گنجور

حاشیه‌ها

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶ - آیهٔ رحمت:

مصرع اول بیت آخر "نظر در آینه کرد آن نگار و با خود گفت" درسته

 

آواز دشتی در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

یکی از بهترین کارهای دشتی که شنیدم از آلبوم بی نظیر شکیبا

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - نیاز:

به نظر می رسه "از مشرب زلال لبت،کام دل برآر" درست باشه

 

رضای دیگر در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰:

که هندستان آب و گل به امر شهریار آمد

 

روفیا در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:

درود گمنام یک عزیز
چقدر نثرتان مانا به نثر دکتر ترابی و چه دلنشین است!
شاید آنچه درباره آن فرد گفتید درست باشد، ولی من از ایشان حقایقی آموخته ام که به نظر متکامل تر از باورهای پیشین خودم می رسد و این ابدا به معنای پذیرش دربست دیدگاه های ایشان نیست.
یکی از آن مطالب ارزشمند توضیح ایشان درباره تفاوت امور حقیقی و اعتباری بود که چند سال پیش از ایشان آموختم. اینکه چه موضوعاتی حقیقت و اصالت دارند و در جهان هستی قابل نادیده گرفتن نیستند، چه در قطب شمال یا در سفینه انوشه انصاری یا در دوران جاهلیت عرب یا امروز، و یک نمونه اصیل آن احساس آدم هاست و یا رابطه میان والد و فرزند ، پاره ای از امور اعتباری و قرار دادی هستند، ما بدانها اعتبار داده ایم، مانند پول، نهاد های اجتماعی، قرار داد ازدواج، این امور از قداستی برخوردار نیستند، الهی و یونیورسال نیستند، در دوره ای ارزشمند و محترم و در دوره ای دیگر منفور برشمرده می شوند، در سرزمینی وحی منزل و در سرزمینی دیگر خرافه به حساب می آیند، این تقسیم بندی نگاه ارزشی من به پدیده های پیرامونم را به گونه ای ژرف اصلاح کرد، مرا بر آن داشت تا درباره بسیاری از باورهای پیشینم تجدید نظر کنم، با خاطرنشان کردن این حقیقت که بشر موجودی خطاپذیر است و بسیار محتمل است قراردادهایی که امروز وضع می کند از بنیاد نادرست و حتی بی معنا باشد و با قانون الهی و یونیورسال هماهنگ نباشد. مانند قول و پیمانی که مسیحیان هنگام عقد قرارداد ازدواج می بندند که تا آخر عمر به یکدیگر وفادار بمانند!
چنین قولی به باور من اساسا بی معنی است چون انسان نمی تواند تضمینی درباره سلایق و خواسته ها و باورها و توانایی های خود در آینده بدهد، انسان همواره در حال تغییر است و این تغییر نیز ضرورتا بد یا خوب نیست، من این نگاه نوی خود را مدیون ایشان هستم و شجاعت ایشان را در ابراز اندیشه های نو یا تغییر مواضع می پسندم.

 

وفایی در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

ضحوک دارای معنی دیگری هم هست که فراموش کردم بنویسم :
ضحوک (zahuk ) ص . ع . بسیار خند .
ضحوک ( zahuk ) ا . ع . راه فراخ و پیدا و آشکار و روشن .
منبع : فرهنگ نفیسی

 

مسعود در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:

با درود بر نام و یاد شیخ اجل
و با درود به پژوهشگران خوش ذوق
در نگاه اول واژهُ پیکر مناسبتر بنظر می آید چه لغات عضو و اعضاء ابتدا پیکر انسان را متبادر میسازند. اما میدانیم که حتی اعضاء بدن نیز بلحاظ قدر و منزلت با هم برابر نیستند چنانکه ممکن است موجود بدون دندان و دست و پا دوام بیآورد اما بدون قلب و مغز میمیرد. پس از آنجا که بلحاظ محتوای داستان طبع بلند شاعر متوجه ارزش گوهری انسان بوده لذا واژهُ ٭دیگر٭ ارجهیت می یابد و ٭پیکر٭ نقض غرض خواهد بود. بنابراین پیام داستان تاکیدی است بر ارتباط و درهم تنیدگی اعضای جامعه و در پهنهُ وسیعتر نوع بشر بعنوان موجود اجتماعی مدّ نظر بوده است.

