عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی
یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ
شَخْصی کَما تَرانی مِنْ غایَةِ اشْتیاقی
ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی
یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ؟ هَجَرْنا
مِن بَعْدِ ما سَهِرْنا وَ الاَیْدی فِی العَناقِ
بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی
مطرب بزن نوایی زان پرده عراقی
خانَ الزَّمانُ عَهْدی حَتّی بَقیتُ وَحْدی
رُدّوا عَلَیَّ وُدّی بِاللهِ یا رِفاقی
در سرو و مه چه گویی ای مجمع نکویی
تو ماه مشکبویی تو سرو سیم ساقی
اِن مُتُّ فی هَواها دَعْنی اَمُتْ فِداها
یا عاذِلی نَباها ذَرْنی وَ ما اُلاقی
چند از حدیث آنان خیزید ای جوانان
تا در هوای جانان بازیم عمر باقی
قامَ الغیاثُ لَمّا زُمَّ الجِمالُ زَمّاً
و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی
تا در میان نیاری بیگانهای نه یاری
درباز هر چه داری گر مرد اتفاقی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد خود سخن میگوید و بیان میکند که با وجود گذر عمر، عشق او همچنان پابرجاست. او از حال خود در فراق محبوب شکایت دارد و به یاد لحظات شیرین وصال میافتد. شاعر به یاران خود میگوید که قدر لحظات را بدانند و در جستجوی عشق باقی بمانند. او در کنار توصیف زیباییهای محبوب، از حسرت و درد جدایی نیز سخن میگوید و از جوانان میخواهد تا از عشق حقیقی غافل نشوند و به قدر زمان پی ببرند. شاعر در نهایت به امید روزهای عاشقانه و وصال دوباره اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عمر من به پایان رسیده، اما عشق در دل من هنوز زنده است و از شراب آنقدر مست نیستم که فراموش کرده باشم چهره محبوبم را.
هوش مصنوعی: ای آرزوی نهایی من، قلبم از عشق تو به فنا رفته است، همچنان که من تو را با تمام اشتیاقم میبینم.
هوش مصنوعی: ای احساس کننده درد و دلبسته به زیبایی و جذابیت او، آیا الآن میدانی که در جداییات چه میگذرد؟
هوش مصنوعی: ای سعد، حال ما در این دیار چگونه شده است؟ ما پس از شبزندهداری و خوشگذرانی، این جا را ترک کردیم و دستانمان در آغوش یکدیگر بود.
هوش مصنوعی: پس از عراق، جایی برایم خوشایند نیست، موسیقیدانی ساز بزن و نغمهای از آن پرده عراقی بخوان.
هوش مصنوعی: زمان بر سر عهد و پیمان من با من نشسته است، تا اینکه تنها شدم. ای دوستان، محبت مرا به من برگردانید، به خدا قسم.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره شده که در میان زیباییهای دیگر، مانند سرو و ماه، قرار دارد. او به عنوان نمایندهای از زیباییها توصیف شده و ویژگیهایش، چون رنگ و شکل، به زیباییهای طبیعی تشبیه شده است. در واقع، این شخص به دلیل زیبایی و ویژگیهای خاصش مورد ستایش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق او بمیرم، بگذار بمیرم تا جانم فدای او شود. ای سرزنشکننده، کار او را رها کن و بگذار هرچه میکشم، خودم با آن کنار بیایم.
هوش مصنوعی: ای جوانان، بیایید از سخنان آنان بهرهمند شوید تا بتوانیم در عشق و محبت معشوق، زمان باقیمانده از عمر را بگذرانیم.
هوش مصنوعی: کمک و یاری به فریاد رسیده است وقتی که شتران به شدت نخ شدن و شب تاریک و دلگیر است و اشکها بر گونهها جاری است.
هوش مصنوعی: هرگاه نتوانی به کسی که بیگانه است اعتماد کنی یا یاری بخواهی، باید با آنچه که داری، برای اتفاقات غیرمنتظره آماده باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بیت دهم مصرع دوم و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی – مُدْلَهِمٌّ به صورت مُدْلَهِمّا خوانده شده است
بیت دوم یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ – فانٍ به صورت فانی خوانده شده است این قاعده برای مصراع زوج استفاده می شود نه برای مصرع فرد
بیت چهارم یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ هَجَرْنا – هَجَرْنا ج به صورت مکسور خوانده شده است
بیت هشتم إِن مُتُّ في هَواها دَعْني أَمُتْ فِداها – فعل مُتُّ به کسر اول خوانده شده. چون مضارع این فعل بر وزن یفعُل است بنابراین میم در ماضی مضموم می شود مُتُّ
# در این بیت « سعد کیف صرنا» رو جدا از « فی بلدة هجرنا» میخونه که معنایش جور درنمیاد. یا در مصراع دوم سهِرنا رو سهَرنا میخونه
# در مصراع اول« لما» رو جدا از زم الجمال زما میخونه که غلطه
بیت دوم یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ – فانٍ به صورت فانی خوانده شده است این قاعده برای مصراع زوج استفاده می شود نه برای مصرع فرد
بیت 4 یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ هَجَرْنا – سعدُ چون منادای مفرد معرفه است مبنی بر ضم است اما در اینجا با فتح خوانده شده است
بیت هشتم إِن مُتُّ في هَواها دَعْني أَمُتْ فِداها – فعل مُتُّ به کسر اول خوانده شده. چون مضارع این فعل بر وزن یفعُل است بنابراین میم در ماضی مضموم می شود مُتُّ
بیت دهم مصرع دوم و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی – مُدْلَهِمٌّ به صورت مُدْلَهِمّا خوانده شده است
غزل شمارهٔ ۵۸۸ به خوانش محمدرضا جراح زاده
بیت دوم یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ – فانٍ به صورت فانی خوانده شده است این قاعده برای مصراع زوج استفاده می شود نه برای مصرع فرد
بیت دهم مصرع اول زُمَّ به فتح ز خوانده شده است
# اشکال در درج ِ اشکال زیر ِ این اجرا دارم. نخست این که در متن چاپی کتاب (فروغی)، فانی نوشته شده و فانٍ نوشته نشده که می بایست اصلاح شود. از طرفی در متونی (سلیم نیساری) غانٍ آورده. و در هر روی، اشباع ِ تنوین به یا و فانٍ یا غانٍ را در آخر مصراع فانی یا غانی تلفظ کردن، مختص ِ مصراع ِ دوم نیست و این ادعای دوستی که چنین ایرادی مطرح کرده نیازمند منبع است. تا جایی که می دانم، این قاعده برای مصراع های زوج و فرد تفاوتی ندارد. هر جا که مکث می شود!
یا حادی النیاق قد ذُبتَ فی الفراق
عَرّج علی اُهیلی و اخبرهم اشتیاقی
بشنو نوای عشّاق از پرده ی سپاهان
زانرو که در عراقست آن لعبت عراقی
یا مُشرب المحیاقُم و اسقنا الحمیا
[...]
هرگز فنا نگردی تا هست عشق باقی
تا مستیت بسر هست منت مبر زساقی
مقدار مرهم وصل شاید اگر شناسد
آن دل که خسته باشد از درد اشتیاقی
لیلی انیس مجنون او در طلب بهامون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.