نادر.. در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:
از هر جفات بوی وفایی همیدهد ..
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
راست می گویید؟
شکرخند زدن همان نخ دادن است؟
یک خنده دیگر یادم آمد، خنده تصنعی!
شیرازی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:
در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 562 ب آواز دشتی استاد شجریان استاد شهناز
گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
و نا خودمانی آن :
شکرخند، شکر خند شکفتگی، هم پیاله با نوازش نگاه.
ُ
مهسیما در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » در دستگاه ماهور:
چُگل =چو گُل : چون گُل
به معنی همچون گل
... در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
خواجوی عزیزم
من هیچ اظهار نظری راجع به مرگ جسمانی بلخی نکردم. بحث سر این بود که زندگی فرار از مرگ هست یا نه.
اینکه اکثریت جامعه طوری زندگی می کنن که شما میگین درست، اما اون اقلیت (که شامل مولوی و بقیه افراد و مکاتب فکری که عرض کردم میشه) شاید زیاد شایسته صفاتی که شما بهشون عنایت کردین (روان پریش و ...) نباشن. این افراد صرفاً انسان هایی هستن که با عموم جامعه فرق دارن. همین!
از اون افیون که ساقی در می افکند که بلخی که هیچ، منم به ملاقات خدا میرم!!!
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است
این ادب مقام است، ادب سفره، ادب نان، ادب طبیعت، ادب شادی، ادب حضور در برابر یک بزرگ،گرچه هم از او شکسته ست هم از وی درست، گردن کلفتی مکن و هیچ مگوی، که خواجه خود روش بنده پروری داند...
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
گویا این ابیات که تضمین همین گفتمان ادب آموز را در بر دارند در فیه ما فیه باشند :
بعد توبه گفت: ای آدم، نه من
آفریدم در تو آن جرم و محن؟
نی که تقدیر و قضای من بُد آن؟
چون به وقت عذر کردی آن نهان؟
گفت: دانستم، ادب بگذاشتم
گفت من هم پاس آنت داشتم
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
این همه خواننده این غزل را خوانده اند ؟!!
هزاران غزل در دیوان شمس و کلیات سعدی و ....داریم ، یکی از یکی زیباتر ، آن وقت همه آمده اند و همین یک غزل را خوانده اند ؟!!
پس معلوم می شود آمار خراب های شبگرد مبتلا خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم
ای ناقلاها
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
آقای اشکان
جانا سخن از جانب ما می گویی
من هم مثل شما همیشه این موضوع برایم جای سوال و تعجب دارد .
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
مهران گرامی
عارض از کافور داشتن یعنی سپید روی بودن، به رنگ کافور بودن، گوییا معیارهای زیبایی آن زمان با امروز تفاوت داشت و بانوان برشته را چندان نمی پسندیدند!
چون مرا سر میبریدی رایگان
ازچه خندیدی تو در من آن زمان
تو که سرم را مفتی مفتی می بریدی (حاضر به بریدن بودی) چرا آن موقع به من لبخند زدی؟؟
بیژن در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
بیت 5 بجای محتسب " مدعی " درست است . محتسب یک عامی است اورا چه رسد که انکار جامی کند که جم نداشت !
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
خودشه!
علی عباسی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
همانطور که دوستان هم گفتند،گویا در بعض نسخ قدیمی مصرع اول بیت چهارم بدین گونه آمدست:
ملوک را چو ره خاکبوس این در نیست(بجای:به بارگاه تو چون باد را نباشد بار).مصرع دوم هم به در نسخ ضبط های متفاوتی ازآن دیده میشود.مرحوم مسعود فرزاد در کتاب حافظ،صحت کلمات و اصالت غزلها در مجلد اول در صفحه ی 232 چنین بحث کرده اند:
"ملوک را چو ره پای بوس این در نیست.
