گنجور

حاشیه‌ها

مزدک در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

... عنبر سارا چوگان: با پژوهش هرمنوتیک باید به شیوه ی آرایش و پیرایش گیسوان در آن روزگاران نگریست. برای نمونه این نگاره ی ریزگاشته ( مینیاتور) که تارنشانی اش را برای شما میگذارم٬ نشان میدهد که بخشی و زلفی از موها ( زلف/زُرف خودش در بیخ برابر حلقه است) در جلوی گوشها و در دو پهلوی چهره انداخته میشده که تابدار هم بوده. عنبر سارا هم همان کارکرد رنگ مو و روغن هندی + عطر را داشته که هراینه تنها توانگران از پس خرید آن برمیامدند. ماه هم که همان چهره و یا آن ادم خوشگل و بگفته ی هندویان « خوب‌صورت» است که در «ماه کنعان» هم میشود دید.
پس میشود همان انداختن دسته موی تابدار بروی گونه های یک آدم خوشگل ( که ایدون به جنسینگی اش نمیپردازیم).
پیوند به وبگاه بیرونی

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

شاید از پی عمر این بدن ، سبزه ای شویم در کنار جویی
یا سرخ گلی بر گوشه ی زلف دلبری،
این بسیار برای فرزند از دست دادگان زیبا تر و دلنشین تر نیست ، از وعده نا کجا آباد؟

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

حمید رضا 4 عزیز
یک قسمت از پاسخ به شما در دست باز بینی ست
کاش از ابتدا به جای اینهمه بی منطق سخن پردازی ، به ما آموزش می دادند که چرخه ی زندگی دائمی ست و مرگ تحولی ست از حالتی به گونه ای دیگر درین دنیا ماندن ،
زنده باشی

نادر.. در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

"عشق" آب حیاتست ......

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

حمید جانم
به این همه همنوع دوستی شما دوست عزیز، کلاه از سر بر می دارم ، ولی با عرض پوزش از شما ، حقیقت را با آرزوهای واهی نمی تواان نادیده گرفت ،
نه تنها متوهم را که دروغپرداز را گناهی بسی بزرگ تر است از چون منی که بی دلیلِ منطقی هر خیالبافی را نمی پذیرم ،
داستانی ساخته اند بدون مدرک ، قبولاندن و مغزشویی دیگران از خود افسانه مخرب تر است،
آیا فکر نمی کنید بیشتر عقب افتادگی ما ، دنبال صوفی گری و عرفان و درویشی رفتن ماست ،
تا کی خلسه و سُکر و فرار از دنیایی که فقط یکبار آنهم کوتاه بخت زندگی در ان را یافته ایم
زنده باشی

حمید رضا۴ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

حسین، 1 گرامی،
پدر و مادری که فرزندشان را از دست داده اند، امید و آرزوشان در آغوش کشیدن آن کودک در “عمر دگر” است.
به جز باور و یا توهم و خیال پردازی برای مقابله با درد و اضطراب و خشم و پرسشهای گوناگون در رابطه با عالم غیب چه ابزار دیگری در دست است؟
شاید دانشمندان روزی بتوانند آن قسمت مغز که به این مسائل می پردازد را خاموش کنند، اما تا به امروز آنها راهی بهتر از همین راه مولوی ارائه نداده اند.

محمد صالحی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

یاران حافظ دوست من
خود خواجه میفرماید:
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
دوستان همه ی لذت غزل های خواجه رندان همین است، که هر کس با توجه به طبع و بن مایه و آنچه درون پیشانی اش وجود داره برداشتی از آن غزل میکند
این اشتباه است که بیاییم و به نظر هم دیگر حمله کنیم و آن را غلط به حساب بیاریم
دورترین برداشت ها از شعر جناب حافظ هم محترم هستند...
این هنر حضرت حافظه

سلام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۸ - حکایت:

روی خود بنمودشان بس تازه رو----صحیح است
لطفا اصلاح کنید

گمنام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

بابک گرامی
درود بر شما، سخن از زبان ما می گویی
فرا تر از ارث پدری است.

محمدرضا آ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۲۴:

مصراع اول بیت اول همانطور که دوست عزیز هم اشاره کرده،بدین گونه تصحیح شود:
در عشق حکایت غم انگیزی نیست

بابک در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

شعر سعدی نفس چاق کن است و خدا رو شکر به هیچ وجه مثل دنیای هپروتی مولوی نیست که ارث پدرش رو از زمین و زمان طلبکار است.

آریا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

آواز جناب ادیب خوانساری به همراه مرتضی محجوبی شاهکار بزرگ‌موسیقی ما در آواز دشتی بر روی این شعر سعدی است

عبدالله در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

در جواب آقای عباس:
استاد عبدالوهاب شهیدی دو بیت از این غزل رو همراه با غزلی از عبید زاکانی، در برنامه گلهای رنگارنگ 345 به آواز خوانده اند:
من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل
گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد
خاصه دردی که به امید دوای تو بود

یه سوال در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

این شعر قافیه ندارد فقط ردیف دارد

گمنام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

بابک
دامنه دانستنی ها را کمی گسترش دهید

بهرام شاهی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:

با سپاس از آقای سجاد رسولی -که از زند ایشان سودها بردم- دو خرده بر زند ایشان دارم و امیدمندم که خوانندگان را سودمند افتند:
-یکم،
در زند این بیت:
آبی است جهان تیره و بس ژرف؛ بدو در ،
زنهار که تیره نکنی جان مصفا
آقای رسولی نوشته‌اند که «...بدو در: در تاکید است بر ماقبل خود و مستقلا معنایی ندارد»، در حالیکه چنین نیست! واژه‌ی «در»، به باور این کمترین، معنای کاملاً مستقل و آشکاری دارد که همانا «درون» (به انگلیسی «in» یا «within»، به عربی «فی»، به روسی «в»، به ایتالیایی «nel» یا «nella») است. واژه‌ی «بدو» هم، البته، اشاره به «آب» دارد و وصل معنایی است میان «در» و «آب».
این بیت را باید همانگونه خواند که من در بالا با علامتگذاری (ویرگول‌نقطه) نمایان ساخته‌ام. یعنی، بیت دارای دو گزاره (دو جمله‌ی خبری) است.
جمله‌ی خبری اول:
جهان یک آب تیره و گود است.
جمله‌ی خبری دوم:
زنهار که در آن آب، جان مصفا را تیره نکنی!
«بدو در» در بیت یادشده برابر است با «در آن» در جمله‌ی خبری دوم، یعنی در آن آب که تشبیه جهان است به استخر، دریاچه، دریا، اقیانوس، یا هر چه. پروا شود که منظور از واژه‌ی 'آب' در این بیت، یک 'توده‌ی آب' است که آدمی تواند در آن غرق یا دست کم خیس (آلوده) گردد.
-دوم،
در بیت زیر:
چون تیر، سخن راست کن؛ آنگاه بگویش!
بیهوده مگو! چوب مپرتاب ز پهنا!
شاعر سه گزاره گفته است:
گزاره‌ی نخست: سخن خویش را همچون تیرِ کمان، راست کن (=بی کج و معوج کن، بی تاب و قوس کن)، پس آنگاه آن را بر زبان بیاور!
گزاره‌ی دوم: (سخن) بیهوده مگو!
گزاره‌ی سوم: چوب (یعنی همان تیر کمان) را از پهنا پرتاب مکن! (بلکه، مستقیم و راست و به‌درازا پرتاب‌اش کن! یعنی: راست و استوار سخن بگو!).
گویا آقای رسولی چنین پنداشته که عبارت یادشده در مصرع اول، «...تیرِ سخن...»، به زیر حرف 'ر'، خوانده می‌شود. اینست، میگوید: «تیر سخن اضافه‌ی تشبیهی است»؛ که البته، برداشت ایشان، به باور بنده، نادرست است. خواندنِ درست این دو واژه‌ی پشت سر هم، اینگونه است: «...تیرْ سخن...»، یعنی با سکون حرف 'ر'، بدانسان که زندیدم.

در پایان، یک افزودنی دارم که به میان میکشم:
با اینکه من، به شوندهای گوناگون، ستایشگر ناصرخسرو هستم، دیدگاه «اسماعیلی» (= «باطنی») او را نادرست دانسته، یک کجروی سترگ در مسیر تاریخی دین اسلام میشمرم.
برای آگاهی بیشتر یافتن، خواننده را به نوشته‌های بسیار ارجدار شادروان احمد کسروی درینباره فرا‌می‌خوانم.

محمد در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۳:

این شعر نشانه پختگی شاعر است چون نشان می دهد که شاعر عمر در دنیا را جاودانه نمی داند لذا می گوید عمر دنیا را به هیچ باید گرفت و بی خیال بود البته شاید بعضی ها فکر کنند شاعر آخرت را به هیچ گرفته است اما با توجه به پختگی شاعر در علوم دنیا را به هیچ گرفتن مد نظر است

بابک در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

تا جایی که میدونم قاعده کلی اینه حرفی که خونده نمیشه نوشته هم نمیشه
مثلا: خا/هم و نه اینکه خوا/هم
/ک/ و نه اینکه /که/

بابک در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

/رو/یی/؟
روی نه رویی

آرزو شهبازی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۵:

دل مغز حقیقت است تن پوست، ببین.
نقش دستوری تن مسندالیه است.

۱
۳۰۵۸
۳۰۵۹
۳۰۶۰
۳۰۶۱
۳۰۶۲
۵۵۲۱