گنجور

حاشیه‌ها

محمدامین در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۸ - د‌ر مدح امیرالمومنین علی بن بیطالب صلواة لله علیه:

سلام و درود
چه قصیدة زیبا و پرمعنایی است!
ز بسیت و پنج فرازم ز سی و پنج فرود
وزین فراز و فرودم نه جز عذاب و نکال
لطفاً تصحیح بفرمایید: «بسِت» یا «بیست»؟

محسن حیدرزاده جزی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:

در مصرع دوم بیت نخست ، ظاهرا نمی بینم درست است .

مصیب در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

با سلام
دکتر ابراهیم باستانی پاریزی معتقد بود که سعدی این شعر را برای سنگ قبر خود سروده است اشاره به چشمه همان چشمه ای است که از کنار قبر سعدی می گذرد

علی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ایمان ایله گئتدی:

لطفا در متن بالا انقلای را به انقلاب تصحیح کنید.

علی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ایمان ایله گئتدی:

در کتاب گزیده ای از آثار استاد شهریار به زبان آذری که بعد از انقلاب چاپ و منتشر شده است، بنابه اصرار احتیاط آمیز ناشر و در توضیح و معرفی سروده تاکید شده است که این شعر در زمان طاغوت نوشته شده است. باری از هر بند و کلمه این قطعه نغز هویداست که شعر در اواخر عمر استاد و بعد از وقوع انقلای اسلامی سروده شده است و امکان ندارد که در زمان پهلوی و در انتقاد از سلاطین قاجاریه گفته شده باشد. احداث سیلو و لوله کشی آب آبیاری ضدعفونی شده با کلر و لوله های زنگ زده و نتایج حاصل از اصلاحات ارضی همه و همه دلالت بر معاصر بودن این قطعه انتقادآمیز است.

nabavar در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

آسای گرامی
به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
میدانی که نافه گشایی کار بسیار ظریفی ست
در خلوت ، نافه ی آهو را باز می کنند و قدرش را میدانند که از زر گرانبهاتر است،
می گوید : باد صبا از طره ی زلفش بوی خوش نافه می آورد { نافه گشایی می کند }
و این بوی خوش که از موی مجعد مُشکبار او ست خون در دلهای عاشقان می افکند.
در جای دیگر :
به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه.
جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
زنده باشی

گمنام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

وزیبایی زبان ایرانی،
آرامگه و آرامگاه، همچون رهرو و راهرو و......

آریا والا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۹ - دوم بار در سخن کشیدن سایل آن بزرگ را تا حال او معلوم‌تر گردد:

سوی سوراخی که نامش گوشهاست
تا بباغ جان که میوه‌ش هوشهاست
شاه‌راه باغ جانها شرع اوست
باغ و بستانهای عالم فرع اوست
اصل و سرچشمهٔ خوشی آنست آن
زود تجری تحتها الانهار خوان
گوش های جهان هستی صدا و ندای قلبت رو میشنوه ، هر میلی که از قلب و ذهنت بگذره رو متجلی میکنه ، اگر تجری تحتها الانهار رو بخوای ، جهان هستی رو به سمت اون هدایت میکنه ، انتخابش با خودته

رضا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

صَحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است
صحن: فضا،عرصه،ساحت
معنی بیت: فضای باغ بهاریست ولذّت بخش، جمع یاران همدل وهمفکر دراین فضا بسیارنشاط انگیزاست. سر گل سلامت باد که سببِ این گِرد هم آیی ِ دوستان شده است واوقات خوشی برای شرابخواران فراهم کرده است.
تختِ زُمرد زده است گل به چمن
راح ِ چون لعل ِ آتشین دریاب
از صبا هر دَم مَشام جان ما خوش می‌شود
آری آری طیبِ انفاس ِ هواداران خوش است
صبا: بادملایمی که رابط میان عاشق ومعشوق است. به سبب دسترسی که به کوی یاردارد، بوی دلپذیر وعطرآلودِ زلفِ یار را می پراکند ومشام جان عاشقان رامی نوازد.
مَشام: حس بویایی، شامه، بینی
طیب: بوی خوش ودلپذیر
طیب انفاس: بوی دلپذیر نفس‌ها
هواداران: طرفداران، اشاره به صبا درمصرع اوّل است که هوای عطرآلودِ کوی یارراباخود دارد‌ پس "هوادار"است.
معنی بیت: هرروز وهردَم، صبا لطف می کند بوی جانپرور معشوق را درمیان باغ وبستان می پراکند ومشام ِدل وجان عاشقان را خوش می کند. آری نفس بادصبا وآنهایی که باخود هوای کوی یار را دارند بسیاردلپذیرو روح افزاست.
رسید بادصبا غنچه درهواداری
زخودبرون شدوبرخوددریدپیراهن
ناگشوده گل نقاب،آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افگاران خوش است
نقاب: پوشش،پرده و پارچه نازکی که جلوی صورت آویزان کنند. برای گل ازغنچه درآمدن همان نقاب گشودن است.
رحلت: مردن واز این دنیا به آن دنیا رفتن، کنایه از پرپرشدنِ گل
گلبانگ: آوازدلپذیر وخوش
دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان،
معنی بیت: گل نیامده ساز رفتن می زند (زمان خوشدلی وعیش وعشرت کوتاه است. بایدغنیمت شمرد وحداکثراستفاده راکرد) ای بلبل عاشق، برای پرپرشدن معشوق خویش(گل) ناله سرکن بنال وآوازبخوان که ناله ی اندوه خواران، دلنشین وسوزناک است.
بنال بلبل اگربامن اَت سر یاریست
که ما دوعاشق زاریم وکارما زاریست.
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است
مرغ خوشخوان: اشاره به همان بلبل وکنایه ازعاشق است
معنی بیت: مژده وخبرخوش بر بلبل (عاشقان شب زندار) باد که معشوق ازناله های شبانه ی عاشقان به وَجد وشعف می آید.
عالم ازناله ی عشّاق مبادا خالی
که خوش آنگ فرحبخش نوایی دارد
نیست دربازارعالم خوشدلی ورزان که هست
شیوه رندیّ و خوش باشیّ عیّاران خوش است
خوشدلی: شادمانی ورضایت
رندی: آزاد ورها ازهرچیزی که قید وبندآورد.
خوش باشی: دَم غنیمت شمردن وخوش بودن
عیّاران: جوانمردان و لوطیانی که مرام خاصّی داشتند. بدون ترس ازقانون وشریعت،راهزنی و دزدی می کردند، احتیاجاتِ فقرا را با زور وقدرت،ازحلقوم اغنیا وتوانگران بیرون کشیده وازاین کارلذت فراوان می بردند. آنها دل پاک وقلبی رئوف داشتند،رند وزرنگ وچالاک بودند، هرچه که بدست می آوردند درمیان فقیران تقسیم می کردند وهمواره حامی ضعیفان وبیچارگان بودند.
معنی بیت:
دراین دنیا چیزی نیست که مایه ی خوشدلی بوده باشد،همه چیز رنج واندوه وغصّه به دنباله دارند وتشویش ودغدغه می آفریند. تنهاچیزی که دراین دنیا مایه آرامش وخوشی وسعادت است شیوه وراه وروش رندی زیستن،ونوع خوشگذرانی ِ عیّارانست وبس.
عیّاران ازآنجا که بی هیچ ترس وواهمه ای ازبند وزنجیر، درخدمت به ناتوانان ونیازمندان پیشتازبودند و بهترازمتولّیان شریعت وقانون، به دادِ دل مظلومان می رسیدند ،همواره مورد احترام وعلاقه ی حافظ بوده اند. گرچه متشرّعین ازعیّاران دل خوشی نداشتند وآنها راگناهکار وخودسرمی پنداشتند، حافظ درچند جا ازآنها به نیکی یادکرده است.
زان طرّه ی پرپیچ وخم سهل است اگربینم ستم
ازبند وزنجیرش چه غم هرکس که عیّاری کند
از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندراین دیرکهن کارسبکباران خوش است
سوسن: نام گلیست دررنگها وانواع گوناگون ، رنگ سفید آن دارای ده برگ باریک وبلند به شکل زبان است به همین سبب به داشتن زبان وهم چنین آزادگی شهرت دارد.
دیر کهن: دنیای کهنه و قدیم.
سبکبار: آزادهرگونه تعلّقات
معنی بیت: از زبان سوسن آزاده شنیدم که می گفت: دراین دنیای کهنه فقط کسانی که سبکبار وآزاد ازهرگونه تلّقات هستند، خوشی حقیقی راتجربه می کنند.
درشاهراه جاه وبزرگی خطر بسیست
آن بِه کزین گریوه سبکبار بگذری
حافظا ترکِ جهان گفتن طریق خوشدلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
معنی بیت: ای حافظ ازبندِ تعلّقات رهاشدن وآزادگی، تنها راهِ سعادت وخوشدلیست. این راگفتم تا گمان نبری که اغنیا وتوانگران حال روزخوشی دارند وخوشبخت هستند! نه اینگونه نیست و تنها کسانی حقیقتاً خوشبختند که اززنجیر علایق خودرا خلاص کرده وبه آزادگی نایل شده اند.
غلام همّت آنم که زیرچرخ کبود
زهرچه رنگِ تعلّق پذیرد آزاداست

سید مهدی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

ره افسانه(غیر آلبومی)
استاد علیرضا افتخاری
مرحوم استاد تاجبخش
@ostad_alireza_eftekhari

شهلا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۸:

یا این: در آرزوی قحبه ای یا وسوسه قواده ای

عمر شیردل در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵۹:

بیت سوم ، مصرع اول ، "زندان و فراق" به "زندان فراق" تصحیح شود.

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

"آخر" جا فتاد که تکیه بر آن است و ناکامی را میرساند.
-به هوای بوی دلاویزی که آخر سر باد صبا از تاب زلفش آورد و از پیچ زلف مشکینش چه دلها که درخون پیچید.

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

1-به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
2-ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
باید معنی شعر را فهمید.درخواست تفسیر از دیگران کار بیهوده ای است و تفسیر آن است که باید خواند و خواند تا خود شخص یارای تفسیر نماید.
تفسیر هر کس اگر تقلیدی نباشد ویژه مغز اوست.
معنی:
1-به هوای بوی دلاویزی که باد صبا از تاب زلفش آورد
2-از تاب گیسوی سیاهش چه خون که در دلها افتاد.
(بیتاب بیتابیم)

آسا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

درود بر همه ی دوستان
میشه در تفسیر بیت دوم کسی کمکم کنه ؟!

آرزو شهبازی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » بابٌ ذکر ائمّتهم مِنْ أتباعِ التّابعین » بخش ۳۰ - ۳۰ ابومحمد عبداللّه بن خُبَیق، رضی اللّه عنه:

دل مختوم مرده باشد اشاره به حجاب رینی دارد که حجاب بر ذات است, در مقابل حجاب غینی که حجاب بر صفات است.

آبی ماوی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:

با سلام،
از حاشیه پردازان این اثر خواهش می کنم بنده حقی را نیز روشن نمایند:
1- در خلقتی که بر مدار زنده خوردن یکدیگر بنا شده است و موجودات از یکدیگر تغذیه میکنند، چه گیاه از عناصر، چه حیوانات از گیاه و چه حیوانات از حیوانات و چه انسان از گیاهان و حیوانات... خروج از دایره خوردن موجودات دیگر آیا باعث نزدیکی به پروردگاریست که خود زیر بنای خوردن یکدیگر را برای ادامه حیات خلق نموده است؟
2- در مرتبه عطار نیشابوری بنده توان هیچگونه اظهار نظری ندارم اما یا این داستان واقعی است و یا یک مثل برای روشن نمودن پلکان طریقت است. اما در هر دوحال اگر پیامبر وساطت نمی کردند که شیخ کماکان در دام گیسوی دختر گرفتار بود... آیا نزدیک شدن به یار با وساطتت دیگران حال چه پیامبر و چه دیگر اولیاء شایسته است؟
3- فرض بفرمائید که برای رسیدن به عشق آسمانی گذر از عشق زمینی لازم باشد پس ملامت اشخاصی که درگیر عشق زمینی و هوسرانی شده اند درست نیست چرا که با این اوصاف در حال گذر از پلکان طریقت می باشند.
4- در این داستان دختر ترسا که بخاطر یک پیرمرد رنجور سر به بیابان می زند رفتار عجیب تری دارد یا پیرمرد زاهدی که عاشق یک دختر دلربا می شود؟ آیا ممکن است تمام این داستان تمرکز عطار بر اشراق یک دختر ترسا باشد تا پیرمرد زاهد دختر ندیده ای که با وسطاتت پیامبر به راه درست باز می گردد؟ نمی دانم

حمید در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷:

منظورِ جنابِ سعدی از لر همان زیبارویانی از اقوامِ لر می‌باشد.

حسین توفیقی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ هلالی جغتایی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴:

همچنین چند بیت جلوتر (در مصرع دوم): "شتر به حجله نماید، چو شعله در گلخن"

مجتبی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۶:

با عرض پوزش منظورم (ای پستِ نفس مانده تا کِی کنی تو دعوی) بود.

۱
۳۰۵۶
۳۰۵۷
۳۰۵۸
۳۰۵۹
۳۰۶۰
۵۵۲۱