دست با سرو روان چون نرسد در گردن
چارهای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن
آدمی را که طلب هست و توانایی نیست
صبر اگر هست و گر نیست بباید کردن
بند بر پای توقف چه کند گر نکند
شرط عشق است بلا دیدن و پای افشردن
روی در خاک در دوست بباید مالید
چون میسر نشود روی به روی آوردن
نیم جانی چه بود تا ندهد دوست به دوست
که به صد جان دل جانان نتوان آزردن
سهل باشد سخن سخت که خوبان گویند
جور شیرین دهنان تلخ نباشد بردن
هیچ شک مینکنم کآهوی مشکین تتار
شرم دارد ز تو مشکین خط آهو گردن
روزی اندر سر کار تو کنم جان عزیز
پیش بالای تو باری چو بباید مردن
سعدیا دیده نگه داشتن از صورت خوب
نه چنان است که دل دادن و جان پروردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و رنج های آن صحبت میکند. شاعر به ناتوانی خود در رسیدن به معشوق اشاره دارد و میگوید که اگرچه نمیتواند به او دست یابد، چارهای جز دیدن و حسرت خوردن ندارد. او بیان میکند که عشق مستلزم تحمل درد و تحمل جدایی است و انسان باید به وضع کنونیاش صبر کند. همچنین، او به این نکته میپردازد که عشق واقعی به تلاش و فداکاری نیاز دارد و در نهایت میگوید عشق، حتی اگر به دوری و فاصله منجر شود، ارزشمند است. شاعر به زیبایی معشوق و سختیهای عشق نیز اشاره میکند و نتیجه میگیرد که نگه داشتن نگاه از معشوق، هم سخت و هم ضروری است.
هوش مصنوعی: وقتی که دست به آرزوهای بزرگ نمیرسد، هیچ راهی جز دیدن و حسرت خوردن باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: انسانی که خواهان چیزی است اما توانایی دستیابی به آن را ندارد، اگر صبر داشته باشد باید صبر کند و اگر ندارد باید خود را آماده کند.
هوش مصنوعی: اگر پای کسی به خاطر عشق دچار بند و محدودیت باشد، چه راهی جز تحمل آن دارد؟ انجام ندادن این کار، به معنای عدم پایبندی به عشق است، حتی اگر گاهی درد و سختی را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به محبوب خود نزدیک شوی و چهرهاش را ببینی، باید به احترام او چهرهات را به خاک بمالی.
هوش مصنوعی: نیمجان چه ارزشی دارد که دوست از آن به دوست ندهد؟ چون نمیتوان با هزار جان نیز دل محبوب را آزار داد.
هوش مصنوعی: سخن گفتن در مورد چیزهای دشوار برای افراد خوب آسان است، چون آنها به راحتی مسائل را بیان میکنند. اما افراد بددهان، حتی اگر گفتارشان شیرین به نظر برسد، در واقع زهر تلخی دارند و نمیتوانند به راحتی اعتماد را جلب کنند.
هوش مصنوعی: من مطمئنم که آهوهای زیبا و شکستهدل از زیبایی تو خجالت میکشند و به خطی که بر گردن آهو وجود دارد، حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: روزی به خاطر تو جان عزیزم را فدای تو میکنم، چراکه هنگام مرگ باید به تو نزدیک باشم.
هوش مصنوعی: ای سعدی، فقط نگاه کردن به یک چهره زیبا کافی نیست، محبت و عشق ورزیدن به آن نیاز به دل و جان دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۸
روزی اندر سر کار تو کنم جان عزیز
پیش بالای تو باری چو بباید مردن
عاقبت در سر کار تو کنم جان عزیز
چکنم بی تو مرا کار بسر مینشود
تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن
هر چه گویی بنهم حکم قضا را گردن
به تو دادیم همه جان و جهان و دل و دین
جان به نوباوه نشاید سوی جانان بردن
ای همه شادی جان ها به جمال رخ تو
[...]
چند دندان تأمل به جگر افشردن؟
چون صدف اشک فرو خوردن و گوهر کردن
چون قلم تا سر خود را ننهی بر کف دست
نتوان وادی خونخوار سخن سر کردن
تا قدم دایره سان بر سر خود نگذاری
[...]
آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
زین دو دم زندگیی تا به قیامت مردن
داغ یأسمکه بهکیفیت شمع است اینجا
آگهی سوختن و بستن چشم افسردن
فرصت هستی از ایمای تعین خجل است
[...]
در بهاران سری از خاک برون آوردن
خنده ای کردن و از باد خزان افسردن
همه این است نصیبی که حیاتش نامی
پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن
مشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.