یا:خاکبوسی این در
یا:خاکبوس آن در
این مصرع علی البدل بسیار خوب نسخه ی بدلی است و ضبط آن در چهار نسخه ی قدیم(نسخه خطی 849 قمری.نسخه خطی محتملا نیمه اول قرن نهم،نسخه خطی محتملا نیمه دوم قرن دهم و نسخه خطی 997 قمری بخط محمد ملا بن حسینی)موید آنست که از خود حافظ است.حالا کدام یک از دو مصرع را حافظ در وهله ی نهایی قضاوت ترجیح داده ست مستلزم اندیشه ی دقیق است.عجالتا باید بگویم"پای بوس این در" به نظرم چندان حافظ وار نیست زیرا "پای بوس در"هیچ کجای متن حافظ بلکه هیچ کجای ادبیات شعری ایران نیامدست.ازطرفی "آن در"را بر "این در"ترجیح میدهم،زیرا اشاره به دور میکند و فاصله میان شاعر و مخاطب را تایید مینماید.همچنین "ره پای بوس" در حد اعلای فصاحت حافظ وار نیست.به مجموع این دلایل متن را روبهمرفته قوی تر و فصیح تر از این مصرع علی البدل میدانم.
سلام ما یا پیام ما{یادداشت های خارج از متن چاپ قدسی .تهران 1318 تصحیح آقای پزمان}:متن البته درست است.این نسخه بدل لفظا و معنا مناسب نیست.چگونه میتوانیم معتقد شویم که حافظ ترکیب"التفات مجال" را بکاربرده باشد؟و برعکس"اتفاق" منتهای دقت و قوت را در معنی خود در اینجا جمع کردست....در مصرع اول تایید شد که دیگران(چه باد چه ملوک)دربارگاه شخص مخاطب بار ندارد.یا به احتمال پای بوسی یا خاکبوسی برای ایشان فراهم نیست.در مصرع دوم البته میگوید مانیز مجال سلام کردن نداریم.اساسا "مجال سلام" عبارت خت ناحافظ واریست و تصرف جدید است.
مجال یا جواب{997 قمری.1322 لنکهور.بمبئی 1322 بخط محمد قدسی}:متن خیلی قویتر و فصیح تر است.بعلاوه سیاق عبارت میرساند،که برای شاعر"مجال سلام" موجود نیست نه "جواب سلام" که تصرف جدید و نامناسبی ست.
تمام مصرع:"کجا مجال سلام و پیام ما افتد"{یادداشت خارج از متن چاپ لنکهور}: این مصرع تصرف جدید است.وسازنده ی آن خواسته است "سلام و پیام" را در مصرع جمع کند.اتفاقا بدمصرعی نیست ولی لفظ بسیار قوی و دقیق "اتفاق" را حذف کرده است و ترکیب "مجال سلام و پیام" را در مصرع وارد کردست که هیچ حافظ وار نیست.
متن را مرجح میدانم.
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:
بیت آخر: حافظ! آدم های این دوره و زمانه، غم ِ مسکینان ندارند و به فکر مسکینان نیستند.
مسکینان بهتر است که اگر بتوانند
1- از این میانه به گوشه ای بروند
2- کنار (آغوش ِ یار)ی بگیرند.
خواجوی کرمانی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
ببخشایید ، بزرگوار
حبیب گله داری در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:
در مصرع دوم بیت پنجم بجای " غلط کردم که این طوفان دو صد گوهر نمی ارزد " در بسیاری منابع دیگر زیبا تر دیده ام که " غلط کردم که یک موجش به صد گوهر نمی ارزد .
گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۷:
جناب وفایی
می گویند (و بر گردن آنان که گفته و می گویند)
" کسان که نوای تار شنیده باشند ، صور اسرافیل نخواهند شنید "
اینان بر نخواهند خاست تا چشم بر حقیقت بگشایند ،
برطبقات بهشت نظر بیفکنند و بر جایگاه بزرگان رشک برند!
و خداوند خود آگاهترین است.
گمنام-۱ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
خنده جوهری همان مهر کیهانی است
تلخند، ریشخند....
و خنده " sign دادن " بایدهمان نخ دادن خودمان باشد!
سروش در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۳:
ببخشید منظور از "غالیه بیزم" در مصراع آخر چیه ؟ ممنون می شم اگه راهنمایی کنید
ریویار آگر در ۸ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۱: