محمد در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
سلام
ببخشید تو کتاب حافظ در بیت دوم نوشته کمان ابروی ما را گو بزن تیر
ولی اینجا کمان ابرویت را گو بزن تیر
حالا من موندم کدوم درسته هرچی تو اینترنت سرچ میکنم نوشته کمان ابرویت
معنیش با هم تفاوت دارن
لطفا راهنمایی کنید
با تشکر
فتح اله پهلوانزاده در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
باسلام منظور گران جانی چیست
ناشناخته در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
یونانیان ،
ناشناخته در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
1-
نخست درود می فرستم به مسعود گرامی که دفتر را از تملک یونایان بدر آوردید
2-
به عرض جناب شایق میرسانم ، عاشق شدن به دختر همسایه در زمان شیخ نیز همانند امروز مرسوم بوده است.
3-
ماهیان بی گمان در آب می زیند و مرغان بیش و کم در هوا، می فرماید دریارا نصیب ماهیان کرده است و هوا را به مرغان ارزانی داشته است.
ایمان خراسانی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹:
بیت دوم به بر ناسزا شدی درست است
مصراع دوم بیت نخست نیز وزن نادرست به چشم می آید
روفیا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱ - مدافعهٔ امرا آن حجت را به شبههٔ جبریانه و جواب دادن شاه ایشان را:
در تردد ماندهایم اندر دو کار
این تردد کی بود بیاختیار
این کنم یا آن کنم او کی گود
که دو دست و پای او بسته بود
هیچ باشد این تردد بر سرم
که روم در بحر یا بالا پرم
این تردد هست که موصل روم
یا برای سحر تا بابل روم
پس تردد را بباید قدرتی
ورنه آن خنده بود بر سبلتی
اینجا شاید مراد مولانا از طرح مساله اختیار، اختیار در مقابل جبر نباشد، هر چند نگاه شیطان یک نگاه جبر گرایانه است، جبر به معنای تقدیر از پیش تعیین شده.
شاید میخواهد بگوید تو قدرتی داری، هر چند این قدرت تو جوهری نیست و عرضی است و به تو آن را داده اند. ولی بدان و آگاه باش که در حال حاضر این قدرت به تو تفویض شده است و به نسبت قدرتت مسوولی. پس برو و قدرت هایت را بشناس و در نهایت بهره وری قدرتت را به کار بگیر و مسوولیت عواقب به کارگیری یا به کار نگرفتن آن را به عهده بگیر.
روفیا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۸ - بیان آنک عهد کردن احمق وقت گرفتاری و ندم هیچ وفایی ندارد کی لو ردوالعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون صبح کاذب وفا ندارد:
از کمی عقل پروانهٔ خسیس
یاد نارد ز آتش و سوز و حسیس
چونک پرش سوخت توبه میکند
آز و نسیانش بر آتش میزند
ضبط و درک و حافظی و یادداشت
عقل را باشد که عقل آن را فراشت
دو نقصانی که موجب می شود خطاهای پیشین را باز تکرار کنیم عبارتند از نقصان در درک و یادداشت.
نخست عاجز از تجزیه و تحلیل رفتارها و بازخوردهای رفتارهایمان هستیم و همچون اکثرهم لایعقلون برای کسب آرامش موقت به یک سری تجزیه و تحلیل های سطحی و پوچ که راستی هیچ چیزی در آن ها نیست پناه می بریم.
دو دیگر فراموشکاریم. بازخوردهای ناخوشایند که سراسر به ضررمان است را به باد فراموشی می سپاریم. این هم یحتمل ریشه در همان کمبود نخست دارد. اگر راستی مشکل را فهم کرده بودیم و می دانستیم از کجا خوردیم و دردمان می آمد که چگونه با دست خود خود را هلاک کردیم فراموش نمی کردیم.
فراموش می کنیم چون چیزی در درونمان می گوید تقصیر فلانی بود، او با همه بد می کند، تقدیر چنین بود....
و ناخودآگاه به این نتیجه می رسیم که هیچ قاعده ای وجود ندارد و من چه می توانم یاد بگیرم اگر هیچ قاعده ای نباشد. هر لحظه صاعقه ای بر سرم فرود می آید و من هیچ برنامه ریزی ای نمی توانم داشته باشم.
روفیا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱ - مدافعهٔ امرا آن حجت را به شبههٔ جبریانه و جواب دادن شاه ایشان را:
گفت سلطان بلکه آنچ از نفس زاد
ریع تقصیر است و دخل اجتهاد
نمی دانم یعنی چه
خخخ...
ورنه آدم کی بگفتی با خدا
ربنا انا ظلمنا نفسنا
خود بگفتی کین گناه از نفس بود
چون قضا این بود حزم ما چه سود
این نگاه آدمانه و نگاه مسوولانه است. که مسوولیت رفتارهای خود را به عهده بگیریم و چونان بزدلان و فریبکاران به دوش این و آن نیندازیم. اگر آدم آدم نبود می گفت این گناه از نفس کافر برخاست و قضا چنین رفته است که نفس طغیانگر و سرکش باشد و هوشیاری ما صرفه ای نبرد.
همچو ابلیسی که گفت اغویتنی
تو شکستی جام و ما را میزنی
؟!
نیم بیت دوم پرسشی است.
این نگاه ابلیسانه است. تو نفس را اغواء کردی. مگر هیچ چیز بدون اراده و آگاهی خدا روی می دهد؟ پس تو مسبب همین تواضع نکردن منی آنگاه مرا ملامت می کنی؟
تفاوتی که در سبک و روش زیست روی زمین تفاوت بنیادین ایجاد می کند. ابلیس هم پر بیراه نمی گوید ولی تفاوتی که تفاوت ایجاد می کند فروتنی و نیستی ای است که در نگاه آدم و گردنکشی و قلدری ای که در نگاه ابلیس است.
