گنجور

حاشیه‌ها

حامد در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱:

@ س ا س
دوست گرامی مزمزه کردن ابیات و قافیه ها جدا ازین که هوش سماعی را تقویت می کند ، نه خبط است و نه بزرگ ، خب گاهی دقت نظر یاری نمی کند . که طبیعی است . اگر نقصی در هر جا با تذکر شما بهتر می شود ، دریغ نکنید

 

بن سینا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

سلام
نظر محمد درسته.
شعر در واقع از هیچ قالب شناخته شده ای پیروی نمیکنه.
غیر از اینکه تا بیت یکی به آخر مثنوی هست.
ما قطعا قافیه نیست و هر کس به ضوابط قافیه آگاه باشه میدونه که نباید قافیه تکراری باشه.
پس در ابیات غیر آخر قافیه بیت به بیت جفت شده و ما ردیف هست و نزدیک ترین قالب، قالب مثنوی هست
اگرچه شعر از متعارف اشعار مثنوی بسیار کوتاه تر است.

 

رامین در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

@ نیما
مرغ سحر همان بلبل یا هزار دستان است. حضرت حافظ شیرازی می فرماید:
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

 

هادی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱:

میرعماد به دلیل حسادت اطرافیان شاه عباس و تهمت پیروی از اهل سنت مورد غضب شاه قرار گرفت و در نهایت کشته شد، در حالی که او خود را از سادات حسنی می دانست و مذهب او را شیعه می دانند.

 

حمیدرضا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:

درود این بیت رو شما ایمگونه اوردید
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی
درکتاب رندی هویت معمائی ایران اینگونه اومده
به عیب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا حافظ که جاهل را هنی تر میرسد روزی
عیب معرفت و علم ( که در آن روزگار همان علوم دینی بودند )همینست که انسان را از خوشباشی (خوش بودن و شادخوری)باز می دارند .
جاوید وشاد باشید دوستان عزیزم

 

محمود در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:

بدون شک همان بنشینی درست است که در بیشتر نسخه ها هم هست. بنشینی در اینجا یعنی "نایستی". یعنی تو باید در کنار سرو، نشسته باشی و نه ایستاده تا قامت سرو در کنار تو حقیر نشود. موقع خواندن تاکید را بجای واژه سرو روی واژه بنشینی ادا کنید تا معنا خود بخود واضح شود.
یکی دیگر از زیبایی های این غزل معنای دو گانه گلستان در بیت آخر است. و دیگر اینکه تخلص سعدی در این غزل نیامده است. شاید این گونه می توان گفت که ذکر واژه گلستان در بیت آخر، خودش نوعی امضای سعدی است و نیازی به تخلص نیست. بگذریم که واژه بوستان هم در این غزل به کار رفته است.
از همه این ها که بگذریم فکر می کنید از زمان سعدی تاکنون چندصدهزار یا چند میلیون نفر با خواندن این غزل به یاد عشق و هجران خویش نم قطره اشکی را بر گونه خویش احساس کرده اند؟ به راستی زنده تر از سعدی کسی هست؟

 

نادر.. در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:

در طواف نقطهٔ خالت ز شوق
چرخ سرگردان چو پرگاری شود....

 

بهروز اعتباری در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت:

با سلام و درود ، لطفا این بیت را هم اضافه کنید:
باد کبر و باد عجب و باد خلم
برد او را که نبود از اهل علم
کتاب: مولوی و جهان بینی ها
مرجع:نویسنده کتاب
علاکه تقی جعفری
صفحه 84
همینطور در این کتاب آمده:
باد خشم و باد شهوت باد آز
برد او را که نبود اهل نیاز
با سپاس از درج اظهار نظر

 

۲۱۴ در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۵ - عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد:

موضوع شعر در رابطه با چیست؟
صرفا امتحان صفت "ق ح ب ه " هست یا انچه بعد از عقد اتفاق میافتد.
لطفا دقیق بفرمایید

 

میرزایی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - از یکی اکابر رنجیده بود حسب حال خود و نکوهش او گوید:

بیت اول:
هیولا نیست= هیولانیست(هیولانی است)
آنجا هم که گفته: مرا به جای عمل عملهای یونانیست: عملهای درست نیست. "علمهای" صحیح است.

