محسن در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۸ - فصل فی ذکرالعشق و فضیلته و صفةالعشق والعاشق والمعشوق ذکرُالعشق یُریح القلوب و یُزیل الکروب:
این شعر یه شعر بسیار عرفانیه . نباید با ادبیات ساده تفسیر بشه .
دلبر جان ربای عشق آمد /سر بر و سر نمای عشق آمد
شرح بیت اول :عشق معشوقی هست که انسان رو از نفس خود جدا میکنه . ( منیت رو از انسان میگیره) . ( سر در این بیت مرکز منیت و خوکامی انسان هست .) اولین کاری که عشق میکنه با عاشق اینه که سر ( منیت و خودخواهی ) را از انسان میگیره . و دومین کار اینه که انسان رو به عنوان عاشق رسوا میکنه . چرا که انسان عاشق دیگر به خودش توجه نمیکنه و همه هم و غمش جلب رضایت معشوق است .
عشق با سر بریده گوید راز /زانکه داند که سر بود غماز
(شرح بیت دوم: در این بیت سر به معنی فیزیکی به کار رفته .) یعنی وقتی در راه معشوق سرت را از دست دادی به حقیقت عشق دست یافتی و اونوقت عاشق واقعی هستی . و تا وقتی سر در بدن داری ( زنده هستی ) معلوم است که عاشق واقعی نیستی.
نظر شخصی خودم هست . لطفا نظر بدید.
رنگارنگ در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
.....
ستون چوبی که گویا حضرت رسول (ص) به آن تکیه می داده است
می گویند پس از در گذشت حضرت( ص)
آواز گریه از آن بلند می شده است.
و خداوند آگاه ترین است.
... در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه
این بیت در باره درخت موسی در وادی ایمن نیست
ستون حنانه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ستون حَنّانه (به معنی ستون گریه کننده) نامی است که به یکی از ستونهای چوبی مسجد النبی در مدینه عربستان داده شدهاست. محل این ستون را در سمت مغرب محراب پیامبر اسلام و نزدیکترین ستونها به محراب نماز پیامبر اسلام و چسبیده به دیوار قبلی مسجد دانستهاند.
شاعران گوناگون از جمله مولوی در بیتهایی از اشعار خود از این ستون یاد کردهاند:
بنواخت نور مصطفی آن اُستُن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
و یا:
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی برخاست فغان آخر از استن حنانه
... در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه
این بیت در باره درخت موسی در وادی ایمن نیست
ستون حنانه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ستون حَنّانه (به معنی ستون گریه کننده) نامی است که به یکی از ستونهای چوبی مسجد النبی در مدینه عربستان داده شدهاست. محل این ستون را در سمت مغرب محراب پیامبر اسلام و نزدیکترین ستونها به محراب نماز پیامبر اسلام و چسبیده به دیوار قبلی مسجد دانستهاند.
بر پایه داستانها، «محمد، پیامبر اسلام ، پیش از اتمام ساختمان مسجد به هنگام سخن راندن پشتش را به این ستون که از تنه نخل ساخته شدهبود تکیه میداده و زمانی که پس از آن تصمیم گرفت از بالای منبر سخنرانی کند این ستون آغاز به نالیدن کرد. پس از آن محمد، این ستون را در بر گرفت تا آرام شد.»
داستانها مینویسند که این درخت بعداً دفن شد یا به دستور محمد درخت را کندند (و در زیر منبر) خاک کردند و یا بنی امیه هنگام نوسازی مسجد این درخت را بریدند.
شاعران گوناگون از جمله مولوی در بیتهایی از اشعار خود از این ستون یاد کردهاند:
بنواخت نور مصطفی آن اُستُن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
و یا:
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی برخاست فغان آخر از استن حنانه
گفته شده که این ستون را «علم رسولالله»، «جزعه» و «مخلقه» هم مینامیدند. مخلقه به معنای عطرآگین است و در توضیح آن آمدهاست که این نامگذاری برای آن است که بر این ستون عطر و عود میسوزاندند و یا اینکه یاران پیش از دیدار با محمد در این مکان خود را عطرآگین میکردند.
اردشیر در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۴۳:
از فرمایشات و تجارب خوب دوستان بهره بردیم. در تایید سخن مهاجر گرامی بگویم که درست میفرمایید ، روله هم به معنای فرزند عزیز می باشد در زبان لری. احتمالا با ؛رود؛ که دوستان گفتند ، یک ریشه دارد و اصلا یکی میباشد.
علیرضا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
معنیِ بیت نخست چیست؟
بشیر نوا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۶:
طوری که در کامنت 1 آمده است حضرت ابوالمعانی بیدل در بیت آخر به حق اسم حضرت حافظ را آورده اند که بیمورد نیست. در اصل این غزل بیدل مقابله ای است بر غزلی ازحافظ:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید
گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید
بشیر نوا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:
ابوالمعانی بیدل صد هاسال بعد مقابله زیبایی دارد (غزل 1586):
از حقهٔ دهانش هر گه سخن برآید
آب از عقیق ریزد در از عدن برآید
از شوق صبح تیغش مانند موج شبنم
گلهای زخم دل را آب از دهنبرآید
از روی داغ حسرت گر پنیه باز گیرم
با صد زبانه چون شمع از پیرهن برآید
بیند ز بار خجلت چون تیشه سرنگونی
بر بیستون دردم گر کوهکن برآید
وصف بهار حسنشگر در چمن بگویم
چون بلبل ازگلستان گل نعرهزن برآید
تار نگه رساند نظاره را به رویش
هرکس به بام خورشید با این رسن برآید
بیدل کلام حافظ شد هادی خیالم
دارم امید آخر مقصود من برآید
۷ در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۳ - حکایت ابراهیم علیهالسلام:
همانا الله بر ما منت نهاد و مر او را سپاس که به یک خلیل بسنده کرد.
همیرضا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:
مصرع اول بیت آخر (حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست) را حافظ در این بیت:
«حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد»
عینا نقل کرده است.
فرخ مردان در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:
1- توضیحات @ سید علی ساقی را بخوانید. مطابق حاشیه قزوینی-غنی، منظور "عبدالصمد بحرآبادی از رجال و امرای معاصر حافظ" بوده است که ظاهرا تعمدا ندیده گرفته اید.
2- چرا اگرچیزی را معنی نتوانستید کنید یا مبهم بود به هردلیلی، نتیجه می گیرید فورا که رمز آلود و پرده درپرده است؟ هر بچه ای هم متوجه میشود این اسم عبدالصمد اشاره به شخصی هست و یک مدحِ با متانت هست در واقع.
واقعا هدف از بالا بردن این شعرای گرانقدر به مقام ماورای انسانی چیست؟ آیا فکر میکنید خدمتی به فرهنگ ما میشود؟ اینها هم آدمهایی بوده اند مثل من و شما، فرزند زمان خودشان و البته با استعدادی سرشار. بت درست نکنید لطفا.
جواد در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:
کشتهی شمشیر عشق حال نگوید که چون
تشنهی دیدار دوست راه نپرسد که چند
عالییییییی
شعیب در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:
جانم استی
محسن حیدرزاده جزی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹:
وزن مصرع آخراشکال دارد شاید این گونه باشد :
دامن این شب از آن روز....
سید احمد مجاب در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:
(چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو) این مصرع یک کلمه کم دارد
علی در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:
در جواب دوستمان، جناب حسین آزاد، بر اساس فرهنگ دهخدا:
- زیر و زار ؛ کنایه از آواز حزین و آهسته باشد. (برهان ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). آواز نرم و باریک . (آنندراج ). آواز آهسته . (فرهنگ رشیدی ) :
چو آواز خود برکشد زیر و زار
بخسبد بر آواز او مرغ و مار.
نظامی .
ناله ٔ زیر و زار من ، زارتر است هرزمان
بسکه به هجر می دهد عشق تو گوشمال من .
سعدی .
کمال داودوند در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۱۷:
غلامتون این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 8869
نادر.. در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
وحدت، تنها در نظر..
هنوز ناپخته است..
شیدا در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
ظاهرأ دل در کف چون خود ستمکاریت هست
همایون در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۶: