گنجور

حاشیه‌ها

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷ - دیر زیاد آن بزرگوار خداوند:

در مصرع اول بیت سوم بهتر است به جای "چنو" نوشته شود "چون او"

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۶:

وار، واره = زمان، نوبت، گاه، هنگام

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۴:

نصال تیر = پیکان تیر، بخش تیز و انتهایی تیر

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:

مصقله = صیقل دادن

 

مهدی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۶۰:

درود
با عرض پوزش در مصراع اول بیت دوم،"ببرند"به گمانم صحیح است.

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶:

غالی، غالیه = بوی خوش ماده ای مرکب از مشک و عنبر که به عنوان رنگ مو از آن استفاده می شد

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵:

خَد = چهره، رخساره

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

اتجیدن = فشردن، درهم پیچیدن
بتنج = بپیچ، بفشار

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰:

کروه = دندان میان تهی و فرسوده

 

همایون حسینیان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹:

واتگران = پوستین دوزان

 

عارف خندان در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ باباطاهر » قصیده:

بله. باباطاهر هم هفتاد و دو ملت یا هفتاد و دو دین را کافر دانسته و دست روی دین هفتاد و سوم گذاشته. باشد به دین هفتاد و سوم رهنمون شویم.

 

امید صالحی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور:

«رقم زد گرچه بر کاغذ نیفتاد...» (نسخه مرحوم دستگردی)

 

... در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:

من یه مطلب در جواب دوستی برای قسمت بعدی مثنوی (بخش 104) نوشتم که به ابیات این صفحه مربوط میشه.
اول از همه عرض کنم که من شیفته مولوی ام (اگه لایق شیفتگی باشم) به خاطر همین تمام سعیم رو می کنم که وقتی بحث علمی شکل می گیره ذهن و زبانم از تعصب دور باشه و فقط بنا به دلایل علمی حرف بزنم. هرچند امکانش هست یه جاهایی موفق نشم که در این صورت تذکر بدین که بیدار شم.
خدمت شما عرض کنم که شما که قطعا مطالعات و سوادتون از من بیشتره، باید بدونین که اثری مثل مثنوی رو نباید انقد سطحی دید. احتمالا در مورد نظر مولوی راجع به زن شما به بیت «وصف حیوانی بود بر زن فزون…» اشاره دارید. فکر می کنم شما حتی در سطحی ترین حالت هم برداشت درستی از نحو جمله نداشتین. این مصراع (با فرض برداشت تحت اللفظی ترین معنی) به این معنی نیست که زن از حیوان کمتره، بلکه معنیش اینه که صفات حیوانی (نفسانی) بر زن غلبه داره. به همین خاطره که میلش (مانند حیوان) به رنگ و بو هست. می بینید که بلافاصله در بیت بعد همین مفهوم رو گسترش میده و میگه خر وقتی رنگ و بوی سبزه زارو شنید دل و دین باخت و همه چی رو فراموش کرد. دوست عزیز این وصف حیوانی که مولوی میگه چیزی جز احساسات و هیجانات نیست. مثال خر در بیت بعد این موضوع رو روشن میکنه که خر مغلوب احساسات میشه و نمیتونه با منطق تصمیم بگیره.
این در واقع اشاره به همون مساله میکنه که در زن احساسات و عواطف بر منطق غلبه داره (که شاید مهمترین مظهر تعالی وجود زن همین عواطف باشه) و در مرد بالعکس. بعید میبینم کسی منکر این واقعیت بشه. یعنی مولوی هیچ چیزی خارج از دایره ادب نگفته.

 

امید صالحی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم:

«چو بر زد بامدادان بور گلرنگ...» (نسخه مرحوم دستگردی)

 

... در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

من این حاشیه رو چند روز پیش نوشتم ولی ظاهرا منتشر نشده.
سلام سید حبیب بزرگوار
اول از همه عرض کنم که من شیفته مولوی ام (اگه لایق شیفتگی باشم) به خاطر همین تمام سعیم رو می کنم که وقتی بحث علمی شکل می گیره ذهن و زبانم از تعصب دور باشه و فقط بنا به دلایل علمی حرف بزنم. هرچند امکانش هست یه جاهایی موفق نشم که در این صورت تذکر بدین که بیدار شم.
خدمت شما عرض کنم که شما که قطعا مطالعات و سوادتون از من بیشتره، باید بدونین که اثری مثل مثنوی رو نباید انقد سطحی دید. احتمالا در مورد نظر مولوی راجع به زن شما به بیت «وصف حیوانی بود بر زن فزون…» اشاره دارید. فکر می کنم شما حتی در سطحی ترین حالت هم برداشت درستی از نحو جمله نداشتین. این مصراع (با فرض برداشت تحت اللفظی ترین معنی) به این معنی نیست که زن از حیوان کمتره، بلکه معنیش اینه که صفات حیوانی (نفسانی) بر زن غلبه داره. به همین خاطره که میلش (مانند حیوان) به رنگ و بو هست. می بینید که بلافاصله در بیت بعد همین مفهوم رو گسترش میده و میگه خر وقتی رنگ و بوی سبزه زارو شنید دل و دین باخت و همه چی رو فراموش کرد. دوست عزیز این وصف حیوانی که مولوی میگه چیزی جز احساسات و هیجانات نیست. مثال خر در بیت بعد این موضوع رو روشن میکنه که خر مغلوب احساسات میشه و نمیتونه با منطق تصمیم بگیره.
این در واقع اشاره به همون مساله میکنه که در زن احساسات و عواطف بر منطق غلبه داره (که شاید مهمترین مظهر تعالی وجود زن همین عواطف باشه) و در مرد بالعکس. بعید میبینم کسی منکر این واقعیت بشه. یعنی مولوی هیچ چیزی خارج از دایره ادب نگفته.

 

امید صالحی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول:

«خبر دادندش آن فرزانه پیران» (نسخه مرحوم دستگردی)

 

امید صالحی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین:

«کشیشانی بدو در سالخورده» (نسخه مرحوم دستگردی)

 

امید صالحی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

«نظر کردن که در دل داد دارد؟ سر پیوند مردم زاد دارد؟» (نقل از نسخه مرحوم دستگردی)

 

حسین مهدوی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو:

دربیت " یکی کودک نورسیده ست زوش...." احتمال میدهم که زو به غلط ضبط شده باشد.یحتمل رو درست است.یعنی چهره گرشاسپ به کودکی نورسیده می ماند.خاصه که در مصرع بعدی به بهو میگویند هنوز صورتش ریش ندارد.

 

حسین مهدوی در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو:

در بیت " به چهره چو انگشت هریک به رنگ ....." واژه انگشت به کسر گ باید خوانده شود.انگِشت ، زغال و چوب سوخته و سیاه معنی میدهد.

 

۱
۳۰۸۷
۳۰۸۸
۳۰۸۹
۳۰۹۰
۳۰۹۱
۵۰۵۶
sunny dark_mode