محمد رضا جوانروح در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
حضرت مولانا در قید وبند رعایت صنایع ادبی شهر و غزل نبوده است و به همین علت در برخی از غزلها قافیه و وزن و ردیف و تکرار و ... را شکسته و بدون اهمیت دادن به انها به دنبال معنای متن بوده است . بنابراین عدم اوردن ردیف من خانه نمی دانم در مصرع اول از همین نوع بی ملاحظه گی های شوریده اوست .
محمد رضا جوانروح در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
حضرت مولانا اصولا در قید و بند رعایت صنایع ادبی و قواعد شعری به مفهوم ادبی اش نبوده است و به همین دلیل در بسیار از غزلیات اش رعایت قافیه و وزن و ردیف و ... را نکرده است . در این غزل هم عدم تکرار ردیف در مصرع اول به خاطر همین بی اهمیتی انگاری اوست در ملاحظات ادبی شاعرانی که فقط شعر درست سمانتیک می گفتند .
محمد رضا جوانروح در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵:
خوانش درست بیت سوم ان است که هژیر خوانده است . ابتدای بیت باید " ان کس " باشد تا در میانه بیت "زان کس " معنا بیابد . یعنی خداوندا ان کس را که تو به او چیزی داده ای / از او ان چیز دیگر را طلب نکن . حال ان چیز اول که مورد نظر است چیست ؟ سیاق و زمینه متن غزل می طلبد که چیزی که داده شده است دانش {= دانه اش : دان و خوراک و غذا و و ... } باشد و نه جانش { = جان اش : جان و حیات و زندگی و ... } . به عبارتی دیگر حضرت مولانا خطاب و خواهش می کند از درگاه باریتعالی که ( خداوندا به ان کس از اهل شهر و ده که مهمان تو شده است و مایه و روزی و غذای زندگی داده ای و به خانه ات دعوتش کرده ای و حیران و سرگشته در افاق هستی با شور و مستی یک عاشق مشتاق دنبال تو افتان و خیزان می چرخد ، رحم ار و نرنجانش و مقصد و خانه ارام جانش را نشانش ده و جان عزیزش را از او نگیر و طلب نکن تا با تو بیامیزد ، پیش اش کش و از خانه ات دورش مکن ) . بنابراین مصرع اول بیت سوم باید که اینگونه خوانده شود " ان کس که شدی دانش ، زان کس مطلب جانش ... " . که هژیر گرامی هم درست بر این منوال و عبارت و کلام صحیح و در راستای معنای دقیق متن خوانده اس .
امیرحسین در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:
با سلام
ترجمه مصرع اول چنین به نظر می رسد :
عمرم در غفلت سپری شد ، باقیمانده آن نیز مانند آنچه گذشت می گذرد...
تقی بینقی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
با سپاس از زحمات دلسوزانه و در خور ستایش حامیان سایت گنجور، با توجه به این که آخرین نسخه تصحیح شده شاهنامه با همت والای استاد دکتر خالقی مطلق منتشر شده است، خوب است به تدریج شاهنامه استاد خالقی جایگزین نسخه حاضر شود.
حامد نوری در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:
حافظ در سطر سوم، گر از آن آدمیانی ..... میگوید که:
اگر از آن آدم هایی هستی که بهشت را می خواهی
تو پری زاده ای، تا چند می خواهی با آدمیان در عیش و عشرت باشی ( بطور خلاصه، اگر معنوی هستی به مادیات دل خوش نکن)
رضا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:
این شعر را محسن عمادی روی آهنگی زیبا و سوزناک دکلمه کرده است.
محمد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
البته در اینکه لغتنامه دهخدا منبع این معانی باشد کاملن مطمئن نیستم،دسترسی مستقیم به لغت نامه دهخدا ندارم و از دیگر منابع موجود در اینترنت بهره بردم.اگر لغزشی دراینباره هست از صاحبنظران عذرمیخواهم.
محمد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
اگر در این بیت :"من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، صورت کنونی -گر تو باشی- درست باشد،شاید "که" به معنی "ولی" و " اما" باشد، چنانچه در جای دیگری سعدی فرموده "ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی / برکَنَم دیده که من دیده از او برنکَنم".این معنی قدیمی برای "که" در لغتنامه دهخدا آمده است.در این صورت شاید معنی "گر" نیز در اینجا "همانا" و " که" باشد (باز این معنی در لغتنامه آمده است)؛ مجموعن شاید معنی بیت این شود که " تصمیم دارم در همه عمر برایت دعا کنم که تو باشی ولی من نباشم،تن من فدای جان تو باد".
محمد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات:
بنده حاشیه های دوستان رو مطالعه کردم مطالب ارزشمندی بود
لکن معانی هرگز اندر حرف ناید
ک بحر قلزم اندر ظرف ناید
چو ما از حرف خود در تنگناییم
چرا چیزی دگر بر وی فزاییم ؟
خاطرم هست گ هانری برگسن هم بیان رسایی در ناتوانی الفاظ در بیان معنای هستی آورده بود ، در همان فصل پایانی سیر حکمت در اروپا
نقصی در بیان دوستان پدیدار بود . برای فهم معنا باید معنا را لمس کرد ، بازی با الفاظ برای فردی ک تا بحال شیرینی لمس معانی را حس نکرده ثمری ندارد ، درست مثل این ک بخواهید از شیرینی عسل وحشی برای کسی ک حتی شیرینی شکر را حس نکرده تعریف کنید ، وحدت ، خدا ، هستی و مفاهیمی ازین دست تا بمانند شیرینی عسل ملموس نشوند قابل فهم و تکلم نیستند . بنده مطالعه و حرکت با مثل کتاب منازل السائرین را برای فهم امثال این ابعاد لابد منه می یابم
محمد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
دوستان، در بیت "من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، جایی خواندم که به جای "گر تو باشی"، "گر تو خواهی" آمده بود که معنی سادهتری دارد.کدام درست است؟اگر صورت کنونی -گر تو باشی- درست است، مصرع دوم به چه معناست؟
محمد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
"برخی" در بیت یکی مانده به پایان به معنی" قربانی" یا "فدایی" است.
مهدی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
سلام
در مورد بیت آخر نظری دارم که دوست دارم دوستان نقد و اصلاح و تکمیلش کنند و آن این است که.
خاموش شوید خاموش شوید که خاموشی همدم بیواسطه ی مرگ است و حیات روحی به دنبال مرگ جسمانی (سکوت: که صداها ناشی از اجسام و کالبد ها هستند و بدون جسم، صدا نه ایجاد می شود و نه انتقال می یابد). به دلیل دچار شدن به بیماری زندگی حیوانی است که از خاموشی، نفیر و متنفرید.
استدعا دارم از نظراتتون دریغ نفرمایید.
شهلا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۸:
سپاس مهنازجان، روفیاجان، درود برشما
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:
با درود و مهر.!
درین ستمکده دل شکوهای نکرد بلند
علیرضا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۰۹:
هرچه داریم از اوست
khayatikamal@ در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۰۸:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 9221
مینا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
بسیار سپاس بابت این وبسایت خوب و شعر یاب زیبا و دلنشین.
من در این شعر به شدت مجذوب مرموز ترین بیت اون یعنی بیتی که حافظ عزیز در اون از آیینه صحبت کرده شدم.
به نظرم یعنی من اینطور فکر میکنم که تشبیه کردن حافظ ب اسکندر کم لطفی بزرگی به جایگاه حافظ هست و نتیجه ای ک من گرفتم تا ب الان کسی در معنی این بیت و فهم راز پشت نقاب آیینه موفق نشده است و این موضوع بخشی از همان اسرار مگوی و البته پنهان شده در میان سایر رموز دیوان حافظ است.
امیر صدرایی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:
مصرع اخر این شعر"من از آن روز که دربند توام آزادم"در قسمتی از اهنگ امیر عظیمی به نام بی تو خوانده شده. که اهنگ بسیار زیبایی هم هست
دکتر عربلو در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱: