راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟
رحمتی بر من کنی وندر پناه آری مرا؟
مینهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه
خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا
راه باریکست و شب تاریک، پیش خود مگر
با فروغ نور آن روی چوماه آری مرا
رحمتی داری، که بر ذرات عالم تافتست
با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا
شد جهان در چشم من چون چاه تاریک از فزع
چشم آن دارم که بر بالای چاه آری مرا
دفتر کردارم آن ساعت که گویی: بازکن
از خجالت پیش خود در آهآه آری مرا
من که چون جوزا نمیبندم کمر در بندگی
کی چو خورشید منور در کلاه آری مرا؟
اسب خیرم لاغرست و خنجر کردار کند
آن نمیارزم که در قلب سپاه آری مرا؟
لاف یکتایی زدم چندان، که زیر بار عجب
بیم آنستم که با پشت دو تاه آری مرا
هر زمان از شرم تقصیری که کردم در عمل
همچو کشتی ز آب چشم اندر شناه آری مرا
خاطرم تیره است و تدبیرم کژ و کارم تباه
با چنین سرمایه کی در پیشگاه آری مرا؟
گر حدیث من به قدر جرم من خواهی نوشت
همچو روی نامه با روی سیاه آری مرا
بندگی گرزین نمط باشد که کردم، اوحدی
آه از آن ساعت که پیش تخت شاه آری مرا!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به احساس گمگشتگی و ناامیدی خود اشاره میکند و از خداوند طلب رحمت و هدایت میکند. او با بیان اینکه بار گناهانش بر دوشش سنگینی میکند، از ترس روزی که به یاد اعمالش بیفتد، ابراز وحشت میکند. او در تاریکی و شب تیره، به دنبال نور و راهنمایی است و از رحمت الهی میخواهد که او را در آغوش بگیرد. همچنین، در این شعر، او به خجالت و شرم از اعمال ناپسند خود اشاره میکند و نگران این است که چگونه میتواند در محضر خداوند حاضر شود. احساس حقارت و ناتوانی او در قبال بزرگ بودن خطاها و گناهانش هم در این شعر مشهود است. به طور کلی، این شعر نمایانگر تلاش انسان برای بازگشت به مسیر صحیح و طلب بخشش است.
هوش مصنوعی: من در زندگی به بنبست رسیدهام و نمیدانم چه کاری باید انجام دهم. اگر به من کمک کنی و راهی نشان دهی، میتواند باعث نجات من از این وضعیت سخت شود.
هوش مصنوعی: هر لحظه سنگینی به یاد میآید که همانند کوه سنگینی میکند، به ویژه زمانی که حالم به قدری ضعیف میشود که مانند کاه سبک و ناتوانم.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به راهی دشوار و تاریک شده است که تنها با داشتن روشنایی چهره محبوب میتوان در آن مسیر حرکت کرد. به عبارت دیگر، زیبایی و نور وجود آن شخص برای راهیابی در این شرایط سخت و پیچیده ضروری است.
هوش مصنوعی: از رحمت توست که بر همه ذرات جهان تابیده است و اگر با این رحمت بزرگ خطایی از من سر بزند، شگفتی خواهد بود.
هوش مصنوعی: چشمم به قدری از ترس پر شده که دنیا در نظرم مانند چاه تیره و تار است، و من به کسی فکر میکنم که میتواند مرا از بالای این چاه نجات دهد.
هوش مصنوعی: ساعتهایی که میگویی کجا کاری نکردم و از خجالت نمیتوانم مواجه شوم، دفتر عمل من را باز کن و ببین که آه و نالههایم چقدر عمیق است.
هوش مصنوعی: من که مانند جوزا (برج دوقلو) هرگز کمربند بندگی را نمیبندم، چگونه میتوانی مرا مانند خورشید در کلاهی به adorn نمایی؟
هوش مصنوعی: اسب خوب من لاغر است و او نیز نمیتواند به تنهایی در دلیریها و جنگها کارساز باشد. من به کنجنشینی و آرامش در کنار این مشکلات نمیارزم که در میانه میدان نبرد قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: من آنقدر از یکتایی و برتری خود سخن گفتهام که اکنون نگرانم ممکن است به خاطر غرورم، به گمراهی بیفتم و به عذاب دچار شوم.
هوش مصنوعی: هر بار که به خاطر اشتباهاتی که انجام دادهام خجالت میکشم، احساس میکنم که مانند کشتیای هستم که در آب اشکهای خود غوطهور میشود.
هوش مصنوعی: ذهنم تاریک و تدبیرم نا درست است و کارهایم خراب است. با چنین وضعیتی، چگونه میتوانم در پیشگاه تو حضور پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهی داستان من را به اندازهی گناه و خطایم بنویسی، مانند نامهای با چهرهای سیاه، با من رفتار کن.
هوش مصنوعی: اگر بندگی من به این سبک باشد که من انجام دادهام، اوحدی، آه از آن لحظه که مرا به پیشگاه شاه بیاوری!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.