نگاه نخست ما را بر آن می دارد تا مدام به خود برگردیم و خود را correct کنیم. نگاه دیگر جز صلبیت و جمود و زیست یکنواخت و ملال آور چه ثمره ای دارد؟
گرد خود برگرد و جرم خود ببین
جنبش از خود بین و از سایه مبین
مسعود کاظمی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
بسمه تعالی,بیت اوّل؛ اوّل بر وزن افعل یعنی: آن چه قبل از آن چیز نمی باشد./ دفتر: اسم, مفرد می باشد. با « دفاتر» جمع می باشد؛ گفتند: اصل فارسی دارد یعنی دپتر./ نام: اسم./ ایزد: خدا. / دانا: عالم. / صانع: آن که بنا (را) خوب درست می نماید. / پروردگار: ربّ. / حَیّ: زنده. / توانا: قادر. والسَّلام.
فرزاد در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴:
در معرفی خواندگان این آهنگ تریوله اینرا به بالاترین زیبایی خوانده ولی در بالا امکان اضافه کردن ان نیست چون تریوله جزو لیست خوانندگان نیست . لطفآ این کمبود را تصحیح کنید
پیوند به وبگاه بیرونی
یک نفر کارمند در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:
با سلام و عرض ادب . دقت کنید آقای ابوالفضل نوشته: احتمالاً ، این غزل در باره امام زمانه صددرصد که نگفته. این لامذهبی و دنیاطلبی بعضی ها که چرت و پرت میبینند و چرت و پرت می شنوندکه حتی حاضر نیستند و به کسی اجازه بیان اظهار نظر بدهند . هرکسی کاملا آزاده دراین دنیا هر نظر خواست بدهد . درسته که حافظ سنی هست ولی شعری که گفته به این موضوع هم میخورد و میتوان از آن استفاده کرد. نام حافظ . بجهت حفظ کل قران است و شعرهای قرآنی می گوید و طبیعی تر و اصلح تر اینست که با مسائل معنوی مقایسه شود نه مسائل دنیوی ولی دنیا طلبان دلشان میخواهد این عشق و عاشقی را به زن و دنیا طلبی فقط تفسیر کنند. و هیچ جایی برای مذهب باقی نگذارند . اتفاقا این گیج کنندگی اشعار حافظ بخاطر معنویت نهفته آن است. خدا نگهدار
زهره نامدار در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۳:
ای مهنت عاشقان فراقت
وی نعمت مفلسان وصالت
کلمه ی مهنت درست است؟ نباید محنت بجای أن باشد؟
جعفر عسکری در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۶:
سلام
مصرع دوم بیت اول "گله" درسته
کاش علائم سجاوندی در تمام ابیات به کار گرفته بشه تا خواندن و درک مفهوم بیت ها بهتر شه
لیام در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:
راست می گویی
من اگر به جای فروغی بودم ، به جای :
کمان نهم به کمان زلف ز نیروی عشق
می نوشتم :
کمان زلف به نیروی عشق بر گیرم
تو گر نشانهٔ تیر نگاه من باشی
کمال داودوند در ۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:
روح شاد
جمع این رباعی از 8778
آرش در ۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » قصه رانده شدن آدم از بهشت:
در برخی نسخه ها بیت جای باشد پیش جانان صد هزار .....اینگونه آمده است
جان چه باشد پیش جانان صد هزار. جان بی جانان کرا آید به کار
* در صفحه 364 منطق الطیر تصحیح دکتر پورنامداریان در شرح مصراع ((کاولین چیزی دهند آنجا جگر )) آمده است که این مصراع اشاره دارد به حدیثی از رسول اکرم ص : اولین چیزی که اهل بهشت خورند بهترین و خوشمزه ترین بخش جگر ماهی است الجامع الصغیرجلد 1 صفحه 432
اهل راز منظور طالبان قرب الهی هستند
جگر خوردن یعنی درد کشیدن چون اهل جنت هر چند به بهشت می رسند اما پیوسته از اینکه از دیدار حق محرومند رنج میکشند
آرش در ۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس:
خانه نفس است خلد پر هوس . عطار در این مصراع صفت پر هوس را برای بهشت آورده است از این نظر که عارفان بهشت را نیز چون جهنم مانع وصال حق میدانند و جایگاه هوس و عقیده دارند عارف تنها خدا را برای خودش و وصال به او عبادت میکند نه بهشت و ترس از جهنم . بهشت چون دارای نعمت های بسیار است نفس را به هوس می اندازد
آرش در ۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس:
طاووس دراین ابیات نشانه انسانهایی است که خدا را تنها برای پاداش بهشت عبادت میکنند نه برای قرب الهی و از نزدیکی به خدا محروم هستند . نقاش غیب منظور خداوند است و انگشت کسی قلم شدن یعنی دست وی از کار بازماندن است . جبریل مرغان رااز آن جهت آورده که جبرییل را طاووس ملائکه میگویند خلوت جای منظور بهشت و تاریک جای کنایه از دنیا است . مقعد صدق یعنی جایگاه راستین و برگرفته از سوره قمر آیه 55 میباشد و جنات النعیم برگرفته از سوره مائده آیه 65 . عطار در این ابیات دیدار خدا و قرب الهی را برتر از بهشت میداند .در نزد عارفان جهنم و بهشت هر دو مزموم است و تنها عبادت برای وصال حق و قرب الهی است
یحیا نجوا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۶ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:
در ضبطی از بیت دوم از این غزل شریف به این شکل آورده شده است :
هر گلی ز آن شاخ نرگس بشکفد ـــ
گلرخانش ، دیده نرگسدان کنند !
نِیِستان در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱ - باقی قصهٔ اهل سبا: