گنجور

حاشیه‌ها

۷ در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

تند آمدم تیز آمدم در پیش دلدار آمدم
بی من مشین ای یار من از بهر زنهار آمدم
تا من به پرواز آمدم آشوب بین آشوب بین
مرهم بنه درد مرا کز پیش آن مرغان غمخوارآمدم
خوش آمدم خوش آمدم خاصه که آزاد آمدم
چندین هزار از دست شد حالی به گفتار آمدم
کاینجا شدم کاینجا شدم پنهان بدم پیدا شدم
بازم نواز بازم نواز کاینجا به دیدار آمدم
آن مرع پر بسته بدم دیدی به پرواز آمدم
در من نگر در من نگر آری سبکبار آمدم
پی نوشت:برسد به قونیه

 

سید روح اله بنی فاطمی در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

با سلام ، دراین غزل سعدی نیز همانند سایر غزل هایش ، معشوق ، مقام والایی دارد . ولی بعید به نظر می رسد که معشوق در این غزل ، آسمانی و صراحتأ خدا باشد . در بیتِ
نه ملک پادشا را در چشم «خوبرویان»
وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را
معشوق ، زمینی به نظر می رسد .
دربیت
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را
آشنا در مصراع دوم با آشنا در مصراع اولِ بیت ، معنایی متفاوت می یابد ( در مصراع اول : آشنا ، کسی است که مهلتِ دیدار می خواهد ، یعنی عاشق یا خود سعدی . و در مصراع دوم ، آشنا کسی است که مورد آروزی عاشق است ، یعنی معشوقی که منظور نظر سعدی است ) و سعدی از خدای خودش مهلت و عمر می خواهد تا بتواند معشوقِ خوبروی خود را زیارت کند .
با سپاس .

 

سید روح اله بنی فاطمی در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

سلام بر دوستان گرامی ، وقتتان خوش . روزگاراتان آرام . پیش از این که در حد توان پاسخی هرچند ناتمام به پرسش «پری» داده باشم خواستم چند نکته رو عرض کنم :
مطمئنأ لذت بردن از شعر ، آن هم شعر سعدی ، نیاز به احساس ، عاطفه و ذوق و شوق فراوان دارد . خود سعدی نیز از این حیث ، حتی تازه وارد ترین مخاطبش را دست خالی بر نمی گرداند و به او ذوق و شوقی ناخواسته می بخشد اما بی شک این ، همۀ ماجرا نیست . درک شعر و البته التذاذ بیشتر از آن ، ابزارهای دیگری نیز می خواهد . مثلأ علم دستور ، عروض و قافیه ، معانی و بیان ، صنایع و ... که توقع آشنایی یا اشرافیتِ همۀ مخاطبان بر موارد یاد شده ، شاید چندان به جا نباشد و از طرفی از حوصلۀ ایشان خارج باشد . اما حقیر پیشنهاد می کنم در بارۀ تاریخ ادبیات و سبک هر شاعری مطالعه شود . اگر بدانیم که : سعدی در چه زمانی زیسته ؟ چه اتفاقات مهم تلخ و شیرینی در دوران او افتاده ؟ تفاوت او با شاعران پیش از خود چیست که به این درجه از شهرت و استقبال رسیده ؟ چه کسانی ( عرفا ، صوفیان ، شعرا و ... ) بر اندیشه ، دیدگاه و زبان سعدی تأثیر گذاشته اند ؟ در کجا و با چه کسانی درس خوانده و ... درک و لذت ما از شعر سعدی و ... بسیار بیشتر خواهد شد و اگر خدا لطف کند گهگاه دریچه های جدیدی روبرویمان باز می شود که هیچ گاه لذت نگاه به آن از کام خاطرمان نخواهد رفت .
اما پاسخ ناتمام بنده به پرسش پری : از ویژگی های بارزِِ فکری سعدی ، ادای احترام بسیار به مقام بالای معشوق است ، خواه این معشوق زمینی باشد خواه آسمانی . چنان که گاهی معشوق او به معبود شعر عرفانی نزدیک می‌شود . و از طرفی ، مقام عاشق در نزد سعدی ، حقیر است . سعدی ، خود را در حد و اندازۀ سوگند خوردن به جان دوست نیز نمی داندو تلویحأ از آن ابراز شرم می کند . ببینید :
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست
به خاک پای تو وان هم عظیم سوگندست
یا دراین غزل زیبا که دقیقأ نشانگر نوع نگاه او به مقام عاشق و معشوق است :
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
بنابراین شاید و البته شاید بتوان بیت مورد نظر شما را این گونه معنی کرد : به این توان بسیار کمی که از هستی برایم باقی مانده است نمی توان در برابر وجود نازنین و ارزشمند تو ، هستی اطلاق کرد . ( از بسامدهای شعری سعدی ، تکرار است : دراین بیت ، دو واژۀ هست و وجود به زیبایی و هنرمندی تکرار شده است ) . ( شرمنده اگر خارج از حوصله بود ولی بنده از شنیدن و گفتن در مورد سعدی ، سیر نمی شوم ) .

 

جعفر مصباح در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۱۹ - حکایت:

مپیچان اشتباهی میپیچان تایپ شده

 

جواد علیزاده در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳:

با سلام در دکلمه بیت ششم در مصرع دوم آن ،قبل از نی باید ساکن باشد. اما اقای خوانتده اشعار به اشتباه با کسر، نی را به کلمه قبلی وصل کرده است و دیگر ان معنی منظور شاعر از ان فهم نمیشود. لطفا در صورت امکان اصلاح شود. با تشکر از سایت بسیار عالی شما.
---
پاسخ: من متوجه اشکال نمی‌شوم. کلمه قبل از «نی» همان «در» است که ساکن خوانده می‌شود. منظورتان را دقیق‌تر توضیح می‌دهید؟

 

ناشناخته در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹:

خواجه بسیار خوش خیال بوده است!!
فردا شراب کوثر و حور....
و امروز ساقی مه روی و جام می
به همین خیال باش!!

 

گیومرد ریاضی در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:

این شعر رو استاد شجریان در مجلسی خصوصی ،عشق بازی کردن ،پیشنهاد میکنم ،گوش کنید.داغ دل اسم آواز هست.

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۴:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک،
گذاشتم.
جمع این رباعی:5617

 

نادر در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۶:

خانم فریده انوری برخی از غزلیات مولانا از جمله این غزل دلکش را با صدا و لهجه ای دلنشین و بسیار پر احساس دکلمه کرده اند که شنیدن آن را به دوستان ارجمند پیشنهاد می کنم ..

 

نادر در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵:

چقدر زیبا !... "هیچ کسی را ز دلم خود خبری می‌نشود"
چه آگاهی و درکی! ... و چه مقامی و عشقی! ...
یا رب منم جویان تو .. یا خود تویی جویان من ..

 

Behrouz در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل:

اسرارنامه از بخش 11 به بعد هم از لحاظ معنوی و هم عمق و غنا افت میکند0 گویا شخص دیگری مابقی را سروده باشد0 البته این تنها احساس و نظرشخصی است0

 

داود در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:

در نسخه ی فروغی و دکتر غنی، "بی تقاضا" نوشته شده است.

 

فرهاد در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹:

تصور می‌کنم اشاره جناب محمد علی‌ به مصرع دوم بیت سوم است که مرگ را با خواب عدم برابر کرده است:
"بیدار شو که خواب عدم در پی است هی"

 

محسن اصلانی در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:

از این شعر یک چلیپای بسیار زیبا توسط مرحوم استاد فتحعلی واشقانی فراهانی نوشته شده است که سرشار از زیبایی بوده و بر زیبای این شعر دوچندان افزوده است.

 

رهام در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

ببخشید کسی می تواند در مورد کلبوی و سوری در بیت :چو کلبوی سوری و این مهتران
که گوپال دارند و گرز گران
توضیح دهد آیا سور همان روستای امروزی از توابع تویسرکان و همدان می باشد ؟
با تشکر

 

Behrouz در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن:

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم

مگر باز سپید شاه برخاست
بشد تا خانهٔ آن پیرزن راست
چو دیدش پیرزن برخاست از جای
نهادش در بر خود بند برپای
سبوسی تر خوشی در پیش او کرد
نهادش آب و مشتی جو فرو کرد
کجا آن طعمه بود اندر خور باز
که بازازدست شه خوردی در اعزاز
کژی مخلب و چنگل بدیدش
بدان تا چینه برچند نچیدش
بآخر هم بخورد آن چینه را باز
بصد سختی طپیدن کرد آغاز
همه بالش ببرید و پرش کند
که تا با او بماند بوک یک چند
ز هر سویی درآمد لشگر شاه
بدان سان باز را دیدند ناگاه
بشه گفتند کار پیرزن باز
که چون سرگشته شد زان پیرزن باز
شهش گفتا چه گویم با چنین کس
جوابش اینچ او کردست این بس
الا ای خواب خوش برده زنازت
بدست پیرزن افتاده بازت
مرا صبرست تا این باز ناگاه
بصد غیرت رسد با حضرت شاه
بپیش شه ندانم تا چه گویی
تو این دم خفتهٔ فردا چه گوئی

 

Behrouz در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۳ - الحکایه و التمثیل:

مولانا همین داستان عطار را به زیبایی بازسرایی کرده:
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن/

 

شهرام بنازاده در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۲ - تهدید فرستادن سلیمان علیه‌السلام پیش بلقیس کی اصرار میندیش بر شرک و تاخیر مکن:

جزو جزوت لشکر از در وفاق
مر ترا اکنون مطیع‌اند از نفاق
از در مصرع اول اشتباه تایپی است . "او" صحیح است

 

محمد در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:

این غزل واقعا شاهکاره

 

Ali در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۸:

واژه ی حست در میانه ی شعر، چه معنی ای دارد؟!
غلط تایپی است آیا؟

 

۱
۳۱۱۶
۳۱۱۷
۳۱۱۸
۳۱۱۹
۳۱۲۰
۵۰۶۴
sunny dark_mode