امروز روز عزت دیهیم و افسر است
عصری بلند پایه و عهدی منور است
جاه و جلال گم شده در پیشگاه ملک
بر سینه دست طاعت و بر آستان سر است
سوی دگر گرسنگی و، نعمت اینسوی است
ملک دگر کشاکش و آرامش ایدر است
بگشوده است بال به هرجا عقاب جنگ
واینجا همای صلح و صفا سایه گستر است
نقش خوش مراد زند کعبتین ما
اکنون که مهرههای جهانی به ششدر است
این فرصت و فراغت و این نعمت و رفاه
مولود کوشش ملک ملکپرور است
ایمن غنودهایم به عصری که بر و بحر
آنیک پر از مسلسل واین یک پر اژدر است
گشته سپهر، خصم توانا و ناتوان
دور زمان عدوی فقیر و توانگر است
گر بیخطر شبی به سر آری دلیل آن
شب زنده داری سر و سالار کشور است
عمرش دراز باد که در روزگار او
هر روز کار ما ز دگر روز بهتر است
یک روز از درآمدمان بد هزینه بیش
امروز از هزینه درآمد فزونتر است
یک روزمان خزینه تهی بود از اعتبار
امروزمان خزینه پر از شوشهٔ زر است
یک روز طرز کار به میل رجال بود
امروز طرز کار ز قانون مفسر است
یک روز بود ادارهٔ کشور به دست غیر
امروز کار در کف ابنای کشور است
یک روز بود داوری کنسولان روا
امروز داوری به کف دادگستر است
یک روز بود کار سیاست به دست خلق
امروز کار خلق به آیین دیگر است
یک روز بود هر کس و ناکس وزیر ساز
امروز کار و پیشهٔ هرکس مقرر است
یک روز کار تعبیه کردند بهر شخص
امروز هرکس کند آن کش فراخور است
یک روز بود کار تجارت به میل غیر
امروز در معاش خود ایران مخیر است
یک روز اسکناس اجانب رواج داشت
امروز شهر وای وطن مژده گستر است
یک روز بود در همه ابواب هرج و مرج
امروز این دو لفظ به درج کتب در است
یک روز بود فتنه و شوخی به ملک عام
امروز این دو خاصهٔ چشمان دلبر است
یک روز داشت شورش و آشفتگی رواج
امروز وقف طره و جعد سمنبر است
یک روز بود بر رخ بیگانه در فراز
امروز قفل ز آهن و پولاد بر در است
یک روز بود مرز وطن کاغذین حصار
امروز مرزها همه روئینه پیکر است
یک روز بود ساحل کارون ز ما جدا
امروز خود به صفحهٔ ایران مصدر است
یک روز بود خطهٔ مازندران خراب
امروز همچو مشکوی چین غرق زیور است
یک روز بود خاک لرستان مغاک دیو
امروز چون بهشت به دیدار و منظر است
یک روز بود در کف ایل و حشم تفنگ
امروز گاوآهن و بیلش به کف در است
یک روز ماهوار سپه بود کاه و خشت
امروز نقد همت ما صرف لشگر است
یک روز لشگری نه که پیری شکسته دل
امروز لشگری نه که شیری غضنفر است
یک روز در شکستن هیزم دلیر بود
امروز در شکستن دشمن دلاور است
یک روز بود خدمت لشگر بنیچه بند
امروز هر جوان به صف لشگر اندر است
یک روز بود علم نهالی ضعیف و زار
امروز آن نهال درختی تناور است
یک روز بود دانش و فرهنگ بیبها
امروز دانش از همه چیزی گرانتر است
یک روز بود چند دبستان به چند شهر
امروز شهر و قریه بهتحصیل، همسر است
یک روز فضل با نسب و ریش و جبه بود
امروز فضل با سخن و کلک و دفتر است
یک روز کسب علم و ادب عار دخت بود
امروز کسب علم و ادب فخر دختر است
یک روز علم باور ما بود نقل و وهم
امروز آزمودهٔ محسوس، باور است
یک روز بود صنعت زر کیمیاگری
امروز هرکه کار کند کیمیاگر است
یک روز فضل با بزهکاری شریک بود
امروز جهل با بزهکاری برادر است
یک روز بود ورزش ورزشگری سبک
امروز مرد ورزش اولی و اوقر است
یک روز پرورشگر اطفال، کوچه بود
امروز پرورشگر اطفال، مادر است
یک روز داشتند زنان چادر سیاه
امروز آنچه روی نهان کرده چادر است
یک روز رخت و ریخت بد و بیقواره بود
امروز رخت و ریخت نظیف و موقر است
یک روز شهر بود به شب غرق تیرگی
امروز شب ز برق چو روز منور است
یک روز شاهراه گلآلود بود و تنگ
امروز شاهراه فراخ و مقیر است
یک روز راهها همه یکسر خراب بود
امروز راهآهن ازین سر بدان سر است
یک روز راه شوسه چو بر چهر، خال بود
امروز راهشوسه چوبرصفحهٔ مسطر است
یک روز بود گاری و اراده زیر ران
امروز هر طرف دژ ژوئین تکاور است
یک روز بود جاده پر از دزد راهزن
امروز پر ز جاده گشا و زمین در است
یک روز بود وادی و کهسار سد راه
امروز کوه سفته و وادی مقنطر است
یک روز آن که داشت ز دزدان چو لاله داغ
امروز همچو نرگس باکاسهٔ زر است
یک روز آن که بود مهاجر به ملک غیر
امروز سوی خطهٔ ایران مهاجر است
یک روزکارخانه درین مملکت نداشت
امروزکارخانه فراوان و دایر است
یک روز قند و بافته این مملکت نداشت
امروز قند و بافته در مملکت پر است
یک روز در سفر شترِکُند، رهنمون
امروز در سفر موتور تند رهبر است
یک روز کاروان به زمین رهنورد بود
امروزکاروان به هوا آسمان در است
یک روز ساربان به زمین بود گامزن
امروز بر هوا خلبان آشناور است
یک روز نقل سایه و فر همای بود
امروز نقل کرکس روئینه شهپر است
یک روز بود ناوگکی کهنه در خلیج
امروز چندکشتی جنگی شناور است
یک روز بود عارض کان در حجاب ناز
امروز چهرگان ز پژوهش مجدر است
یک روز بود پیک کبوتر سریعتر
امروز برق جاینشین کبوتر است
یک روز بدگشاده در قحطی و وبا
امروز جای قحط و وبا از پس در است
یک روز بد به رزق مقدر امید خلق
امروز رزق بیهنران نامقدر است
یک روز بود روز کدیور ز فقر شام
امروز روز عیش و رفاه کدیور است
یک روز بود هر سندی ماجراپذیر
امروزکار ثبت سند ماجرا بر است
یک روزگار ناسخ و منسوخ بد رواج
امروز کار ناسخ و منسوخ نوبر است
یک روز کارهای میسر مرام بود
امروز نامیسر و مشکل میسر است
یک روز با فریب و ریا بود کار دین
امروز با حقیقت شرع پیمبر است
یک روز بود گریه کلید در نجات
امروز این حدیث بسی خندهآور است
یک روز بود باغ جنان زیر اشک چشم
امروز زبر سایهٔ شمشیر و خنجر است
یک روز نز جهاد و نه سبق و رمایه نام
امروز این سه اصل سرآغاز دفتر است
یک روز حصر داشت علوم اصول و فقه
امروز حظ ما ز همه علم اوفر است
یک روز بود طالب دنیی سگ هراش
امروز کار دنیی و عقبی برابر است
یک روز بد نشسته به یک پرده صد عیال
امروز خانه ویژهٔ یک جفت همسر است
یک روز فخر بود به مندیل و طیلسان
امروز در نظافت و پاکی گوهر است
یک روز بود خوب و بد از اختر سپهر
امروز هرکه خوب نباشد بداختر است
یک روز ملک ایران بیزیب بود و فر
امروز ملک ایران با زیب و با فر است
یک روز بر قصور سلاطین نشست بوم
امروز جای بوم ز بیرون کشور است
یک روز بود لهجهٔ دربار، اجنبی
امروز قند پارسی آنجا مکرر است
یک روز بود عهد ضعیفی فسرده حال
امروز روزگار خدیوی مظفر است
صاحبقران شرق رضاشاه پهلوی
شاهنشهی که سایهٔ خلاق اکبر است
صافی شده است طبع بهار از مدیح شاه
آری صفای تیغ یمانی به جوهر است
در عهد دیگران همه اغراق بود، شعر
در عهد شه زبان حقیقت سخنور است
بنگر بدین قصیده که در بیتهای او
پا تا به سر حقیقت و انصاف مضمر است
گر صد کتاب ساخته آید به مدح شاه
چون بنگرید گفته ز ناگفته کمتر است
این مدح را ز جنس دگر مدحها مگیر
کاین را پدر عقیده و اخلاص مادر است
شعری کز اعتقاد شود گفته نز طمع
دامانش باز بسته به دامان محشر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تحولات مثبت و پیشرفتهای کشور در زمان پادشاهی رضا شاه پهلوی اشاره میکند. او تصویر میکند که در گذشته، کشور با مشکلات فراوانی روبرو بود و امور کشور به دست افراد نالایق میافتاد، اما در حال حاضر، شرایط بهبود یافته و اداره کشور به دست مردم و مبتنی بر قانون است.
در این زمینه، شاعر به موارد مختلفی از جمله ارتقاء سطح معیشت، بهبود سطح آموزشی، تلاش برای توسعه صنعتی، پیشرفت در راهها و جادهها، و افزایش امنیت اشاره کرده و مقایسهای میان گذشته و حال انجام میدهد. همچنین او تأکید دارد که در حال حاضر افراد در کارهای خود مختارتر شده و به کار و دانش اهمیت بیشتری داده میشود.
در نهایت، شاعر ابراز میکند که در دوره رضا شاه، حقیقت و انصاف در شعر و بیان بیشتر از قبل مورد توجه است و این مدح نتیجهای از اعتقاد و خلوص خاطر اوست.
هوش مصنوعی: امروز روزی است که به افتخار و بزرگی میبالیم و زمانهای باارزش و روشن در پیش داریم.
هوش مصنوعی: عظمتی که در برابر پادشاه وجود دارد، باعث میشود که انسان با دستهای خاضع بر سینهاش بگذارد و سرش را به نشانهی اطاعت بر آستان او فرود آورد.
هوش مصنوعی: در یک سو، گرسنگی وجود دارد و در سوی دیگر، نعمت و فراوانی. در اینجا، درگیری و تنش وجود دارد، اما در آن طرف آرامش و سکون حاکم است.
هوش مصنوعی: عقاب جنگ در هر گوشهای بالهای خود را گشوده و پرواز میکند، در حالی که همای صلح و آرامش در اینجا سایه گسترده است.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، خوشبختی ما مانند نقش زیبایی است که نقش کعبه را میزند، زیرا همه چیز در جهان به سمت شگفتی و زیبایی پیش میرود.
هوش مصنوعی: این زمان آزاد و این نعمتها و آسایشهایی که داریم، نتیجه تلاش و زحمات کشور و افرادی است که برای پیشرفت آن کوشیدهاند.
هوش مصنوعی: ما در زمانهای آرام و بیخبر به سر میبریم که بر زمین و دریا وضعیت خطرناک و توأم با تنش وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانه آماده است که با تو به جنگ بیفتد، چه ناتوان و چه قوی، دشمنی برای فقیر و توانگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی شبی را بدون خطر و آرام سپری کنی، به این دلیل است که شب زندهداری و مراقبت از تو بر عهدهی کسی است که در کشور مسئولیت دارد.
هوش مصنوعی: باشد که عمرش طولانی باشد، زیرا در زمان او هر روز کار ما بهتر از روز پیش است.
هوش مصنوعی: یک روز، هزینههایی که باید پرداخت کنیم از درآمدی که داریم، بیشتر است.
هوش مصنوعی: یک روز همه چیز ما خالی و بیارزش بود، اما امروز به اندازهای ثروت داریم که تمام دارایی ما پر از زرق و برق طلاست.
هوش مصنوعی: در گذشته، شیوهٔ زندگی و تصمیمگیریها به دلخواه و تمایل افراد سرشناس و صاحبمنصبان بود، اما اکنون این شیوه به قوانین و مقررات مشخصی که تفسیر شدهاند، وابسته است.
هوش مصنوعی: روزی بود که ادارهٔ کشور به دست دیگران بود، اما اکنون کار در دست ملت و مردم کشور است.
هوش مصنوعی: یک روزی وجود داشت که قضاوت و تصمیمگیری بر عهدهی کنسولها بود، اما امروز این مسئولیت به دست قاضیها و دادگاهها سپرده شده است.
هوش مصنوعی: در یکی از روزها، کارهای سیاست دست مردم بود، اما امروز مردم به شیوهای دیگر مشغول کار هستند.
هوش مصنوعی: روزی بود که هر کسی به راحتی میتوانست وزیر شود، اما امروز هر فردی مشغول کار و حرفه خود است و جایگاهش مشخص شده است.
هوش مصنوعی: یک روز برای هر فردی نقشهای طراحی کردند، و اکنون هر کس بر اساس آن نقشه و شرایط خود عمل میکند.
هوش مصنوعی: یک روز تجارت به نظرتان چیز دیگری خواهد بود و امروز هم در زندگیتان در ایران آزادی انتخاب دارید.
هوش مصنوعی: در گذشته، پول خارجی در جامعه فراوان بود، اما امروز شهر و سرزمین ما بار دیگر سرشار از امید و خوشبختی است.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که همه جا پر از بینظمی و آشفتگی بود. امروز این دو کلمه به صورت رسمی در کتابها ثبت شدهاند.
هوش مصنوعی: روزی فتنه و遊ی در جهان وجود داشت، اما امروز این دو تنها خاصیت چشمهای دلبر است.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که شلوغی و بینظمی در زمانهای دیگر معمول بود، اما اکنون تمام آن شور و حال به زیبایی و ظرافت موی یک دختر مربوط میشود.
هوش مصنوعی: روزی در گذشته، بر چهره غریبهای واقع در اوج، درب قفل شدهای از آهن و فولاد وجود دارد.
هوش مصنوعی: یک روز مرزهای کشور تنها بر روی کاغذ وجود داشتند و تنها نقشهها و نوشتهها بودند، اما امروز مرزها واقعیتهای ملموس و مشخصی شدهاند که شکل و ساختاری واقعی دارند.
هوش مصنوعی: یک روز ساحل کارون از ما دور بود، اما امروز خود به عنوان بخشی از تاریخ ایران شناخته میشود.
هوش مصنوعی: یک زمانی سرزمین مازندران ویران و خراب بود، اما اکنون مانند عطر و زیبایی چینیها پر از زینت و جلوه است.
هوش مصنوعی: روزی زمین لرستان به شدت خراب و ویران بود، اما اکنون چون بهشتی زیبا و دلنواز به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: سالی بود که مردم در ایل و دهکده با اسلحه و تجهیزات جنگی زندگی میکردند، اما اکنون تنها با ابزارهای کشاورزی همچون گاوآهن و بیل به کار مشغولند.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که منابع و امکانات ما به اندازهای کم و محدود بود که فقط به کاه و خشت میرسید، اما امروز تمام تلاش و همت ما صرف تشکیل و قدرتگیری لشکر و نیروی ما میشود.
هوش مصنوعی: یک روزی، نیرویی نبود که استقامت و قدرت پیرمردی شکسته را به تصویر بکشد؛ اما امروز، آن نیرویی که با تمام اقتدار و شجاعت ظاهر میشود، همچون شیری نیرومند و دلیر است.
هوش مصنوعی: یک روز او در شکستن هیزم شجاعت نشان میداد، اکنون در مبارزه با دشمنانش دلیر و قهرمان است.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که در خدمت لشکر بنیچه بند، امروز هر جوانی در صف لشکر حاضر است.
هوش مصنوعی: روزی نهالی ضعیف و بیمار بود، اما امروز همان نهال تبدیل به درختی بزرگ و تنومند شده است.
هوش مصنوعی: زمانی دانش و فرهنگ ارزشی نداشتند، اما امروزه دانش از هر چیزی دیگر باارزشتر و گرانتر است.
هوش مصنوعی: در روزگاری نه چندان دور، چندین مدرسه در تعدادی از شهرها وجود داشتند. امروزه اما، در هر شهر و روستا، تحصیل بهعنوان یک نیاز و زندگی روزمره در کنار سایر امور روزمره مردم جا افتاده است.
هوش مصنوعی: روزگاری ویژگیهای نیکو و شایستگیهای انسانی بر اساس اجداد و ظواهر فردی سنجیده میشد، اما امروزه این ویژگیها بیشتر به سخنها، نوشتهها و اثرگذاری فرد بستگی دارد.
هوش مصنوعی: در گذشته، داشتن علم و ادب برای دختران خجالتآور بود، اما امروزه این ویژگیها به یک افتخار تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: یک روز علم مورد اعتماد ما فقط بر اساس نقل و قولها بود، ولی امروز آنچه را که حس کردهایم و تجربه کردهایم، به عنوان باور قبول داریم.
هوش مصنوعی: در گذشته، هنر کیمیاگری با دقت و تلاش افراد بااستعداد انجام میشد. اما اکنون، هر کسی که به تلاش و کار بپردازد، میتواند به نوعی شبیه به آن کیمیاگران شود و به موفقیت برسد.
هوش مصنوعی: یک روز، فضیلت و خوبی با کارهای نادرست همراه بودند، اما امروز، جهل و نادانی با این کارها رابطهای نزدیک و همسطح دارند.
هوش مصنوعی: یک روز ورزشی وجود داشت که به نوعی متفاوت از ورزشهایی که امروزه مرسوم است، برگزار میشد و در آن وقت، مردان ورزشکار بر قهرمانی و موفقیتهای بزرگ تمرکز داشتند.
هوش مصنوعی: یک زمانی مربی بچهها در کوچهها بود، اما اکنون مادر، نقش پرورشدهندهی آنها را بر عهده دارد.
هوش مصنوعی: یک روز زنانی در چادر سیاه بودند و امروز آنچه که از دید دیگران پنهان کردهاند، همان چادر است.
هوش مصنوعی: یک روز اوضاع و شرایط او نامناسب و نامرتب بود، اما امروز اوضاعش مرتب و شایسته است.
هوش مصنوعی: یک روز شهر در تاریکی غرق شده بود، اما امشب به خاطر برق و روشنایی، شب مانند روز روشن و جلا یافته است.
هوش مصنوعی: روزی مسیر زندگی پر از مشکلات و موانع بود، اما امروز آن مسیر باز و راحت شده است.
هوش مصنوعی: سالیان پیش، تمام مسیرها بسیار بد و خراب بودند، اما حالا امروز خط آهن از یک طرف به سمت دیگر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: یک روز مسیر خاکی بر چهرهاش نقش خالی داشت، اما امروز این مسیر مانند صفحهای خطخطی شده پر از نشانهها و علامتهاست.
هوش مصنوعی: روزی بود که گاری و اراده تحت فشار بودند، اما اکنون در هر سمت، دژی است که مقاوم و محکم است.
هوش مصنوعی: یک روزی جاده پر از دزد و راهزن بود، اما امروز این جاده توسط افرادی که در حال ساخت و توسعه آن هستند، باز شده و زمین به بهرهبرداری رسیده است.
هوش مصنوعی: یک روز، سرزمینی پر از تپه و کوه مانع راه شد، اما امروزه کوهی به نام "سفته" و درهای به نام "مقنطر" وجود دارد.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که آن کسی که امروز در میان دزدان و آشفتهگی مانند گل لاله زخم و رنج دیده است، در آینده مثل گل نرگس با کاسهای از طلا خواهد درخشید.
هوش مصنوعی: یک روز شخصی که به سرزمین دیگری مهاجرت کرده بود، امروز به سوی سرزمین ایران مهاجرت کرده است.
هوش مصنوعی: در گذشته، این کشور کارخانهای نداشت، اما اکنون بسیاری کارخانهها فعال و راهاندازی شدهاند.
هوش مصنوعی: یک زمانی در این کشور چیزی به نام قند و مواد شیرین وجود نداشت، ولی امروز این جا مملو از قند و مواد شیرین است.
هوش مصنوعی: یک روز در مسافرت با شتر سفر کردیم، اما امروز در سفر با موتور و سرعت بیشتر حرکت میکنیم.
هوش مصنوعی: یک روز، کاروانی در حال سفر بر روی زمین بود، اما امروز کاروان به آسمان رفته است.
هوش مصنوعی: یک روز یک ساربان بر روی زمین راه میرفت، ولی امروز او به عنوان یک خلبان در آسمان پرواز میکند.
هوش مصنوعی: یک روز داستان پرواز زیبا و لذت بخش پرندگان با شوق و شادی بود، اما امروز صحبت از پرندهای زشت و بدشگون است که فقط به جنبههای ناخوشایند و تلخی میپردازد.
هوش مصنوعی: یک روز کشتی کهنهای در خلیج بود، اما امروز چندین کشتی جنگی در آنجا در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: روزی چهرهی زیبا و دلربایی به خاطر حجابش پنهان بود، اما امروز به خاطر تحقیقات و بررسیها در معرض دیدهها قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: در روزگاری نه چندان دور، خبررسانی با کبوتران انجام میشد که سریعتر از هر چیز دیگری پیامها را منتقل میکردند. اما اکنون، برق و فناوری جایگزین آن روش سنتی شدهاند و به مراتب سریعتر عمل میکنند.
هوش مصنوعی: یک روزی در زمان قحطی و بیماری، امروز نشانههایی از قحطی و بیماری در پشت در به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: روزی بد و ناامید برای کسانی که با زحمت زندگی میکنند بسیار بهتر از روزی خوب برای کسانی است که بدون تلاش به زندگی ناسالم ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: یک روز کدیور در فقر و تنگدستی به سر میبرد، اما امروز روز خوشی و آرامش اوست.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که هر سندی میتوانست ماجرایی را نقل کند، اما امروز کار ثبت اسناد دیگر ماجرایی ندارد.
هوش مصنوعی: در یک دوره زمانی، تغییر و تحولاتی در اقلام و موارد مختلف به وجود میآید که در حال حاضر، این تغییرات به گونهای جدید و تازه در حال رخ دادن است.
هوش مصنوعی: روزی بود که کارها به آسانی انجام میشد و مشکلاتی وجود نداشت، اما امروز کارها دشوار و مملو از چالشها هستند.
هوش مصنوعی: در گذشته، برای بیان مسائل مذهبی از فریب و نیرنگ استفاده میشد، اما اکنون، کار به حقیقت و اصولی که پیامبر آورده است، برمیگردد.
هوش مصنوعی: یک روزی بود که گریه کردن باعث شد بتوانم به آرامش برسم؛ اما امروز این موضوع به نظر خیلی خندهدار میآید.
هوش مصنوعی: یک روز باغ بهشت در زیر اشکهای امروز ما بوده، اما اکنون در زیر سایهٔ شمشیر و خنجر قرار دارد.
هوش مصنوعی: یک روز بر سر جنگ و معرکه، نه در دویدن و تمرین، نام امروز این سه اصل شروع کننده داستان است.
هوش مصنوعی: یک روز علم اصول و فقه محدود و در حصر بود، اما امروز ما از تمام دانش بهرهمند هستیم و از آن علمی که در گذشته محدود بود، سهم بیشتری داریم.
هوش مصنوعی: روزی طالب دنیا بودم، اما امروز کار دنیا و زندگی بعد از مرگ برایم برابر شده است.
هوش مصنوعی: یک روز، کسی که به صورت عجیب و غریب در کنار عدهای از زنان نشسته بود، حالا تنها در خانهاش با یک همسر زندگی میکند.
هوش مصنوعی: یک زمانی، داشتن مندیل و لباسهای شیک نشان از فخر و بزرگی بود، اما امروز آنچه که اهمیت دارد، پاکی و تمیزی شخصیت و اخلاق انسان است.
هوش مصنوعی: روزی بوده است که خوب و بد از ستارههای آسمان قابل تشخیص بودند، ولی امروز هر کسی که خوب نیست، دچار مشکلات و بدیهاست.
هوش مصنوعی: در گذشته، سرزمین ایران از زیبایی و شکوه بیبهره بود، اما اکنون این سرزمین به زیبایی و شکوه دست یافته است.
هوش مصنوعی: یک روز تتبعی از ضعف و کوتاهی سلطنتها مشاهده میشود که امروزه این ناتوانیها، از مرزهای کشور به بیرون کشیده شده است.
هوش مصنوعی: یک روزی در دربار، لهجهای خاص و بیگانه رایج بود، اما امروز زبان فارسی شیرین و زیبا به طور مکرر در آنجا مورد استفاده قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: یک روز، زمانی بود که وعدهای ضعیف و بیحالت وجود داشت، اما امروز دوران خدیوی مظفر است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیت و مقام رضا شاه پهلوی میپردازد و او را به عنوان یک پادشاه بزرگ و با استعداد معرفی میکند که آثار و خلاقیتهای او همچون سایهای بر کشوری که در آن زندگی میکند، گسترده شده است. او به عنوان یک رهبر در شرق شناخته میشود و تحت تأثیر آثار و اندیشههای بزرگتر از خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: بهار از زیبایی و ستایش شاه پاک و زنده شده است، و این نشان دهندهی این است که شمشیر یمانی نیز از جوهر و اصالت خاصی برخوردار است.
هوش مصنوعی: در زمانهای گذشته، شعر پر از بزرگنمایی و افراط بود، اما در زمان حال، شعر به وسیلهی eloquence واقعی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: این شعر را بخوان و دقت کن که در هر یک از بیتهای آن، حقیقت و انصاف به طور کامل و عمیق نهفته است.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است صدها کتاب درباره ستایش شاه نوشته شود، اما وقتی به آنها نگاه میکنید، متوجه میشوید که چیزهایی که باید بگویند، کمتر از آن چیزی است که نمیتوانند بگویند.
هوش مصنوعی: این مدح را با دیگر ستایشها مقایسه نکن، زیرا این ستایش از اصل و ریشهای عمیق و با اساس اعتقاد و صداقت برخوردار است.
هوش مصنوعی: اگر شعری با باور و ایمان بریزد، از طمع و خودخواهی دور است و در نتیجه در روز قیامت مورد حساب قرار نخواهد گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریاد من همیشه از این ایر کافر است
ایر است و با عذاب است و سنگر است
وصفش ترا بگویم اگر خورده نیستی
ور خورده ای صفات وی از منت باور است
شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است
با سرو و گل به قامت و عارض برابر است
دایم غلام و چاکر یاقوت و شکرم
کو را لب و حدیث ز یاقوت و شکر است
گفتم ز خط و زلف تو بر جان من بلاست
[...]
ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است
در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
درد کهنت بود برآورد روزگار
این دردِ تازهروی نگوئی چه نوبر است
شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن
[...]
جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است
دل را ز طره و رخ او مشک و عنبر است
هم دل در آن وصال چو با عنبر است مشک
هم جان در آن فراق چو با شیر شکر است
آشوب عقلم آن شبه عاج مفرشست
[...]
گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست
خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام
کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است
تا بر گرفتی از سر عشاق دست مهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.