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶ - تبّری:

"که تو موسایی"
"یا حمایل ز دو سو"
"سرو ا با تو"
"به تولّات" درست ترن
کاش جایگزین بشن

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵ - مسوزان:

بهتره به جای "دوچار"،دچار نوشته بشه

 

فیض بارش در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴:

من تعجب کردم به تفسیر جناب عسکری !
مگر این متل را نشنیده ی که میگویند: (از بهر یک شوم بسوخت شهر روم)؟ و در رباعی بالا درست همین متل توضیح هم داده شده، لطفن زبان پارسی را به لهجه های خود تفسیر نکنید مگر شوی (شوهر) و موی (زلف) در کجای این رباعی سازگاری دارد؟
با آن توضیحات شما یک بار دیگر هم رباعی را خواندم اما سراسر مشکل داشت و هیچ معنی منطقی هم نداشت.
با مهر بارش

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » اشک:

"مثال" اشتباه س و "مثل" درسته

 

... در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابه‌ها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابه‌های دیگر او راست‌گوتر باشد و امام باشد:

در ابتدای این بخش، مولوی از پیامبر داستانی روایت می کنه که قابل توجه هست. ابوجهل و صدیق (ابوبکر) دو نظر متضاد در مورد پیامبر میدن و پیامبر هر دوی اونها رو تایید میکنه. حاضران به این تایید، اعتراض می کنن و میگن چطور شد که شما دو نظر کاملاً متضاد رو تایید کردین؟ پیامبر در جواب میگه من مثل آینه ای هستم که هر کس در من اون چیزی که واقعا هست رو می بینه.
به نظر من این مفهوم، مرتبط با فرهنگ تساهل و تسامح صوفیه و به ویژه شخص مولوی هست. صوفیه چندان اهل مباحثه و جدل های فلسفی و کلامی و اعتقادی نبودن. یا مخالفتشون رو با تفکرهای مختلف ابراز نمی کردن یا در حد یک جمله یا عبارت طنزآمیز بیان می کردن. به اصطلاح یه تیکه به طرف مینداختن و رد می شدن. به همین خاطر هست که معمولاً از تعصبات مختلف اعم از فرقه های مذهبی، نژادی و... در آثار صوفیه خبری نیست.
در مورد بیت مشهور «این سخن شیرست در پستان جان / بی کشنده خوش نمی گردد روان» هم باید گفت به اهمیت نیاز اشاره داره. اینکه مرید باید طالب باشه و ابراز نیاز کنه تا حقایق و اسرار از مرشد بجوشه و به مرید منتقل بشه. این طلب هم در دیدگاه مولوی از اهمیت خاصی برخورداره. حتی در بحث دعا، که در مثنوی هم داریم که شدت زاری از سر نیاز باعث اجابت دعا میشه: «چون برآورد از میان جان خروش / اندر آمد بحر بخشایش به جوش»
با احترام.

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » ماکو:

مصرع اول مشکل وزنی داره
"ماکو" در مصرع دوم باید با فاصله نوشته بشه:ما کو؟
"ماکو" در مصرع چهارم عربی ست و به معنی:نیست

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » آهو:

طبیعتا "رم" و "آرم" با "دل" هم قافیه نمی شن
این شعر مشکل قافیه داره

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » بدر:

"بروی" اشتباه س و "به روی" درسته

 

شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره:

این تسفسط نیست ، تقلیب خداست

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » برزخ:

"برزخ" اشتباه س و "بر رُخ" درسته
"او فتد" اشتباه س و "اوفتد" درسته(فاصله بین او و فتد باید برداشته شه)
"بُــلّــور" درسته تا وزن مختلّ نشه

 

جعفر عسکری در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » ستمگر:

مصرع سوم"گفتیم" وزن رو به هم زده
طبیعتا "گفته ای" درست تر به نظر میاد
در ضمن در مصرع اول "قَـــدَر" باید تلفظ شه

 

فرود در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

دوست عزیز شماره 7....گمان میبرم ک اول بار است ک شعر میبینی...اگر درک شعری داشتی مصرع اول را ک خواندی کلمات مصرع دوم خود ب خود در ذهنت اهنگین میشود...آن که شما فرمودی به نوشته و نثر شباهت دارد نه شعر و نظم

 

حسن خدابخش در ‫۷ سال قبل، سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره:

در مورد بیت اول اینگونه هم شنیده ام:
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار

 

۱
۲۹۳۲
۲۹۳۳
۲۹۳۴
۲۹۳۵
۲۹۳۶
۵۰۴۹
sunny dark_mode