گنجور

حاشیه‌ها

سیدجعفرعزیزی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

پیش ِ این سیلاب کی دیوار می ماند به جا صحیح است

جسین شطی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۵ - اولئک کالانعام بل هم اضل واُ‌ولئک هم الغافلون:

رنگ و بویی که در جهان بینی

جسین شطی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۳ - در تنبیه غافل و مذمّت جاهل:

سلام
بیت آخر
گای در کش ز همنشینیشان درست است

جسین شطی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۱ - فصل فی العافیه:

سلام
بیت 3 به نظر طبق قاعده پست باید چیست باشه که ردیف بیت هست
بیت 16 هم درستش گردن آز و آرزو بشکن هست البته اینها نظر بنده است

فضه در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲:

@ رسته ممنون گرفتم

فضه در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۱:

@رسته بله درسته سعایة مصدر سعی

الف رسته در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

چو به ترک سر بگفتم
حمید رضای عزیز در زبان فارسی امروزی " ترک... گفتن" به کار نمی رود،
"ترک ... کردن" به کار می رود، حروف اضافه و کار بردهای آن ها هم در بسیاری جاها متفاوت است

الف رسته در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

گفتم چو تو را قصد است به جان
جز خون نبود نقل و خور من
نُقل و خور= نقل و خوراک

الف رسته در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲:

اندر این طوفان که خون است آب او
لطف خود را نوحِ ثانی می‌کند
نوحِ ثانی= نوح دوم
اشاره به کشتی نوح و نجات از توفان است

الف رسته در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۱:

بس دوادو، بس سعایت می‌کند
ٓدوا دُو = دویدن و دویدن
سٓعایت => سٓعی از مصدر عربی = دویدن

محمد اسدی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۴:

از کوتهی ماست ک دیوار بلند است

مهدی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب:

این بیت نقل قولی از شاه هست ، چند بیت بالاتر رو دقت کنید نوشته شاه همه حرفهاست این حرف /شاید که در او کنی سخن صرف - یعنی این حرف شاه هست . بعدش گفته در زیور پارسی و تازی / این تازه عروس را طرازی - شاه از نظامی گنجوی میخواد این اثر رو به فارسی بگه چون شاه اعتقاد داره ترکانه سخن سزای ما نیست . پس کاملا وضحه که نظامی فقط در اینجا کلام شاه رو بازگو کرده

جمشید پیمان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

پاردمش دراز باد!
با سلام: حافظ در دو بیت و از دوغزل ، زبان اعتراضش بسیار تند می شود. یکی همین بیت است که آورده اید و یکی هم این بیت : گر بدی گفت حسود و رفیقی رنجید / گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم. فکر می کنم در هر دو بیت یک فرد خاص مورد نظر حافظ بوده است به نام زین الدین علی کلا که صوفی مشهوری بوده است در شیراز ،بسیار متظاهر و سخت گیر. بخصوص عنادی دیرینه و پر از کین به حافظ داشته است. حافظ در این بیت او را متهم به خوردن لقمه ی شبهه می کند. مراد از لقمه ی شبهه خوردن نیز هم اکل خوراکی و هم کسب ثروت و جمع مالی است که در حق و ناحق بودن و به اصطلاح حلال و حرام بودن آن تردید باشد. حافظ در مصرع اول نگفته است این صوفی لقمه ی حرام می خورد، اما در مصرع دوم چنان او را نواخته که خواننده آن شبهه را از بنیاد فراموش می کند و گویا با کسی طرف است که فقط حرام خوار است. او را جانور معرفی می کند( حَــیـَـوان با فتح ح و ی . در زبان عربی به معنای جانور و موجود زنده ی غیر نباتی). اما برای اینکه به خواننده بگوید چه نوع حیوانی مورد نظرش است، از دو کلمه ی مصطلح بهره می گیرد: پاردم و خوش علف. پاردم یا رانکی نواری است از چرم که روی کفل اسب و قاطر و الاغ می اندازند و از زیر دم او رد می کنند و دو سر آن را به زین یا پالان چهارپا محکم می سازند تا موقع حرکت و بخصوص حرکت سریع، زین یا پالان به جلو و عقب نرود و ثابت بماند. تا اینجای کار معلوم شد که مقصود حافظ از حیوان ، در بهترین حالت اسب است . چار پای خوش علف، چارپائی است که هر جا علفی تازه و خوش رنگ ببیند، سیری را از یاد می برد و بی توجه به اینکه اجازه ی خوردن از آن را بدهند، با خیال راحت خوش چرائی می کند.
چرا حافظ برای این صوفی آرزوی پاردم دراز می کند؟ هرچه سرین و کفل چارپا فربه تر و بزرگ تر باشد ناگزیر پاردمی دراز تر برای محکم کردن زین و پالان بر پشت او ضروری می شود. پس حافظ برای این صوفی با طنز آرزوی فربهی آنهم با لقمه ی شبهه کرده است؟ چرا؟زیرا انسان هرچه از گناه و حرامخواری فربه تر شود جرم و جزایش نزد پروردگار بیشتر خواهد بود: فمن یعمل مثقال شرا یره!!

نبی گیلانی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۴:

گر نشکستی دل دربان راز
قفل جهان را همه بگشادمی

کاظم در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:

آقا مجتبی عزیز فکر کنم کاری از توضیح دادن به شما سخت تر نباشه چون نتیجه تون رو گرفتید اما من سعی خودمو میکنم
خرابات مغان به معنای میخوانه زرتشتیان است و چون هم محل میخوارگی و گناه و هم از آن کفار است محلی پست به حساب می آید حضرت حافظ میفرمایند نور خدا را از پسترین جای جهان میبینند حال بنده دو برداشت دارم یکی اینکه میخواهند بفرمایند که نور خداوند همه جا هست و برداشت دوم که محتمل تر میدانمش این است که به دلیل اینکه در میان گناه کاران غرور و ادعای دیندیداری کمتری وجود دارد جلوه های خداوند نیز بیشتر است در مصرع دوم میگویند که این تضاد که میبینند به نظر عجیب است

سخا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

این غزل زیبا رو با صدای بابک رادمنش گوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی/

صادق رحمانی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - گوهر اشک:

با سلام و عرض ادب
دوستان ما میتونیم هر بر داشتی که برای زندگی ما مفید و مناسب باشه رو استفاده کنیم .... یکی از خواندن شعر یاد عاشورا میفته یکی یاد حقایق خلقت یکی یا عشق یکی یاد غرور و ..... هر کدوم برای خودت اعتباری داده ما نمیتونیم به نظر کس دیگر توهین کنیم و تعصبی نگر باشیم ..... چون باعث آسیب و عقب ماندگی به ادبیات ایران زمین خواهد شد
یا علی

حسین ۱ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

آقا فرخ عزیز
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
گویا میگوید : وقتی موی سیاه رفت { پیر شدی} هرچه هم سعی کنی سفیدی مو از بین نمی رود
یعنی دوره جوانی باز نمی گردد
زنده باشید

مجید در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:

از موضوعات اساسی که همواره فکر نوع بشررا به خودمشغول ساخته موضوع هستی شناسی انسان و سوالات پیرامونی آن است؛ دراین بین شعرا ، فلاسفه ، دانشمندان طبیعی و ... هر یک نظرات و دیدگاه خود را در طول تاریخ تا کنون و پس از این به اشکال مختلف اظهار نموده اند ، خیام از جمله شاعرانی است که نظرات و دیدگاه فلسفی خود را در غالب رباعیات با طرح مباحث هستی شناسی مثلث انسان ، جهان و خدا و غالبا با طرح سوال و طوفان ذهنی به همراه ثمثیل های ساده از محسوسات مطرح نموده است. به نظر می رسد رباعی مذکور متضمن این معنی است که انسان به خودی خود و در غالب این دنیایی خود هیچ است و هویت قابل ملاحظه ای در مقایسه با سایر اجزای این جهان ندارد و صرفا زمانی که به مقصد یا به نوعی همان مبدا خود واصل می شود هویت پیدا می کند مانند قطره که با رسیدن به دریا هویت قابل ذکری ( دریا ) می شود و ذره که با رسیدن به زمین هویت زمین را پیدا می کند. این سیر حرکتی قطره به دریا و ذره به خاک یادآور سیر حرکتی دوار وحدت به کثرت و کثرت به وحدت است چون مبدا قطره دریا ( چرخه آب ) و مبدا ذره خاک زمین است ؛ اما انسان در این چرخه های هستی و نیستی مادی کجا قرار می گیرد ؟ خیام با اشاره هوشمندانه به 2 چرخه طبیعی قطره و ذره و بلافاصله طرح این سوال در بیت دوم که به هست و نیست دنیایی انسان اشاره دارد ومقایسه ان با موجودی کوچک مانند مگس ،‌ بسیار ذیرکانه و با سلیقه می گوید اگر انسان را در غالب این دنیایی در نظر بگیریم مانند مگسی می ماند که در طول زمان بی نهایت لحظه ای حادث و سپس فنا می گردد و همانند مادی نیز در این دنیا ندارد تا به آن واصل شود و هویت اصلی خود را پیدا کند پس ذات و اصل هویت و مقصد او می بایست چیزی ورای این دنیا و طبیعت مادی باشد. و من ا...التوفیق ؛‌ارادتمند مجیدصبوئی

م. پویا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

هر که بیند این چینین خوابی به خواب
به نظر می رسد
چنین درست است.

۱
۳۱۹۵
۳۱۹۶
۳۱۹۷
۳۱۹۸
۳۱۹۹
۵۴۹۵