گنجور

حاشیه‌ها

میثلق در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان:

دوستان گرامی توجه کنند که نظر شخصی را در درست یا نادرست بودن متون ادبی ملاک قرار ندهند. تصحیح متون ادبی ( بلکه تمامی متون کلاسیک ) سیک و سیاقی دارد که درخور متخصصان است. شادروان دکتر غلامحسین یوسفی در تصحیح بسیار معتبر خویش موارد بالا را توضیح داده اند ، و دوستان می توانند بدان مراجعه کنند. اجمالا عرض می کنم که نباید نظر شخصی را در تصحیح متن دخالت داد.باری طبق تصحیح استاد شادروان دکتر یوسفی : مامک ... و توان کرد با ناکسان بدرگی صحیح می باشد ... با تشکر و اعتذار

... در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:

علی عزیز
«تن تنن» بیانگر ارکان عروضی شعر بر حسب اتانین عروضی هست. یه چیزی شبیه همون افاعیل عروضی. معنای مشخصی نداره.
مولوی از این استفاده ها در جاهای دیگه هم داره:
«گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم / تننن تن تننن تن تننن تن تننن»
مثلاً تننن تن معادل فعلاتن هست. البته از شکل های دیگه ای هم برای بیان نغمه های موزون شعر استفاده کرده:
«رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل / مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا»
«مرد سخن را چه خبر از خمشی همچو شکر / خشک چه داند چه بود ترلللا ترلللا»
این هم که میگه «تو زخمه زنی من تننم» مفهومش این هست که تویی که مرا می نوازی و من صدایی هستم که از ساز در میاد. در واقع به تسلیم عاشق در دست معشوق و بی اختیاری اشاره می کنه.
با احترام.

سورنا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

این غزل زیبای حضرت مولانا را خانم پریسا با آواز بیات ترک به زیبایی خود شعر خواندند و بسیار زیباست .

... در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

دوست عزیزم خواجوی کرمانی بزرگوار
در نوشته های قبلیتون مطلبی رو عنوان کردین که توجه منو جلب کرد. فرمودین همه تلاش می کنن تا نمیرن و بیشتر زندگی کنن و اینکه نمی دونین چطور میشه از مرگ نترسید و در نتیجه زندگی رو جستجوی راهی برای رهایی از مرگ دونستید.
من نمی دونم که مولوی خدا رو دیده یا ندیده یا جسمش مرده یا نمرده یا چیزایی از این قبیل. شما هم نمی دونید. هیچ کس دیگه هم نمی دونه. اصلاً دونستنش مهم نیست.
اما من فکر می کنم شما دیدگاه شخصی تون رو نسبت به زندگی و مرگ، به «همه» تعمیم دادین. از کجا می گین زندگی می کنیم که از مرگ فرار کنیم؟ مثال های نقضی برای این حرفتون وجود داره.
یکی از این مثال ها، کسانی هستن که خودکشی می کنن. این انسانها عملاً مرگ رو بر زندگی ترجیح میدن و طبیعتاً هراسی از مرگ ندارن که دست به این کار می زنن. البته فارغ از انگیزه های مختلف خودکشی و احساسی که این افراد هنگام مرگ دارن، عرض می کنم. شاید اون فرد پشیمون شده باشه ولی مهم اینه که لحظه ای که این کارو می کرده آگاهانه و به اختیار خودش به سمت مرگ قدم برداشته.
و اما مثال نقض قوی تر و مثالی که در مورد این غزل موضوعیت پیدا می کنه، دیدگاه صوفیه نسبت به مقوله مرگ هست. ببینید در تمام مکاتب عرفانی، یکی از مهمترین محورها، ترک منیت هست، و ترک منیت یعنی تهی شدن از وجود و شتافتن به سمت عدم و در نهایت مرگ. در عرفان اسلامی مهمترین شاهد بر این مفهوم، حدیثی هست که به پیامبر منسوب شده و در بحارالانوار اومده: «موتوا قبل ان تموتوا». هرچند شواهد دیگه ای هم بر این مفهوم دلالت می کنن ولی هسته مرکزی این مفهوم، حدیثی هست که ذکر شد و تقریباً بین تمام مکاتب عرفان اسلامی مشترک هست.
علاوه بر عرفان اسلامی، سایر مکاتب عرفانی هم همین مفهوم رو متذکر میشن. حتی اندیشه های فلسفی فلاسفه غربی که تا حدی متمایل به عرفان های شرقی (به ویژه بودا) بودن هم به این مفهوم اشاره می کنن (مثل شوپنهاور و اسپینوزا).
بی ارزشی زندگی بین خیلی از مکاتب فکری پذیرفته شده بوده و هست. هرچند این بی ارزشی به عنوان یک مقدمه به نتایج مختلفی منجر میشد (از روی آوردن به عشق الهی در عرفان اسلامی تا خودکشی در مکاتب فکری معاصر مثل نهیلیسم، از شیوه فکری کلبیون یونان تا طرز فکر خیام)، ولی به هر حال در بی ارزشی زندگی مشترک بودن.
حالا اگر درصدی از جامعه (ولو اکثریت) از مرگ می ترسن یا زندگی می کنن تا از مرگ فرار کنن، خب به خودشون مربوط میشه، ولی در طول تاریخ بودن و هستن افرادی که زندگی و ادامه نفس کشیدن چندان براشون مهم نباشه. ظاهراً مولوی هم با توجه به اندیشه هاش از این دست افراد بوده.
در مورد اینکه چیزی می زده هم باید بگم اگه معاصر ما بود حتماً می گفتم اهل اسید و ال اس دی بوده ولی بعید می بینم اون موقع از این چیزا بوده باشه. یا باید سبزک (بنگ و حشیش) می زده یا تریاک. حالا اگه اون موقع تکنولوژی به دست آوردن شیره از سوخته تریاک بوده، احتمال شیره هم وجود داره. به هر حال یکی از همین دو سه تا رو می زده. اگه فقط کنجکاو بودین بدونین چی می زده تا همینجا جوابتون رو گرفتین. اما اگه منظور دیگه ای هم از سوالتون داشتین ادامه حرفام رو هم بخونین.
در تمام طول تاریخ خیلی ها از این چیزا مصرف می کردن و الانم می کنن. اما در تمام طول تاریخ فقط یه دونه مولوی داریم.
عذرخواهی می کنم بابت پرحرفیم.
با احترام.

مرجان عاشوری در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸۶:

متن شعر با توجه به آنچه همایون شجریان می خواند نیاز به تصحیح دارد:
ای در دل من میل و تمنا همه تو
و اندر سر من مایه سودا همه تو
هر چند به روزگار بد می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو

فلاورجانی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

دکتر حسینعلی هروی در کتاب شرح غزلیاتحافظ نوشته اند (( سودی مصرع اول این بیت را به یزیدبن معاویه نسبت داده اند ولی علامه قزوینی و دکترغنی و خود من دیوان یزیدبن معاویه را برسی کرده چنین شعریئ وجود نداشت اما امیر خسرو دهلوی متوفی در 725 مقارن سال تولد حافظ در بیت زیر ان را اورده است شراب لعل باشد قوت جانها الا یا الیهاساقی ادر کاسا و ناولها))

احمد امین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:

تفسیر أین شعر زیبا چیست ؟

احمد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:

أین زمان جهد بکن تا ز زمان بازرهی

یوسف در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:

به نظر من معنی بیت اول می تواند این باشد که: آیا کسی هست که این پیام را از طرف من به شاهان برساند که اینقدر دچار کبر و غرور نشوند و از سرنوشت شاهان درگذشته عبرت بگیرند که خاک شدند و خاکشان جامی شده در دست من گدا

امیرعلی داودپور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۹ - در تحقیق روزه:

شیخ محمود شبستری در این ابیات به تفسیر مفهوم روزه میپردازد.
بزرگترین روزه خوردن روزی پاک است که هر روز بخوری و بیاشامی. در قرآن مسطور است بر شما روزه واجب است چنانچه بر پیش از شما نوشته شده است. بررسی آداب روزه در ادیان قبلی نشان میدهد نخوردن و ننوشیدن یک ماهه در هیچ دینی نوشته نشده است. از فرار مردم از کشورهای اسلامی جلوگیری نکرده است. به جز ضرر بر اقتصاد جامعه جیزی نداشته است که در ضدیت با بخش بعدی این آیه است ( یرید لکم الیسر...). در این زمان چون اهل باطل و قساوت به شریعتی اینچنین اشتغال دارند دوری از آداب و رسوم آن جز واجبات است.

امیرعلی داودپور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة:

جناب شیخ محمود شبستری در این ابیات به تعریف زکات میپردازد و بعد از شمردن حد شرعی زکات که از بیست نیم است، میفرماید زکات خود را با علم داده ام. باید دانست علم همانگونه که ایشان میفرماید زکات دارد و زکات آن آموختن است ولی علم دروغین و پا در رکاب تفسیر و تعلیم گذاشتن مصداق پراکندن دروغ و بهتان است. ایشان مصداق آیه اولوالامر را چنین تفسیر میکند که علی در حین نماز زکات یک انگشتری خاتم داد. این نیز از احادیث و گفتارهای اثبات نشده است ولی این خاتم نشان اولیا خداوند است که در نهان خداوند به آنها خاتم عنایت میکند چنانچه حافظ میفرماید
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
پس مصداق این آیه اولوالامر همان سلیمانان یا پادشاهان الهی هستند که خداوند به آنها خاتم عنایت کرده نه بشر. لذا زکات عوام مال است و زکات خواص جان. البته از این مرتبت که بگذری خاتم و لعل هم نمیخواهی که موجب نخوت و فخر است و ملکوت خداوند آنجاست که فخر فروشی نباشد.

پوریا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:

حقیقتا بسیار پسندیدم, هر بیت جداگانه عالیست, مجموع غزل هم بسیار عالیست.
جناب عراقی واقعا کارش درست بوده. به به.

فرشید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

هم فا آنی و هم فروغی بسطامی این رباعی به نامشان قید شده لطفا مشخص نمایید متشکرم

فرشید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

رباعی فروغی یسطامی نیز همین رباعی می باشد

فرشید در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

با سلام رباعی اول قا آنی نیز همین رباعی است لطفا مشخص کنیید مال کیست؟؟؟

کسرا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

فوق العاده زیباست این غزل ...

امیرعلی داودپور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز:

شیخ محمود شبستری در اینجا ضمن اشاره به چند شایعه از جمله کشیدن تیر از پای علی در حین نماز که البته میدانید خون نماز را باطل میکند و برخی اشاره به نماز سنت از جمله رکعت رفتن که نماز تن است آن را نزدیکی به مولا میداند. من از خداوند به خود نزدیکتر نمیدانم و گمان نمیکنم با رکعت رفتن قلب خدای تبارک و تعالی به من نرم تر شود اگر شده بود سوریه و ایران و عراق و افغانستان چنین نبود. خم کردن سر طرف عربستان مذموم و ناپسند است که صاحبان آن خانه مهمان کشند چه در دوره آقای خمینی که صاحب حکومت بود بعد از کشتار حجاج این عمل یعنی رکوع و سجود به طرف خانه مهمان کش را تقبیح نکرد جه در زمان ما در رمی جمرات هزاران نفر کشته شدند و هنچنین در خانه کعبه. لذا از مراتب جهالت است که خانه خداوند را مهمان کش و غریب کش بدانیم و هم صفت قداست را به او بدهیم.

امیرعلی داودپور در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۴ - در تحقیق حقیقت:

جناب محمود شبستری در این ابیات از شرک نام برده است. حقیقت را در مقابل شرک قرار داده است. شرک و کفر در واقع در اسلام و شریعت نه تنها تعریف واقع ندارد بلکه تعریف آنها مقلوب است. کافر یعنی ناسپاس و در یقین آن کسیست که قدر نعمت را نداند و جان و مال خود و مردمان را بگیرد و آنان را حبس کند و آنان را ارج نگذارد به این مصداق ناسپاسی کافر ترین مردم در این دوران در همین اسلام به ظهور رسیده اند و نیز ارباب قدرت و اسلحه اند. اما مشرک یعنی کسی که جز خدای یا خدایان ، خدای انسانی و شیطان صفت بگیرد که آنها را امامان کفر هم مینامند که از این رسته هم در اسلام داریم که گمان میکنند خدمت خدای مهربان میکنند ولی با نام خدای بخشنده مهربان سر مردم هم میبرند. مصداق شرک و کفر در واقع یکیست. عبادت و بردگی شیاطین.

خواجوی کرمانی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

آقا/خانم وفایی
،
می گوید و نه می نویسد:
آن کس از دزد بترسد ، که متاعی دارد
عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست.
گفتگو بر سر داشتن یا نداشتن است ، نه جمع کردن متاع؛ جمع کردن اگر به معنای مورد نظر شما باشد نیاز به متمم دارد
جمع کردن چه ؟؟
بی آن متمم همان است که دوستان میگویند
خویش را جمع کردن از مال و خواسته بریدن و نه جمع نشستن چنانکه شما پنداشته اید
جمع نشستن ؟؟

رضا سیدین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶۰:

این رباعی را همایون شجریان به تازگی در آلبوم «رگ خواب», قطعه ی «گریه می آید مرا» خوانده است.

۱
۳۳۵۷
۳۳۵۸
۳۳۵۹
۳۳۶۰
۳۳۶۱
۵۴۷۰