گنجور

حاشیه‌ها

ابوحمزه صائب در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۸:

مصرع دوم بیت دوم به نظر اینطور باشد
چون "نو" مسلمانان خوش....

 

فذامرز امامی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

در بیت چهارم مصرع دوم بجای شراب از کلمه گلاب استفاده شده که بسیار تصرف نابجائیست جام شراب است و گلاب در گلاب پاش است

 

حسام در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

بیت پنجم مصراع اول :
به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق
به جفایی و قفایی نرود عاشق (( ساعی ))
ساعی صحیح است

 

حسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

و اضافه اینکه شاعر چقدر زیبا این کلمات را به تکرار پنج بار!!!در این بیت آورده است:پندارد،ز فکر،تدبیر،درمانند،در مانند

 

حسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

در واقع در عبارت(کسی کو سهل پندارد)چنین به نظر می آید که حافظ میگوید اصلا اصل پنداشتن (درمان بر اساس عقلانیت) غلط است و نتیجه ای ندارد و درمانی که از پایه ویران است دیگر بحث از سهل و سخت بودن این درمان بی مورد است و نابجاست.
معنای ساده این بیت را شاید بتوان اینگونه گفت که امور دلی با امور عقلی حل نمیشوند و اینها همیشه با هم در نزاع و تضادند.

 

حسین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

ممنون از حسن نظر شما آقا فرهاد عزیز.
به نظر حقیر از لحاظ بحث اول شخص و سوم شخص اگر انتهای مصرع اول بیت شعر (بداند که)را اضافه کنید مشکل حل میشود.
در واقع شاعر اینچنین میگوید که:
کسی که برای یافتن درد عاشق وارد وادی تفکر(پنداشتن) میشود و با عقلانیت به دنبال یافتن دوای اوست بداند که/کسانی که در این وادی با تدبیر و تفکر و منطق دنبال راه حل هستند در این درمان درمانده و ناتوان خواهند شد و کاری از پیش نخواهند برد.
یه جورایی منظورشون با مشاورها و روانپزشک های امروزی بوده:)
انشا الله که برداشت و نظر اینجانب صحیح باشد.ولی به شخصه این بیت رو خیلی زیبا میدونم

 

جواد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

خرد داد بر تو گواهی نخست

 

جواد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

ببخشید
خرد داد بر تو گواهی نخست
پوزش از پست قبلی

 

جواد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

با سلام
بیت پنجم
خرد داد بر و گواهی
به نظر صحیح می آید

 

مجتبی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - جان و تن:

بسیار زیبا و عارفانه بود روحش شاد

 

آنا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

سلام ..
لطفا معنی و تفسیر این شعر رو اگه امکان داره بنویسید

 

علیرضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰:

این شعر زیبارو بعد از مدتی هم نشینی با صاءب تبریزی سروده و در وصف اونه

 

شوریده در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:

یعنی بعضیا هستن هر جا که میرن و چیز می‌نویسن، می‌خوان اونجا رو هم مثل فکر و اعمال ناپاک و آلوده‌شون، به لجن بکشن... حتی شده به قیمت نجس کردن روی پاک بزرگان این مرز و بوم... شرم باد

 

محمود در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۰:

به اخلاص درست است نه با خلاص

 

مریم در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹۶:

دی "باد" ز سنبلت مرا داد خبر..

 

پویا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:

بیت دومش خرابه. بیت دوم رو نخونید.
دکتر سروش این رو که میخونه بیت دومی که اینجالومذه رو نمیخونه.
و طبع کژ منم به حاشیه ی اول نزذیکه.

 

پرورش در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۴:

درود! خدا قوت! با پوزش! پیرو حاشیه قبلی باید بنویسم که: در واقع این شعر 26 بیت است در حالی که 52 بیت شمارهگذاری شده است.
خواهشمند است اصلاح گردد! با سپاس فراوان!
1. نگذاشت خواهد ایدرش بر رغم او صورت گرش جز خاک هرگز کی خورد آن را که خاک آمد خورش
2. فرزند این دهر آمده‌است این شخص منکر منظرش چون گربه مر فرزند را می خورد خواهد مادرش
3. کردند وعده‌ش دیگری به زین نیامد باورش از غدر ترساند همی پر غدر دهر کافرش
4. گوید به نسیه نقد ند¬هد هر که نیک است اخترش با زرق بفروشد تنش در دام خویش آرد سرش
5. جز غدر ناید زین جهان زنهار ناصح مشمرش تیره شمر روشنش را حنظل گمان بر شکرش
6. باطل کند شب‌های او تابنده روز انورش ناچیز گردد پیرو زرد آن نوبهار اخضرش
7. بنشاند آب آذرش را بگزید آب از آذرش یک رکن او چون دوست شد دشمن شودت آن دیگرش
8. گر بنگرد در خویشتن مردم به چشم خاطرش وین دشمنان را بسته بیند یک یک اندر پیکرش
9. چون خانه‌های دشمنان سازند دیوار و درش وین خانه را بیند یکی خیمه بی‌آرام از برش
10. زیرش چهار استون زده هریک سزا و درخورش داند که ناورد آن که‌ش آورد از گزافه ایدرش
11. وین دشمنان ویران همی خواهند کرد این منظرش واندر بلا و رنج تا هرگز ندارد داورش
12. بی‌طاعتی داد این جهان پر از نعیم بی‌مرش وین بی کناره جانور گشتند بنده یکسرش
13. گردن نیارد برد ازو نه کهتر و نه مهترش گر نه جهان میراث داد او را خدای قادرش
14. کرسیش چون شد اسپ و خر حمال چون گشت استرش؟ زاغش نگر صاحب خبر بلبل نگر خنیاگرش
15. بل ملک او شد خاک زر فرزند او خدمت گرش ندهد جز او را بوی خوش کافور و مشک و عنبرش
16. شادان جز او را کی کند از جانور سیم و زرش؟ بی طاعتی میراث داد ایزد ز ملک ظاهرش
17. گر طاعتش دارد دهد بی‌شک بسی زین بهترش چون داد ملک خود به تو گر نیستی هم گوهرش؟
18. از مرد یابد ملک هر¬گز جز پسر یا دخترش خود نشنود ترسا چنین گفتاری از پیغمبرش
19. منکر شدش نادان ولی¬کن نیست دانا منکرش هر کو بداند حق را این قول ناید منکرش
20. بشناس مبدع را زخا¬لق تا نداری همبرش حیدر همین کرده‌است اشا¬رت خلق را بر منبرش
21. بر دیگران در علم تو¬حیدست فضل و مفخرش روح القدس بودی، چو بر منبر نشستی، یاورش
22. رستم سزا بودی، چو او دلدل ببستی، چاکرش ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش
23. جز تیغ و دل بر لشکر اعدا نبودی لشکرش جز سر چرا هرگز نجستی تیغ تیز سر خورش
24. گردن به طاعت نه گزا¬فه داد عمرو و عنترش بر¬خوان اگر نه بی‌هشی آثار فتح خیبرش
25. بر سر نباشد گر نبا¬شد حب حیدر افسرش فخرست روز حشر ما در گردن جان چنبرش
26. دستش نگیرد حیدرم دستم نگیرد عمرش رفتم پس آبشخورم رو گو پس آبشخورش

 

کیانا محکم در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸:

به نظرم مصرع آخر باید اینگونه تصحیح شود :
«در دیده بدخواه تو بادا مینا» مینا به معنای شیشه و آبگینه به این معنا که شاعر دعا کرده‌است که در چشم بدخواه معشوقش شیشه فرو برود.

 

مجید در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:

توضیحی برای درک زیبایی بیت سوم:
گنج را در ویرانه میجستند و باور اینگونه بود که جایی که خورشید سایه می اندازد جای گنج است

 

کیانوش در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

با سلام. در خصوص بیت چهارم این غزل در دیوان عطار تصحیح استاد نفیسی چاپ سوم انتشارات پورصائب توبه تزویر نوشته شده است.

 

۱
۳۳۴۰
۳۳۴۱
۳۳۴۲
۳۳۴۳
۳۳۴۴
۵۰۴۸
sunny dark_mode