همیرضا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:
در پاورقی تصحیح فروغی ذیل این غزل آمده:
در یکی از نسخههای قدیم در عنوان این غزل نوشته شده: «آغاز کتاب طیبات بمبارکی»، و در نسخهٔ قدیم دیگر عنوان چنین است: «و له فی الغزلیات»، و در نسخ دیگر این غزل بعد از مدایح که در مقدمهٔ طیبات نوشته شده آمده است. از مجموع آنها چنین استنباط میشود که شیخ سعدی این غزل را در آغاز غزلیات خود قرار داده است.
nabavar در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
مهناز خانم
برداشت من از نوشته ی شما چنین است
میگوید، گوشم منتظر شنیدن خبری از دوست است ، ببینم چه کسی از راه میرسد تا خبر ی بیآورد؟
اگر چنین است ، موافقم
ارقامی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۴۱:
منظور از "طی کردن علم" نفاق در این رباعی چیست؟
آیا در اصل "الم" نبوده است؟
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
گرامی پریشان روزگار
با شما موافقم
گوش به زنگ
چشم به راه
ولی سعدی اینجا چشم به راه نیست ، می خواهد خبری بشنود از دوست ،
” که “ را اگر به مانای ” چه کسی“ بگیریم ، صاحب خبر همان دوست می شود، و سعدی از خود بی خود
مانا باشید
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
خبر را از کس یا کسان میگیرند و نه از راه ، شاعر خود میگوید :
" که خبر میدهد زدوست " ازیرا چشم براه آن کس بودن درست تر می نماید، مگر مراد زنگ کاروانی باشد که خبر از دوست می آورد.
سید عماد رضوی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
پرچم محسن چاوشی بالاست که این شعرو خونده دمش گرم
همایون در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:
با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
نسخه ای چاپی و نسبتا کهنه از دیوان حافظ در اختیار بنده هست که در بیت چهارم, مصراع نخست, کلمه ی "گل" با کسر گاف(مخلوط آب و خاک) بچاپ رسیده است.
متأسفانه این نسخه قبلا در اختیار عزیزی بوده که از جانب ایشان مورد کم لطفی و بی مهری قرار گرفته, صفحات آغازین که شناسنامه ی کتاب اند و ایضا غزل اول از بین رفته. نقاشی روی جلد و پشت جلد اثر استاد تجویدی است. کتاب با خط نستعلیق تحریر شده و کسره ای که پیشتر به آن اشاره شد یقینا و بطور قطع(با توجه به شناختی که حقیر در زمینه ی خوشنویسی و آثار قلم دارد) به قلم خوشنویس علامتگذاری شده.
چنانچه استادی عزیز بر مفهوم و مضمون نه چندان عاشقانه و نه عارفانه, بلکه فلسفی این غزل اشراف کامل دارند و بر این موضوع واقف اند که در این بیت, گل با ضم گاف صحیح است یا با کسر گاف, عنایتی بفرمایند و توضیح مختصری.
سپاسگزار
همایون
آقای چ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
" مهناز ، س"
سپاس از توجه شما به سوال بنده
رضا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
بیژن مفید منتسب به ابوسعید ابوالخیر کرده و دکلمه ساخته.
حمید رضا۴ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳ - گفتار اندر بخشایش بر ضعیفان:
اگر برداشتم نادرست است، ممنون میشوم آنرا تصحیح کنید…
سعدی می گوید نه خوردن آب خطاست حتی اگر حکم شرع می گوید ننوشید…
و نه رواست خون کسی ریخته شود حتی اگر فتوایی برای ریختنش باشد.
به نظر می رسد سعدی در این شعر مخالف اجرای حکم اعدام و خواهان خوش رفتاری با زندانیان است.
مایکل مور در فیلم Where to invade next از سیستم نوین برخورد با مجرمان و زندانیان در کشور نروژ و نتایج مثبت آن در جامعه گزارشی دارد که به نظر من بسیار آموزنده است و گویای صحت گفتار سعدی.
۷ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
گوشم به راه تا خبری بشنوم.صاحب خبر که آمد با دیدنش بی خبر شدم
در مثل هم گویند سراپا گوشم نه چشمم و یا گوش به زنگم
به نظر میآید منظور الهام است.
بیشتر شنیدن پیش از دیدن می آید.
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
nabavar در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۸:
سام عزیز
اشتباه نمی کنید ؟
مگر می نویسید : نه خوابیدن ؟ یا نه رفتن ؟
می نویسیم نخوابیدن یا نرفتن ،
نفی ِ غنودن هم نغنودن است
زنده باشی
سام در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۸:
بهتر است نه غنود نوشته شود چون نغنود یک واژه نیست
غنودن = خوابیدن.
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:
گرامی نادر..
همان ” کاری کردن کارستان “ منظور حافظ بوده چون در بیت دوم :
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
بهترین کار را نشانی داده که کارستان است
مانا باشید
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
دوستان بزرگوار توضیحات زیبایی در خصوص این بیت بیان نموده اند..
به گمان من در مصرع اول ترکیبی اضافی نهفته است؛ بدین شکل:
نقدهای صومعه داران را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه شان پی کاری گیرند..
با این فرض، مفهوم بیت از این قرار خواهد بود:
اگر بتوانیم حاصل عملکرد صومعه داران را عیار بزنیم و میزان ارزشمندی کارشان را بر ایشان نمایان کنیم، بر آنها روشن خواهد شد که در "گمراهی" بزرگی به سر برده، وقت خود را به بطالت می گذرانند.. و چه بسا تغییر رویه داده، دست به کاری زنند کارستان..
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
گرامی mohammad F
ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را؟
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا؟
”پس تو که رایی “ ی اول به مانای دلبسته ی که هستی است
” که را “ ی دوم تأکید است که نشانه ی مشتاقی ست
در مصرع بعدی هم بعد از ” کجایی“ یک ”کجا”ی دیگر آورده که هم نشانه ی مشتاقی ست و هم اصرار
مانا باشی
محمد شهاب امینی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
محسن بازم ترکوند
ممنون حضرت مولانا ..... ممنون محسن جون ان شاالله صد سال زنده باشی
علیرضا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
جالب بود نظرات زیادی که پیرامون این قطعه دیده میشه
خود این جریان میتونه یک عنوان آسیب شناسی در جامعه شناسی ما رو تعریف کنه.
از این حرف ها بگذریم که هدف حکیم فردوسی چه بوده و ما چه می کنیم.
سوالی دارم!
چقدر از ادبیات حکیم لغات عربی بوده؟ مگر عجم زنده نکردم بدین پارسی؟ چرا کلماتی مثل تنزیل و وحی و امر و نهی تو یک بیت میان؟ یا اهل بیت و وصی؟ یا خود حکیم؟ وفی؟ ماء معین؟!
من خیلی شاهنامه خون نیستم اما از قدیم یادمه میگفتن کلمه عربی نداره توی شاهنامه! این کلمات باز هم استفاده شدن توی قسمت حماسی و اساطیری شاهنامه؟
سپاس
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
گرامی فرید
بیست هزار آرزو ، به گمانم قید کثرت است ، مبالغه ی لفظی ست
مثل اینکه می گوییم هزار بار گفتم ، یا صد هزار بار این راه را رفتم ، ولی فقط چند بار گفته ایم و رفته ایم.
مانا باشی
محمد رئوف rauf۱۳۳۷@yahoo.com در ۸ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۷ - گفتار اندر کسانی که غیبت ایشان روا باشد: