خواجوی کرمانی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
......نادیده بزگوار
سخن این کمترین در باره بیشینه مردمان است
روان پریشان، زندگی گریزان ، شب اندیشان روز پوشان
واقعیت فراموشان، استثنا اند
یقین بدارید آقای بلخی و هم پالگی ها هرگز نمرده و به زندگی باز نگشته اند .
( دست بالا از آن افیون که ساقی در می شان افکنده بوده است، بی سر و دستار به یکباره و نه پله پله به ملاقات خدا رفته اند )
با پوزش و امید بخشایش
حسن در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۸ - حکایت پادشاه غور با روستایی:
این بیت رو جا انداختید : ستایش سرایان نه یار تواند/نکوهش کنان دوست دار تواند
حسن در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۸ - حکایت پادشاه غور با روستایی:
درود و وقت بخیر
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳:
مصراع اول بیت ششم در دیوان شمس به همین صورتی که گنجور نوشته ، آمده :
خود را چو کمر کردم ، باشد به میان آیی
شاید منظور مولانا از کمر ، خادم و نوکر و خدمتکار بوده ، چون کمردار و کمر بند و کمر بسته همگی به معنای خدمتکار و نوکر و ملازم است . مخفف کرده که در شعر بگنجد . این طوری با " باشد به میان آیی " هم بسیار زیبا شده .
خدا می داند . دوستان دیگر هم نظر بدهند ...
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:
مطربی میگفت خسرو را که ای گنج سخن
علم موسیقی ز فن نظم نیکوتر بود
زانکه این علمی است کز دقت نیاید در قلم
وان نه دشوار است کاندر کاغذ و دفتر بود
پا سخش گفتم که من در هر دو معنی کاملم
هر دو را سنجیده بر وزنی که آن بهتر بود
نظم را علمی تصور کن به نفس خود تمام
کو نه محتاج سماع و صوت خنیا گر بود
گر کسی بی زیر و بم نظمی فرو خواند رواست
نی به معنی هیچ نقصان نه به لفظ اندر بود
ور کند مطرب بسی هان و هون هون درسرود
چون سخن نبود همه بی معنی و ابتر بود
خواننده در تکامل آواز خویش نیازمند معجزه کلام است و چه نیکبخت است اگر از کلامی بهره جوید که خود به تنهایی آهنگین است!
نظم یا شعر خوب به خودی خود کامل است، مانند :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد
از چنان ریتمی برخوردار است که شما ناخودآگاه ضرب می گیرید و دوست دارید با آن برقص آیید، حال اگر کسی نیز آن را در حد کمال بخواند چه نیکوتر!
ضمن اینکه هستند خوانندگانی که با آواز های نه چندان دلنواز خود زخم بر پیکر یک شعر خوب می زنند.
فربد در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:
بی نظیر بود
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۷:
بله .
و آن گاه که در صور اسرافیل دمیده شود و همگی در پیشگاه خداوند حاضر شویم ، در آن زمان به طبقات بهشت نظر خواهیم افکند و مقام هر یک از بزرگان را خواهیم دید . زیرا در آن زمان ، پرده های جهل از مقابل چشمان انسان کنار می رود و چشمانمان بر روی حقیقت باز می شود .
درود بر تمام پیامبران راستین خداوند
جعفر عسکری در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:
سلام
در مورد نظر "دریا" خانم:
1-موافقم که تا شعری از شاعران پیشین توسط خواننده ای خونده نشه،اون شعر اقبالی نخواهد داشت
2-انصافا چند خواننده ی پاپ و راک و .. داریم که از این اشعار استفاده کنند؟
میل عمومی بیشتر جوانان ما به ترانه س و همین اقبال اشعار قدما رو کم میکنه
3-آمار مطالعه ی شعر در بین مردم ایران بسیار پایینه و تا آهنگی-به هر نوعی-گل نکنه،اون شعر هم خونده نمیشه
4-شاهکار محسن چاوشی به خاطر تلفیق سه غزل از وحشیه که خیلی خوب انتخاب و به اصطلاح با هم چفت شدن
اینه که بیشتر نظرات این سه غزل در مورد محسن چاوشیه
موفق باشید
اریا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:
دوستان عزیز شما همگی به ظاهر این شعر توجه کردین در صورتی که این شعر باطن بسیار عمیقی داره و جناب خیام هم به این دنیا اعتقاد داشتند هم به اون دنیا منتها وقتی میگه اینجا به می لعل بهشتی ساز .می یعنی آگاهی .یعنی اینکه توی این دنیا اگه تونستی با اگاهی برای خودت بهشت بسازی توی اون دنیا هم میتونی برای خودت بهشت بسازی ولی اگه نتونستی اونجا هم نمیتونی بهشتی بسازی .دوستان عزیز اگه دقت کنید بهشت اون دنیا ساختنیه نه اینکه جایی باشه و مارو بفرستند داخلش خودمون باید با آگاهی و اشتیاقی که توی این دنیا برای درک کمال به دست میاریم اگه بتونیم از اون اگاهی و اشتیاق استفاده بکنیم همی این دنیامون رو بهشت میکنیم هم اون دنیا بهشت میسازیم
khayatikamal@ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۱:
بنده این رباعی را با دوستان خود به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5154
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
بیت سوم: پیغام داد که با رندان خواهم نشست. به همین خاطر تمام آبرو و نام من بر پای رندی و دردی کشی از کف رفت، اما او نیامد و با رندان ننشست.
بیت ششم: به خویش یعنی به تنهایی.
به کوی عشق بدون راهنما (واسطه یا شخصی که راه را به تو یاد دهد) قدم مگذار. چون که من بسیار تلاش کردم که به تنهایی این راه را بپیمایم اما نشد.
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
بیت چهارم: پس این تابش خورشید و تلاش باد و باران چرا به کاری نمی آیند؟ چرا هیچ لعلی از کان ِ مروّت نمی روید؟
برای کشاورزی (روییدن گیاه از زمین) نیاز به تابش خورشید و تلاش باد و باران است.
می گوید پس چرا سالهاست از زمین ِ انسانیت، لعلی نمی روید؟ پس این ابر و باد و مه و خورشید و فلک چه می کنند؟
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
بیت دوم: عمارت (تعمیر و ساختمان). اشاره به آب و خاک و گِل بنّایی است،
زمان بازسازی خانه ی ویران دل آمده است. آب دیده (اشک) ما را بر روی خاک وجود ما (بشر از خاک آفریده شده) بریز و از آن گِلی درست کن برای مصالح عمارت (تعمیر)
بیت سوم: این شرح ِ بی نهایت که از زلف ِ یار گفتند، تازه یک حرف است از هزاران حرف! که قابلیت آن را داشته که در قالب عبارت و کلمات بگنجد.
بیت چهارم: ای خرقه ی می آلود، عجله کن و عیب من را بپوشان که آن پاک ِ پاک دامن به دیدن ِ من آمده است. مبادا عیب های من را ببیند.
بیت پنجم: امروز وقت آن رسیده است که خوبان جایگاه واقعی و شایسته ی خود را بیابند چون آن ماه ِ مجلس افروز برای صدارت آمده است. ماه، مجلس را روشنی خواهد بخشید و جایگاه خوبان را روشن و آشکار خواهد کرد.
بیت آخر. مجلس ِ او (با او نشستن) مانند ِ دریا است. از فرصت استفاده کن و دُرّ ِ دلخواه ات را از این دریا بیاب. تو که زیان رسیده (ورشکسته) بودی، الان وقت تجارت است (که زیان هایت را جبران کنی)
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
بیت آخر: مطرب! از گفته های من آواز نغزی بخوان تا (سر ذوق بیایم و باز هم) بگویم. که دوران طرب خودم یادم آمده است.
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:
بیت آخر باز آمد یعنی دوباره آمد.
با این که حافظ پیمان شکست و ابراز رنجش از یار کرد، لطف و کرم یار را ببین که دوباره با مهربانی و ملاطفت به در من آمد.
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:
بیت آخر: حافظ از خانقاه به میخانه می رود که شاید به این طریق بتواند از حالت مستی (مذموم) که به خاطر اثرات زهد ریایی به او دست داده، در میخانه خلاصی یابد و هشیار شود.
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:
مصراع دوم بیت پنجم می گوید شرط لازم برای این که سروش بیاید این است که سروش برود.
بیت، اسلوب معادله است.
برای این که مجموع شوی لازم است که از فکر تفرقه برگردی. همان گونه که باید نخست اهرمن برود تا سروش بیاید
منصور در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
/در آن زمان دیوار کوچه ها تنگ بوده،حافظ میخواهد بفهماند که گذشتن از کوچه معشوق باعث مدهوش شدن تو میشود در نتیجه سرت به دیوار برخورد میکند و میشکند،
یگانه در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
کاش حافظ شیرازی می بود و می شنید صدای استاد شجریان را.
شاید هم شنیده ست. ما از زمان و مکان چه می دانیم مگر؟!
روفیا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد: