گنجور

حاشیه‌ها

شیدا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:

ظاهرأ دل در کف چون خود ستمکاریت هست

شیدا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:

گوئیا دل در کف چون خود ستمکاریت هست

شیدا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:

در مصرع دوم بیت اول بجای دوستی،آرزو است...آن آرزو که بود در این سینه باقی است

رامش در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

این تن اگر کم تندی : یعنی این تن اگر کمتر گرفتار بود و کمتر تن بازی میکرد
راه دلم کم زندی: کمتر راه دل را سد میکرد.
راه شدی : یعنی اگر اینطوری میشد راه باز میشد و مشکل حل میشد تا...
تا نبدی این همه گفتار مرا : یعنی دیگه لازم نبود من این همه حرف بزنم و به مقصد رسیده بودم.

فرهاد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲:

سایت بسیار بسیار عالی دارید...
باید بگم محسن چاوشی واقعا انقلابی در موسیقی برپا کرده.
باید فهمید چه شعری رو با چه نوع ملودی خوند.
شعر به شدت به روحیه و شخصیت حضرت مولانا نزدیک است (روحیه بی پروا و تند و به قول خودمون می دوست مولانا رو میگم ) و این ملودی ب شدت با این روحیه شعر تناسبات دارد. انگار چاوشی فهمیده با نوع تلفظاتش و الفاظ مولانا محشر ب پا میکنه...!
بی دل و بی دست کند . . .

حامد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۲:

دوستان پیش از حاشیه نوشتن «کمی تحقیق بد نیست». این بیت از قائم‌مقام فراهانی است که دیگران به استقبال آن رفته‌اند.

بشیر در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

افسوس که دوستی ها ما معمولا برآمده از خودخواهی است. ما خودمان را دوست داریم و اگر با دیگران دوستی می کنیم از آنروست که برای ما فایده ای دارند. نزد دانایان -همچون سعدی- دوستی حقیقی آن است که دوست را به خاطر خودش دوست داشته باشی نه به خاطر سودی که برای تو دارد.

فرهاد دوران در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:

با سلام مرسی از جناب صادق دقتی عزیز بابت توضیحات زیبا شون و اینکه مدت ها بود که هر روز شعر را میخواندم و معنای این قسمت را درک نمیکردم...خیلی مرررسی

همیرضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:

در حاشیه تصحیح فروغی آمده:
«
در بیشتر نسخه‌های قدیم و جدید دو بیت ذیل را:
تویی برابر من یا خیال در نظرم
که من به طالع خود هرگز این گمان نبرم
تو همچنان که شکر در کنار و من چون عود
گرم بر آتش سوزان نهند غم نخورم
در آغاز همین غزل آورده و با حذف بیت اول و چهارم آن را به نام غزلی جداگانه مکرر ضبط نموده‌اند.
»

بابک دولتی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹:

سلام. عبارت گم گوی در مصراع سوم بی معنی ست. و کم گوی صحیح است. لطفا اصلاح بفرمایید. چون خیلی از دوستان گنجور را مرجع میدانند و بی چند و چون استفاده می کنند. سپاس به خاطر زحمات

نادر.. در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

عاشق آخر ز چه رو تا به ابد دل ننهد
بر کسی کز لطفش تن همگی جان شده است..

راینی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو:

شیوه نگارش سبب بدفهمی شعر می شود، به بیت توجه کنید:
ز گرد ک‌های دو را دور بسته؛
باید نوشته شود «گِردک» که «حجله عروس» است؛ یا «دو را دور» درست نیست باید «دورادور» باشد؛ پس بیت چنین می شود:
ز گِردک های دوراور بسته مه و خورشید چشم از نور بسته
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مجتبی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

جناب حسین آقا جان برادر بنده میگویم جناب غریب الله دلیل از خود حافظ و قران و روایت آورده که منظور ؛خاندان نبوت هست شما میگویید نیست خوب دلیل باید بیاورید که نیست که شما میگویید منظور خاندان نبوت ابدا نیست این گفته شما دلیل میخواهد که نیاوردید یعنی شما اگر ادله دارید از خود حافظ و قران و روایت ادله بیاورید که حافظ منظورش این نبوده است و منظورش جواب گویی به خواجوی کرمانی بوده است دلیل شما چیست براین مطلب ؟
فرضا که جواب خواجوی کرمانی را هم که گفته باشد؛- برای چه آدم جواب کسی را میدهد برای اینکه بگوئید حرف من کاملتر ودرست تر است -خوب جناب حافظ هم بر فرض که میگویید جواب فلانی را داده برای چه داده؟برای اینکه بگوئید حرف من بهتر و کاملتر است یعنی در خانه خاندان نبوت برو که اصل واساس آنجاست وجای دیگری نرو ودر خانه دیگری نرو وباز این که شد حرف جناب غریب الله شد که این.حسین اقا

آرشاوین در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

آقا ایمان عزیز این همه تعصب اصلا خوب نیست، کی گفته که پادشاهای هخامنشی ظالم و خونخوار و جنایت کار بودن؟ جالبه که بدونین این کوروشی که شما ظالم میدونینش به غیر از چند نفر تمام علما قبول دارن که همون ذوالقرنینه و همون چند نفر هم با شک و تردید بهش نگاه میکنن. قابل توجه شما اینکه مجلس سنا و عوامی که همین الآن تو آمریکا، انگلیس و خیلی از کشورهای دیگه وجود داره با الگو برداری کامل از سیستم اداری اشکانی ها و ساسانی ها هست. باز قابل توجه شما که اسرائیل صرفا به این دلیل روی شیراز ادعا داره که توی متون تاریخیون کوروش و هخامنشیان ناجی قوم یهود بودن و شاهد این موضوع هم وجود آرامگاه های پیامبرایی مثل حضرت دانیال و جیقوق و ... هست. خواهشا کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری هم یه مطالعه ای بفرمایید.
شما گفتید که دوستان متعصبانه نظر میدن، حرفتون درسته تا حدودی ولی خود شما هم متعصبانه نظر دادید طوری که کلا ایران قبل از اسلام رو کوبیدید. یادتون باشه که ما قبل از مسلمون بودن ایرانی هستیم و این دو در کنار هم معنی پیدا می کنن.
الآن این نکته یادم افتاد که اون زمانی که اعراب نمیدونستن خونه چیه و اروپایی ها توی غارها داشتن گوشت همو می خوردن ما روی فرش مهستان راه می رفتیم و به شعر سخن می گفتیم. خواهشن نقل قول انیشتین به دکتر حسایب و سفرنامه مارکو پولو و ناصر خوسرو و مادام دیولا فوا به همراه تاریخ کامل ایران و همچنین کتاب های هرودوت رو بخونید

nabavar در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

آقا مجتبی
این غزل ابداً ربطی به خاندان نبوت ندارد و جوابی ست به خواجوی کرمانی در مقابل غزل :
ساکن دیری و از کعبه نشان می پرسی
در خرابات مغانی و خدا می طلبی
از چون شمایی جز توهین انتظاری نیست.
البته که باید مطالعه کنم ولی گمان میکنم شما هرچه که مطالعه کنید در نظرتان تغییری حاصل نشود.

مجتبی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

جناب حسین آقا شعر جناب حافظ را با خود جناب حافظ تفسیر زده اند جناب غریب الله این کجاش اسمان و ریسمان بافی است یه خورده لطف کن مطالعاتت رو بیشتر کن تا بیشتر درک کنی یعنی اینقدر ظرفیت ندارید که طاقت خوندن یک نظر رو ندارید و حالت رو بد می کنه؟!!!پس با این روحیه ضعیف که شما دارید چه طور زندگی می کنید ؟!!!نکند اگر اگر در تفسیر اشعار جناب حافظ عشق زمینی و می و باده وشهوترانی تفسیر کنند لابد درست است واسمان و ریسمان بافی نیست دیگر؟!!! حالا تفسیر حافظ به حافظ زدن و تفسیر به اهل بیت کردن شد اسمان و ریسمان بافی!!!؟ خوب برادر من خود جناب حافظ صراحتا داره میگه :(حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف )از آقا امیر المومنین و خاندان پیغمبر خدا اسم اوردن به این صریحی و واضحی اونوقت شما ان قلت میزنی شما انگار از خود حافظ حافظ شناس ترید !!
عجبا!!
کمی از آقای امیر یاد بگیر که نوشته:(دوستان تنها کسی میتونه معنی اشعار حافظ بفهمه که خودش دقیقا لمس کرده باشه امیدوارم ما هم مثل اون بشیم)در آخر به شما حسین آقا توصیه برادرانه میکنم که بدون غرض چند بار دیگر اون تفسیر رو بخون که به نظرم به حال هممون مفید وکارساز وگره گشا است وعجیب تفسیر و بلند تفسیری بر این شعر حافظ است که من تا کنون به این دقیقی و جامعی ومغز مطلب را گفتن ندیده ام ودر آخر مولانا فرمود:
مه فشاند نور،سگ عوعو کند هرکسی بر طینت خود میتند
یا همان
هرکسی کودور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۱۶:

غلامتون این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5522

nabavar در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

از این همه آسمان و ریسمان بافیِ این آقا حالم بد شد

حمید رضا۴ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۱ - حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت:

سلام جناب قباد عزیز،
سخن سعدی در این حکایت درباره عوامل مرگ کودکان نیست،
و به هر حال این بزرگان توانای بیان اندیشه خود در یک یا چند بیت بودند.
شاید برداشتم نادرست است، اما سعدی می فرماید:
“نگران مباش، خدا تواناست و نان و روزی را به کودک انسانی به گونه ای میرساند”.
واقعیتی که نوشته بودم نقض این ادعاست.
مسلمأ گفته های سعدی افتخار ماست،
نکته من این بود که ما امروز با این گفته ها و با یکدیگر چگونه برخورد می کنیم،
از روی منطق و دانش و یا از روی احساسات.
با احترام

مجتبی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

 
به نام خدای رحمان وعلی اعلی
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
مغان در اصل قبیله ای است که از قوم ماد بودند ومقام روحانیت منحصرا فقط به آنان تعلق داشت
وخرابات به معنای توحید محض بدون چیز دیگری و خرابات مغان روی هم رفته به معنای جایگاه خاص مردان الهی یا قبیله ای که منحصرا توحید کامل یا همان توحید ذات پروردگارکه در دست این گروه میباشد مورد نظر است و منظور در اینجااز قبیله ی خاص و منحصر همان پیغمبر اسلام صلوات الله علیه و پشت سرمحمد مصطفی صلوات الله علیه یعنی باب العلم علم اصلی توحید ذات پروردگار ونور ذاتیه پروردگار یعنی اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب با حضرت سیده نساء العالمین فاطمه اطهر دخت رسول خدا سلام الله علیها و آقا امام حسن و امام حسین علیهما السلام و از نسل آقا اباعبدالله الحسین جناب امام سجادتا مهدی موعود علیهم السلام یعنی نه فرزند گرامی حسین که همان قوم منحصری هستند که اصل روحانیت و توحید محض خدای یکتا به تمام مراتب در دست این بزرگواران میباشداین معنای خرابات مغان و نور خدا میباشدکه خداوند رحمان مودت و دوستی این خاندان رادر قرآن مجید در سوره شوری آیه 23 فرموده اند و بر همه واجب گردانیده اند .
ومنظور حافظ از مصرع این عجب بین به معنای لطف بزرگ و بی نهایت خداوند تبارک و تعالی را مطرح میکند که حافظ شیرازی میفرماید که نگاه کن وببین که این نور ذاتیه پروردگار که بی نهایت است واصلا این نور انتها ندارد اصل و ریشه و سرمنشاء آن از معدن خزائن خداوند میباشد که همان چهارده نور پاک صلوات الله علیهم اجمعین میباشدکه بنده ی حافظ شیرازی این نور بی انتها را از این قوم میبینم و نه کس دیگر.
و همچنین جناب حافظ شیرازی
در بیت دوم از غزل 357 می فرماید
که ای حجاج بیت الله الحرام ،
که خداوند توفیق زیارت خانه خودش را به شما داده است بر ما فخر فروشی نکنید
که بگوید که خدا بزرگترین توفیق را به ما داده است
هرچند که زیارت خانه خدا مخصوصا حج تمتع توفیق بزرگی از طرف خداوند متعال به هر کسی که زیارت خانه خدا نصیبش میشود دلالت دارد
ولی با این حال جناب حافظ میفرماید که ای زیارت کنندگان خانه خدا
بر من احساس برتری نکنید، که تو توفیق دیدن خانه خدا و زیارت خانه خدا را پیدا کرده اید ولی من خانه ای دیده ام که ظهور تجلی نور خدا با تمام مراتبش بر آن خانه و اهل آن خانه تجلی کرده است
وهمراه اهل آن خانه است و آن خانه ، خانه امام الموحدین علی ابن ابیطالب علیه السلام
و سیده نساءالعالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها
و جناب آقا امام حسن و آقا اباعبدالله الحسین علیهما السلام می باشد
که خداوند رحمان در قرآن در سوره نور آیه 36 فرموده است:
(این نور در خانه هایی است که خدا اذن داده شان و منزلت و قدر و عظمت آنها رفعت یابند و نامش در آنها ذکر شود همواره در خانه ها صبح و شام او را تسبیح می گویند)
در روایت از معصومین در مورد این آیه سوال شده است
که فرموده اند منظور این آیه اهل بیت پیغمبر یعنی خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام علی ابن ابیطالب علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهما سلام می باشد ،که نور ذاتیه خداوند رحمان به تمام مراتب بر اهل این خانه تجلی کرده است
و همراه آنهاست و در اختیار آنهاست.
و به هر کس که می‌خواهند این خانواده عظیم شان ، عنایت می‌کنند.
و این مطلب که جناب حافظ اشاره داده اند در اصل اشاره فرموده اند به بیت اول
و اول مصرع اول منظور همان(( خرابات مغان))
یعنی قوم برگزیده خداوند که همان اهل بیت طبق آیه قرآن است که روحانیت و مقام معنویت مختص و منحصر به این خاندان است و این خاندان به اذن پروردگار به هر شخصی که به این خاندان متصل شود و متوسل شود
این خاندان اهل بیت پیغمبر اجازه دارند به اذن پروردگار رب الارباب اجازه دارند
که به دیگران بدهند و جناب حافظ شیرازی این قدرت را
و این نور خدا را در اهل بیت و همراه اهل بیت دید
و از آن بزرگواران طلب کرد و اهل بیت هم به جناب حافظ نظر کردند و جناب حافظ نور خدا را با چشم دل در وسعت و ظرفیت خودش به عنایت چهارده معصوم
علیهم السلام مشاهده کرد
و مقام و ملکه جناب حافظ شد
از این رو در جای دیگر از اشعارش در غزل 296 فرمودند که:( حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف)
منظور اینجا از (خاندان ) دوازده نور پاک که همان معصومین علیهم السلام می باشد.
و شه نجف هم خود مولی الموحدین اسد الله الغالب علی بن ابیطالب می باشد
و در جای دیگری هم فرموده است یعنی در غزل 319 فرموده است که:
(هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم)
که من هر چه دارم از قرآن دارم و هر چه می‌گویم از قرآن می گویم.
و منظور دیگر جناب حافظ از این دو مصرع این است که
شعرهای من تفسیری بر قرآن و اهل بیت پیغمبر است و نه چیز دیگری؛ و هر کس به غیر از قرآن و اهل بیت و طریق الی الله تفسیر زند، سخت در اشتباه است.
و تفسیر کننده ی این شعر یعنی غریب الله
این مطلب را گفته اند: کسی که نورحقیقی اهل بیت را ببیند در اصل همان نور خدا دیده چون نور خدا با نور علی و محمد و فاطمه
و فرزندان علی و فاطمه تا مهدی موعود صلوات الله علیهم اجمعین
یک نور واحد و جدا ناشدنی است.
یعنی نورعلی همان نور خدا ست
والسلام
متن از غریب الله

۱
۳۲۰۷
۳۲۰۸
۳۲۰۹
۳۲۱۰
۳۲۱۱
۵۴۹۵