گنجور

حاشیه‌ها

میلادی رومی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

به نظر حقیر درد در بیت آخر بیشتر درد dord است چون بحث آشامیدن دارد و برای بیان دردDARD ابتدا آن را شبیه به شراب کرده شاعر
مثل بیت 5ام (درد درد درد)
البته از استادان گرامی تقاضا دارم در صورت نیاز نظر بنده را تصحیح کنید.!

 

هیچکس در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

مرحبا جناب دکتور ق مصلح!
به اساس کدام معیار بایستی مسلمان "نیک" و هندو "بد" باشد؟

 

سپیدار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:

مصرع چهارم کلمه «سر»توی وزن نیست...احتمالا اشتباه تایپیه

 

سپیدار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰:

وزن شعر...مستفعل مستفعل فعلن

 

بنده خدا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:

آقا میلاد از جواب تند شما معلومه خودت هم از معنی شعر چیز زیادی حاصل نکردی و ضمنا چه اشکال داره که بعضی دوستان زحمت میکشند یک تصحیح به یک اشتباه تاریخی می نویسند وقتی از زمانی شعر اومده که مدارک موثق و اینترنت و تکنولوژی نبوده ؟ حد اقل حسنش اینه که کسایی که خط مولوی رو دنبال و پیروی می کنند از مسیر دور نشند چه بسا یک شعر خیلی پر معنا باشه ولی منظور و اعتقاد مولوی و هدف اون باهاش متفاوت باشه و خواننده مولوی که بیشتر رهرو عرفان هست تا یک شعر دوست و ادبیات پرست رو از راه مولوی دور کنه . اگر چه این شعر خیلی زیاد با راه مولوی سازگار و نزدیکه .

 

میلادی رومی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب:

بر این رقعه که شطرنج زیانست
کمینه بازیش بین‌الرخانست.!
در این بیت به نوعی میشود اشاره ای به آیه 2 سوره عصر داشت.!
بسم اللّه الرحمن الرحیم
ان الانسان لفی خسر (2)
و ابیات دیگری که معنای نزدیکی به این بیت دارند
دریغ آن شد که در نقش خطرناک
مقابل می‌شود رخ با رخ خاک
یا بیت
ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست
ز ما تا مرگ موئی نیز هم نیست

 

سیدمحسن سعیدزاده در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:

خط سبز نشان دلبستگی و وخیره شدن وچشم دوختن است؛نماد جاذبه دنیا و علاقه ما به دنیا است.یادآور دو سخن از علی ابی طالب است که گفت: «الدنیا حلوة خضرة» وگفت:« الناس ابناء الدنیا ولایلام الرجل علی حب امه»این خط که همان دایره مصرع بعدی باشد،نماد دوندگی وره نیافتگی ومحرومیت از دیدارحق است. خواجه میگوید اگر بارها عمر کنی وبمیری وزنده شوی باز هم در همین دایره هستی واورا نمی بینی .در غزل های دیگر درباره این خط واین دایره سخنها دارد.تفسیر سخن او فقط برپایه یک غزل ناتمام است.

 

آرمان سلیمی کوچی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

مصرع سوم ایراد وزنی دارد. البته صحیح آن را نمی دانم.

 

داتیس در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

شرح، به سهو شرع نوشته شده است:
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست
که شاعر میگوید حکایت عشاق نیازی بهشرح ندارد و گونه زرو و ناله زار عاشق خودش شرح میدهد.
سپاس از تصحیح
---
پاسخ: متن مطابق نسخه‌ٔ چاپی و تصحیح شادروان فروغی و صحیح است و بدلی هم به این صورت نیاورده است.

 

آرمان سلیمی کوچی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:

به لحاظ معنایی و وزنی، در مصراع چهارم، نکشت صحیح است و نه کشت.

 

آرمان سلیمی کوچی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:

به نظر می رسد که حریف، صحیح باشه و نه حرف.

 

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

روفیا بانو
آوخ که عمر رفت و ز نامحرمان شدم
خوش باشید

 

رضا اهور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷:

یاهو...
به نظر میرسد که
این غزل را مولانا در دوری از شمس تبریزی سروده است.

 

رضا اهور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵:

چون روح برآمد به سر منبر تذکیر
خود را سپس پرده گفتار مدارید
این درویش کمترین .گمان میکند که این بیت مخصوص خود مولانای جان میباشد. وی خویش را پس از سکوت ها و گوش کردن های طولانی دیگر اکنون لایق سخن گفتن میداند.
درود بر روان پاک والهی مولانا...

 

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

درود
ظریفی می گفت نامحرم کسی است که جنس را حرام می کند.
حال در رویارویی با هر نعمتی، هر رازی، هر فرصتی نیک می توانیم از روی میزان ضایع کردن آن درصد محرم بودن خود را ارزیابی کنیم!

 

سیدهاشم حسینی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵:

اینجانب با نظرخانم سوفیا موافقم "فعل" آید بنظرصحیح تراست.

 

مهناز ، س در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴ - هفتاد سالگی:

آقا مرتضی
جواب شما را با داستانی میدهم.
برگرفته از روزنامه اطلاعات - * محمدرضا سهرابی‌نژاد
امثال و حکم فارسی
اگر دانی که نان دادن صواب است
خودت می‌خور که «بغدادت خراب» است!
شاهد مثال ما در بیت فوق‌الذکر، عبارت «بغدادِ خراب» است یا بغدادش خراب است. کلمة بغداد را یک کلمه فارسی دانسته‌اند به معنی باغ داد و عدل یا «بغ داد» یعنی خدا داد. امروزه بغداد پایتخت کشور عـراق است با جمعیتی حـــدود 6 میلیون که در کنار دجله و فرات قرار دارد.
بغداد تا قبل از ظهور اسلام، نام و نشانی نداشت بلکه دهی کوچک، تابع شهر مدائن بود. وقتی منصور عباسی از آنجا عبور می‌کرد دستور داد تا شهر زیبای مدائن را خراب کنند و با مصالح آن شهری بسازند به نام بغداد. شاید وجه تسمیه بغداد معنی خداداد ـ مرکب از بغ و داد ـ همین باشد که با ویران کردن مدائن، مصالح مفت و مجانی برای ساخت آن شهر فراهم شد. یعنی مصالح اولیه‌اش را «خداداد».
بغداد در زمان حکومت خلفای عباسی، رونق زیادی پیدا کرد و قصرهای باشکوهی در آن بنا شد و البته با پول بیت‌المال مسلمانان. در بغداد، مساجد و مدارس بزرگ و عظیمی چون نظامیه بغداد پدید آمد و مدرسه مستنصریه‌ها در آن قد علم کرد. این وضع ادامه داشت تا هلاکوخان مغول با حمله‌ای برق‌آسا بساط دولت و خلافت پانصدوبیست‌وپنج ساله عباسیان را برچید و قریب هشت هزار نفر از مردم بغداد را قتل عام و همه آثار علمی و فرهنگی و مذهبی را خراب کرد.
اوضاع چنان شد که قحطی و گرسنگی، چهره کریه خود را به مردم سایه پرور و خوشگذران بغداد نشان داد و یکباره بغداد زیبا و باشکوه و عظیم و مرکز سیاستگذاری‌ها و عیش‌ونوش‌ها و مهد تمدن و فرهنگ، به ویرانه‌ای بدل شد. بعدها مردم به علت شدت فقر و مسکنت و گرسنگی، تا سال‌های متمادی، شکم‌های سیر را به بغداد آباد و پررونق تشبیه می‌کردند و شکم‌های خالی و گرسنه را به بغداد خراب و ویران. و اگر می‌خواستند به کنایه و تعریض، کسی را خیلی گرسنه و درمانده معرفی کنند می‌گفتند: «به دادش برسید که بغدادش خرابه!» یا در حال خرابی است.
این شهر همچنان سال‌ها دست به دست می‌گشت. زمانی در تصرف ایران و گاهی در اشغال امپراتور عثمانی بود. در عصر صفوی، بر اثر مصالحه‌ای که میان شاه صفی و سلطان مراد صورت گرفت، ایروان به تصرف ایران، و بغداد به اشغال عثمانی درآمد.
شاید این مثل، ساخته و پرداخته ایرانیان خوش‌ذوق باشد که بعد از ویرانی بغداد، در زبان ما جاری و ساری گردید. همچنان‌که حدود سی چهل سال پیش، وضع مالی هر کس که خوب بود، می‌گفتند وضعش کویته! به هرحال در این خصوص، نگارنده این رباعی را گفته است:
طمع ورزی، سرآغاز عذاب است
قناعت کن که قانع را ثواب است
مرو سوی خلیفه بهر امداد
که آن بیچاره «بغدادش خراب» است!
آقا مرتضای گرامی
امید که به کار آید
مانا باشید

 

مهتا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:

شعر فوق‌العاده است، روایت داستانی و شوخ طبعی جناب سعدی تحسین‌بر انگیز و نشاط آوره

 

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

بیا! حنابندان زمین است!
بیا ! ریحانها بر گردون شکفته است
بیا ! کنار من بنشین، حلوای قند
بیا ! دهان عشق میخندد، ماه بلند!، امیر بی گزند!
.........
بیا ! به تو می اندیشم، در خواب ، در بیداری
به تو می اندیشم در باران ، در آفتاب، در مستی ، در هشیاری،
به تو می اندیشم در تنهایی ، در سکوت، در خلوت شبانم دراز
در هیاهوی روز،
بیا!
به تو می اندیشیدم دیروز
به تو خواهم اندیشید، در فردا
به تو می اندیشم امروز.

 

نجیب در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

این شعر را با صدای احمد ظاهر گوش کنین و مزه در دری را بچشین...

 

۱
۳۲۲۶
۳۲۲۷
۳۲۲۸
۳۲۲۹
۳۲۳۰
۵۰۴۸
sunny dark_mode