گنجور

حاشیه‌ها

مهدیه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

با سلام
از دوستان خواهشمندم در معنی کردن ابیات زیر کمکم کنند. من اصلا دنبال معنی عرفانی نیستم و خواهش میکنم معنی غیر علرفانه رو لطف بفرمایید.
- بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست/به جای خاک که در زیر پایت افکنده‌ست (در بساط چهرهٔ ماست، متوجه ارتباط مابین بساط و خاک پای دوست نمیشوم)
- اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی/ گمان برند که پیراهنت گل آکند است (در این بیت هم متوجه ارتباط میان برهنگی و پیراهن گِل یا گُل آکند نمیشوم)

 

مسعود در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - نکته‌ای چند:

من در شعر خوانی ار آقایی شنیدم که در مصرع اول از بیتسوم خواند
(( شمع خندید و به جان دادن پروانه بسوخت ))
آیا این درست است ؟

 

محمد در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

این سادگی در بیان جناب نعمت الله ولی، نشان از تسلط کافی ایشان بر ادب فارسی است. لازم می دونم اشاره کنم که بیش از همه ی سرایندگان فارسی گوی، جناب شیخ احل سعدی بزرگوار، سبک فارسی نویسی ساده شده رو دنبال فرمودند که با خواندن مطالب ایشان به این مهم پی خواهیم برد. 3 مرداد 1397 خورشیدی- 7:33 صبح

 

رضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

مثل همیشه دوست همنام من آقا رضا بهترین و روان ترین تفسیر رو ارائه داد. فقط در مورد بیت "من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد" با توجه به اینکه کلمه نرگس به معنی چشم هم در بیت وجود داره میشه از آب رو معنی اشک هم برداشت کنیم و اینطور هم معنی کنیم: من این افسون و عشوه ای که از چشم تو میبینم، اشکهای زیادی رو از گونه ها جاری خواهد کرد و بر زمین خواهد ریخت.

 

کمال داودوند در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:

احسنت احسنت
جمع این رباعی از 6808

 

تالش ایران در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

بادرود فراوان
خوبی سروده های استاد عرفان و عاشق واقعی اینه که بیشتر کسانی که به استاد ارادت دارن میتونن سروده‌ها یش رو تفسیر کنن و بیشتر تفسیر ها درست است
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
درودها به روان پاکش که مرا دیوانه وار عاشق خود کرده

 

حسین،۱ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:

مهرناز گرامی
عذر خواهی به چه مناسبت؟
ما اینجا می آموزیم و می آموزانیم ، همه از گفته های یکدیگر بهره وریم .
همین سؤال سرکار باعث شد که در چند جا به کاوش بپردازم و به اطلاعات ادبی خود اضافه کنم ،
از شما سپاسگزارم
زنده باشید

 

فرهام در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

بر سر چهار بیت شعر شگفتا که چه نبرد عقیده ای درگرفته
در نظرات دوستان از تفکرات نوافلاطونی تا اپیکوری به چشم می آیدو جالب آنکه در قاطبه نظرات عزیزان بارقه هایی از سطح سواد بالا دیده می شود. آنچه از این بحث مجمل برداشت می شود مارا به مشکل مفصل تاریخ معاصر ایران را در راه رسیدن به رستگاری رهنمون می سازد و آن چیزی نیست جز تشتت عقاید
مارا چه شده که پس از هزاره ها تاریخ و تمدن به جای پیشروی به سوی وحدت فکری ره به سوی انفکاک عقیده و جدایی اندیشه بردیم
از تک تک نظرات دوستان حس تفوق کلام و اندیشه و انزجار و تنفر از عقیده دیگران فوران می کند.
به راستی این ملت تاریخی به کجا می رود؟

 

ابراهیم خضرایی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

ابراهیم خضرایی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:

ای نسیم منزل سلمی خدا را تا به کی
رَبع را بر هم زنم اطلال را جیحون کنم
منزل سلمی: 23 نسخه (801، 803، 813، 818، 836، 849 و 17 نسخۀ دیگر از متأخّر، بسیار متأخّر و بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، فرزاد، ثروتیان، سایه
حضرت سلمی: 6 نسخه (819، 821، 823، 825، 894)
منزل لیلی: 9 نسخه (822، 827، 843، 858، 874، 875، 874؟ و 2 نسخۀ بی‌تاریخ) قزوینی- غنی ، خرمشاهی- جاوید
[...] سلمی: 1 نسخۀ بی‌تاریخ
39 نسخه غزل 341 را دارند که یک نسخۀ بسیار متأخّر مورخ 894 فاقد بیت است. از نسخ کامل کهن مورخ 824 غزل را ندارد.
You and 2 others manage the membership, moderators, settings, and posts for ‎در جستجوی حافظ برتر‎.
چنانکه نوشته اند سلمی نام زنی است از عرابیس عرب و مجازاً هر معشوق را گفته اند ، این نام را بعضی از شعرای فارسی زبان در همین معنی در اشعار خود به کنایه آورده اند و اکثر محققین بر اساس این قول سلمی را در اشعار حافظ معشوق مجازی تعبیر کرده اند . شواهدی که در اشعار بعضی از شعرای قدیم دیده شده زیاد نیست ، ولی حافظ در هفت غزل نام سلمی را صراحت بدون کنایه و ابهام آورده و در هر غزل برا یاو مشتاقانه پایم فرستاده . پیک صبا پیغام بر اوست و گاه از دوری او زار میگرید و از رنج مهجوری ناله و فغان می کند .
از مضنون ابیات این هفت غزل که در زیر به آنها اشارت م یکنیم چنین بر می آید که سلمی اگر دختر یا خواهر و خواهرزاده ی خواجه نباشد ، قرابت و بستگی او با حافظ مسلم است و آنچه از اشعار وی مستفاد می شود این است که سلمی را یکی از بزرگان به عقد خود درآورده و پیکی از شهرهای سواحل رود ارس مانند ایروان یا شروان برده است و غزل ملمع به لهجه ی شیرازی خواجه این معنی را تایید م یکند . در این غزل حافظ در فراق سلمی زاری می کند . شوریده حالیست و در هجران به یاد پند یاران که او را از موافقت با چنین ازدواج منع کرده اند افتاده ، خود را در غزل ، ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس ، سرزنش و ملامت کرده و گفته است :
من که پند ناصحان را خواندمی قول رباب
گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس
منبع : پیوند به وبگاه بیرونی
You and 2 others manage the membership, moderators, settings, and posts for ‎در جستجوی حافظ برتر‎.
قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
..
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش

 

محمد علی لطفی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

آیا مگر گردش زمین را به دور خودش و به دور خورشید با حواس بینایی و چشایی و لمسایی و شنیداری و .......میتوان متوجه شد و "درک"کرد؟!.آیا حواس ما ، ما را به بیراهه نمیبرند و از واقعیات و حقایق دورمان نمیکنند؟!.

 

میم الف سین در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵:

قصیده ای به غایت زیباست از منوچهری دامغانی که از خواندن آن سیر نمی توان شد.
بیت چهارم اشکال نگارش دارد. به جای "سمیگری" باید "سیمگری" قرار داد. فصل زمستان با سپیدی برف خود سیمگری می کند.

 

اسد در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

سلام بر سروران و علاقمندان ادب و عرفان
در مورد این غزل زیبای حافظ، دوستان عزیز قلم فرساییها کردند که بسیار خواندنی و مفید بود. سپاس از شما. حقیر که خوشه چین خرمن ادبیات فارسی هستم مدتی را تامل کرده ام در این بیت زیبا:
به فتراک جفا دلها چو بر بندند، بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند، بفشانند
من برداشتی از این بیت دارم با تعابیر دیگر کمی متفاوت است اما برداشت من مبتنی است بر توضیحاتی که ارائه میکنم.
به عقیده من در مصرع اول، واژه ی " بر بندند" اول به معنای بستن بند قبا هست و واژه ی "بربندند" دوم برای بستن دلها به فتراک جفاست. این تعبیر از "بر بندند" اول به معنای بستن بند قبا که در دو بر قبا و یا لباس است با توجه به مصرع دوم کاملا سازگار است. حافظ در هر یک از این دو مصرع به یکی از عشوه های معشوق اشاره میکند و به تاثیرات شگرف این عشوه ها بر دلها و بر جانها می پردازد.
عشوه ی اول که در مصرع اول اشاره شده " بر بستن" است که بستن بند قباست و عشوه دوم "زلف گشودن" است. صنعت تضاد معنای "بستن" و "گشودن" از شاهکارهای این بیت است که به جلوه گری معشوق اشاره دارد با هر عشوه ای که از او سرزند.
بستن بر (بستن بند قبا) توسط معشوق مسبب بستن دلهاست به فتراک جفا و گشودن زلف عنبرین سبب افشاندن جانها.
بستن بند قبا برای رفتن مغشوق است و جفاکاریست و گشودن زلف برای جلوه گری و همنشینی که لطف است و زیبایی و جان بخشی.
این برداشت من از معنای این بیت هست. قضاوت و اظهار نظر را به صاحبنظران واگذار میکنم.

 

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

مسعود عزیز
نظر شما را در مورد ساق تائید میکنم
ضمن اینکه گوشه را بر همان شارحان بیراهه رو تلقی فرمائید

 

رضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب:

از آن دولت که باد اعداش بر هیچ (دشمنانش نابود شوند)

 

رضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب:

به فراشه که روزی ریز شاخست
منظور حشرات گرده افشان است که گرده های گل روی شاخه درختان جابجا کنند تا گل بارور شود و میوه پدید آید.

 

رضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:

نقطه دهن می تواند خال لب باشد.

 

مسعود در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

محسن جان
من هم معنی لغوی "ساق "مدنظرم بود که سید رضای ساقی عزیز تعبیر به دست و بازو کرده بودند والا معنی دست به دامن بودن یا شدن بر کسی پوشیده نیست.البته بگذریم از معانی بعضی از شارحانی که به بیراهه رفتند

 

محمد علی لطفی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا:

به یاد اشعار زنده یاد آقای !؟ پروین اعتصامی افتادم ...../در سر عقل میباید بی کلاهی، با کلاهی، کلاه مخملی، کلاه شامپو !، کلاه کج، دستار، عمامه، روسری، توسری، کلاه بوقی، کله تگزاسی، کلاه پشمی، کلاه قفقازی، کلاه هندی!،..........، عیب نیست/

 

محمد علی لطفی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا:

آیا مبارزه با ریزش مو و کچلی و چاقی و لاغری و ....ارزش انسانی دارد یا "معده را بگذار و سوی دل خرام"؟!.آیا اگر موهای صورت و بدن "میمونها ی انسان نما "ریزش نمیکرد، تکامل ایجاد میشد؟چرا دانشمندان میخواهند مانع تکامل و ریزش مو شوند؟!

 

۱
۲۴۷۷
۲۴۷۸
۲۴۷۹
۲۴۸۰
۲۴۸۱
۵۲۰۹