 

مهدی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

سلام دوستان، لطفا اگر کسی معنی این بیت رو میدونه توضیح بده:
مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست
وگر کنند ملامت نه بر من تنهاست
------------------------------------------

 

رضا ساقی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:

دانی که چنگ و عـود چه تقریر می‌کنـنـد؟!
پنهان خورید باده که تـعزیر می کنند
چنگ :یک نوع ساززهی
عود: سازی زهی که به آن بربط نیز گفته می‌شود
تقریر : نوشتن ،بیان کردن
تعزیر : مجازات واجرای قوانین.
دردوره ای که حافظ می زیسته، تغییرات ودگرگونی هایِ سیاسی،اجتماعی زیادی رقم می خورده،هنگامی که پادشاهی متشرّع،زمام امور رابه عهده می گرفت، متولّیانِ شریعت نیزفرصت راغیمت شمرده وبابهرمندی ازقدرتِ بازوانِ دولت،محکمه های شرعی را راه اندازی نموده و قوانینِ شرعی رادرزمینه های مختلف به موردِ اجرا می گذاشتند. ازمعنی و مفهومِ بیت هابنظرمیرسد این غزل نیز درچنین شرایطی سروده شده است.
معنیِ بیت:
آیاتوّجه کرده ای ؟ و آیادر‌یافته ای که چنگ و عود با زبانِ موسیقیائیِ خویش، چه پیامی وچه نکته ای رابه ماگوشزدمی کنند؟!
آنهابه مامی گویند که پنهانی باده‌خواری کنید،
دوران عوض شده مواظب باشید مبادا مامورین و نَهی کنندگان منکرات، شما راببینند،چون اگرمطلع شوند واطمینان حاصل کنند که شماشراب خورده اید حتمن شمارا به محکمه برده ومجازات خواهند کرد.
حافظ ضمن نقل قول اززبان چنگ وعود،به رندان وباده نوشان مسیرفرارازمجازاتِ میخواری رانشان می دهدتامامورین به آنها دسترسی نداشته باشند. ازاین مهربانی ودلسوزی به شرابخوان کاملاً پیداست که خودِ شاعرنیز اهلِ عیش ونوش بوده و گهگاه به بادنوشی وعشرت می پرداخته است.
گرچه حافظ هرگزاهلِ ریا وتظاهرنبوده وهرگاه میلِ به شرابخواری داشته،وشجاعانه بی هیچ ابهامی آن رابیان کرده است.
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش
که تایکدم بیاسایم زدنیا وشروشورش
ناموسِ عشق و رونق عشّاق می برند
عیب جوان و سرزنش پیر می کنند
ناموس : عزّت واحترام ، اعتبار
معنی بیت:این زُهد فروشانِ ریاکار عزّت و احترام عاشقان را از میان می‌برند و مدام به عیب‌جویی از جوانان و پیران عاشق می پردازند.
عشق ورزی ومَسلکی که حافظ بدان معتقدبوده،درنظرگاهِ متولّیانِ شریعت،هیچ ارزش واعتباری نداشته حتّا مذموم ونکوهیده نیز بوده و بعضاً موردِتهدید وتکفیر نیزقرارمی گرفت.روایاتِ معتبرِزیادی ازرهبرانِ دینی ومذهبی نقل شده که براساسِ آنها،عشق گمراه کننده بوده و مردم نباید اختیاروجودِخویش رابه عشق بسپارند،که اگرچنین کنند خُسران وزیان ببینند ودل ودین برباد دهند.
باتوّجه به اینکه دوره یِ نزولِ غزل،دوره یِ حاکمیّتِ مطلقِ شریعتی ازجنس داعشانه بوده،روشن است که متولّیان شریعت، زاهدان وپارسایان،هجمه یِ شدیدی علیهِ اندیشه های حافظانه داشته اندکه حافظ اینچنین ازعملکرد یکسویه نگرانه ومتعصّبانه ی آنها دلگیر و ناراحت می باشد.
پشمینه پوشِ تندخو،ازعشق نشنیدست بو
ازمستی اش رمزی بگو تاترکِ هشیاری کند.
جز قلب تیره نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اکسیر می‌کنند
قلبِ تیره : ایهام دارد: 1- درون تیره
2-سکّه‌ی تقلّبی
اکسیر: صنعتی که قدیمان درپی کشف آن بودندتا بتوانند به وسیله ی آن فلزّات کم ارزش مانند آهن ومس را به فلزّات گرانبها تبدیل کنند.
باطل:ناحق،دروغین،دراینجابه معنیِ "بیهوده" است.
معنیِ بیت:
دستآوردهایِ زُهد فروشانِ دروغین وریایی، فقط درونی تیره ویا سکّه یِ تقلّبی و ذهنیِ بدبین است وهیچ چیزباارزشی از عملکردِ آنها بدست نیامده است، لیکن از رونمی روندو همچنان بیهوده در این خیالِ باطل هستند وبه دروغ ،ادّعادارند که کیمیاگران ماهری هستند وتوانایی آن رادارند که قلوبِ تاریکِ رابه قلوبِ نورانی وآهن ومس رابه طلا تبدیل کنند. آنها در این خیالِ باطل‌،بیهوده پافشاری می نمایند هیهات که در توّهم فرورفته اند.
دورشو ازبَرم ای زاهدو بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویرکنم.
گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند
دردوره ای که بازارِ ریاکاری وزهدفروشی گرم است وکارِکیمیاگرانِ دروغین وحُقّه باز رونق گرفته،مبلّغانِ جهل وحماقت وخرافات،عشق راممنوع کرده اند. توصیه می کنندکه عشقبازی نکنید،ازعشق صحبت نکنید،ازرمزورازِعشق ورزی وجاذبه هایِ خیال انگیز نگوئیدونشنوید.مگرمیشودازعشق نگفت ونشنید؟مشکل حکایتیست وتوقّع آنهاشدنی نیست.عشق سرکوب نمی شود،عشق قدرتی جادویی والهی دارد،شمعی راکه خداوندروشن کرده باشدبافوت کردن خاموش نمی شود.آتشِ عشق ازروزِ ازل ازتجلّیِ حق شعله ورشده وتا ابدفروزان خواهدماند.
درازل پرتوِحُسنت زتجلّی دَم زَد
عشق پیداشد وآتش به همه عالم زد.
مااز برون در شده مغرور صد فریب
تا خوددرونِ پرده چه تدبیر می کنند
مغرور : فریب خورده
فریب:مکر و حیله،
تدبیر:چاره اندیشیدن و راهکارجُستن
منظوراز"ما"دراینجاهمگان است."ما" شاملِ همه ی باورهاواعتقادات وهمه یِ مذاهب ومسالک می شود.
حافظ هرگاه می خواهدنکته ای ظریف وپنهانی وحقیقتی از اسرارِ هستی را افشاکند،باکسی تعارف ندارد. دراینجاوقتی "ما" رامطرح می کنداول ازهمه خودرادرنظرمی گیرد.
اگرقراراست ضعف ونادانی وناتوانیِ خردِجمعی رابیان کند،اول ازهمه خود رامتّهم می کند.این شیوه یکی ازبهترین ودلچسب ترین شیوه یِ روشنگری وآگاهیسازیست.اوگناهان رابامیل ورغبت به گردن می گیردتنهابه این امیدکه شایدتوانسته باشدعواقبِ خیر وشر رابه مردم بشناساند.
گناه اگرچه نبوداختیارِ ماحافظ
تودرطریقِ ادب باش وگوگناهِ من است.
یا:
حافظ به خودنپوشید این خرقه یِ می آلود
ای شیخِ پاکدامن معذور دارمارا
بگذریم....
معنی بیت:
ما(همگان،آنهایی که تصوّراتِ خویش رابه دیگران تحمیل می کنند) دربیرون ازگود قرار داریم،مابه حریم حَرمِ یاردسترسی نداریم. مااز حقایقِ هستی چیزی نمی دانیم. ماهرکدام برحَسَبِ فهم ودانشِ خویش، تصوّراتی گوناگون ازنظامِ هستی داریم وشگفتا که به فهم و برداشت هایِ خویش هم مغرورانه می نازیم وباتعصّبی جاهلانه، از افکاروپنداشت های خود سرسختانه دفاع می کنیم. غافل ازاینکه سرمستِ باده یِ غروریم.مانه دریک مورد بلکه در صدهامورد، خطا واشتباه داریم و از رویِ سادگی فریب خورده ایم.
مافکرمی کنیم که باورهایمان درست وخالی ازاشکال است. ماگرفتارِخودشیفتگی شده ایم وخودمان ازاین موضوع بی خبریم.
به انتظار می مانیم تاروزی فرارسد وسرانجام ببینیم گردانندگانِ هستی، در باره‌ی ما چه راهکاری دارندوچه می اندیشند،آن روزمعلوم خواهد شد کدام یک ازما درست وکدام نادرست تشخیص داده بودیم.
معشوق چون نقاب زرخ درنمی کشد
هرکس حکایتی به تصّورچراکنند؟
تشویش وقتِ پیر مغان می دهنـد و باز
این سالکان نگـر که چه با پـیـر می‌کنند
تشویش: نگرانی وبرهم زدنِ آرامش
پیر:راهنما ومرشد ومراد
پیشترنیزگفتیم که حافظ ازفردمشخصی پیروی نکرده ومعلوم نیست که پیر ومراد اوچه کسی بوده است.
درمعنای "پیرمُغان"هرکس به فراخورباورها واعتقادات خویش،مرادومولای خویش رادرنظرمی گیرد ومی پندارد که پیر ومرادحافظ نیز همان بوده است!
بعضی باتوجّه به معنای لغوی "مغان"و
بااستناد به ابیاتی، براین باورند که منظورازپیرمغان زرتشت است. امّا بنظرمی رسد اندیشه های حافظ فراترازهرمذهب ومسلک است واین "پیر"درکارگاه خیال حافظ بوده و اصلاًوجودخارجی نداشته است.
معنی بیت: این رهروانِ تازه قدم در راه نهاده‌ ،تازه به دوران رسیده هاو خودشیفته ها، فکرمی کنندبه حقیقت دست یافته اند،ادّعاهایِ واهی وپوچ وبی اساس درموردِحقایقِ زندگی ارایه می دهند وحتّاباگستاخی وجسارت،پیر وراهنمایِ ماراآزار می دهند وپریشان خاطر می نمایند.ادب نگه نمی دارند ودوقدم راه نرفته،به تصوّرِ اینکه به سرمنزلِ مقصود رسیده اند،چه موهوماتی که به هم نمی بافند ویاوه هایی که نمی سرایند!
آن روزبردلم درمعنی گشوده شد
کزساکنان درگهِ پیرمغان شدم
صد مُلک دل به نیم نظر می ‌توان خریـد
خوبان در این معامله تقصیر می ‌کنند
مُلکِ دل :خانه ی دل، اختیارِدل، مالکیتِ دل،عرصه یِ سلطنت و فرمانروایی
نظر : توجّه ، نگاه لطف آمیز
تقصیر : کوتاهی
معنیِ بیت:
با نیم نگاهی از سرِ لطف و مهربانی، می توان بر صدها دل فرمانروایی کرد،می توان سلطانِ دلهاشد وزمامِ اختیارِ آنهارابه دست گرفت.اما افسوس که زیبارویان،مستِ غرورندو در این کارکوتاهی می‌کنندوتوّجهی به حال عاشقانِ خویش ندارند.
ای گل به شکرِآنکه تویی پادشاهِ حُسن
بابلبلانِ بی دل وشیدا مکن غرور
قومی به جدّ و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تـقـدیـر می‌کنند
معنی بیت: گروهی،دسته ای ازمردم برای رسیدن به معشوق، تلاش وکوشش و پافشاری می کنندونیک می دانند که مزدآن کس گرفت جانِ برادر که کارکرد،که ایثارو فداکاری کرد.امّا گروهی دیگر که راحت طلبانند وحاضرنیستند زحمتی راتحمّل کنند،امورات را به دست تقدیر و سرنوشت سپرده‌اندغافل ازاینکه بدون همّت وزحمت کسی به راحتی نمی رسد.
این بیت پاسخ روشن به ادّعای کسانیست که حافظ رابه جبری گری متّهم می کنند.
مکن زغصّه شکایت که درطریقِ طلب
به راحتی نرسیدآنکه زحمتی نکشید.
فی الجمله اعتماد مکن بر ثـبـات دَهـر
کاین کارخانه‌ا‌یست که تغییر می‌کنند
فی الجمله : به هرصورت ، باری
کارخانه : استعاره از دنیا و جهان هستی
معنی بیت:
به هر صورت تکیه بر استوارب و پابرجا بودن روزگار نکن که این دنیا دنیایست که پیوسته در حال تغییر و تبدیل است وثبات ندارد.دراین دنیاهمه چیز دستخوش تغییر وتبدیل قرارمی گیرد.
سِفله طبع است جهان برکرمش تکیه مکن
ای جهان دیده ثباتِ قدم ازسِفله مجوی
می خور که شیخ و حافظ و مُفتیّ و مُحتسب
چون نیک بنگری همه تـزویر می ‌کنند
شیخ : واعظ ، زاهد ریایی
مُفتی : فتوا دهنده ، فقیه
مُحتسب : مأمور نظارت بر اجرای احکام دینی و دولتی ، ضمنن آنکه لقب "امیر مبارزالدین"نیزبود.احتمالن این غزل در زمان تسلّطِ این امیر سروده شده است.
گفتیم که بهترین راهِ تأثیر طنز و نقد، " خود اتهامیست" دراینجانیز حافظ با استفاده ازهمین شیوه ی اثربخش، خود را در میان تزویر کاران قرار داده تاتوانسته باشد
اندکی گوشه یِ پرده رابالازده وپنهانکاریهای آنها رابرملاسازد.
معنی بیت:
میگساری کن که اگر خوب دقت کنی متوجّه می شوی که واعظان ریاکار، فقیه ومأمور اجرای احکام شرع و حتی حافظ هم دروغ می‌گوید و تظاهر به دینداری می‌کند درحالی که دروغ می گویند و همه ریاکاری وتظاهرهستند.
این غزل ،یکی از غزلهای سیاسی – اجتماعی حافظ است ، اگر با این نگاه به آن توجّه کنیم ، بیت ها با اینکه از نظر ادبی دارای ژرفای معنا هستند اما خیلی واضح و مشخص ، اشاره به اوضاع سیاسی – اجتماعیِ آن زمان دارد که تحت حاکمیّت ِ متعصّبینِ تندرو بوده است .
در آن زمان شعر خود یک رسانه‌ی موثّر،گسترده و فراگیر بوده و حافظ نیزکه همیشه درقبالِ دگرگونی های اجتماعی، احساسِ مسئولیت می نموده،مسایل ومعضلات اجتماعی رابه زیبایی به مددِ نبوغ خارق العاده ی خویش ،به تصویر می کشید ودست به آگاهسازی می زد.
عراق وفارس گرفتی به شعرخودحافظ
بیاکه نوبت بغداد و وقتِ تبریزاست.

 

امیر عشق در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره:

چطور تونسته خبر بده از مولانا.. عطار درود بر تو

 

توانای دانا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الزاهد والضیف » بخش ۳ - حکایت زاغی که خواست خرامیدن کبک بیاموزد:

این داستان را نورالدین عبدالرحمن جامی در تحفه الاحرار سروده که شعری است با پند و اندرز و بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلن سروده شده است

 

۸ در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

چه بیهوده ، چه نادرست خوانده است این شعر زیبا را
و خراب کرده ملودی دلنشین کردی را
ای کاش شعر شناسی به او یاری میرساند تا بنه را بنه و چمیدن را خمیدن نخواند
و موسیقی دانی که وی را از آن ملودی به رنگ رو حوضی نکشاند.

 

یحیا راستگو در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

کلمه ی نخست مصراع سوم «ممان» است نه «همان»

 

بهار در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

اشعار حضرت مولانا همراه با سماع ست و چه زیبا چاووشی عزیز این ریتم و پیدا کردن.

 

علیرضا تقی زاده در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۶:

در بیت اول به نظر میاد الغیب ال نمی خواهد چون ترکیب اضافی است

 

ماهان زندی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:

ابیاتی ازین غزل رو خانم پریسا هم به زیبایی اجرا کردند

 

علی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

 

۱
۲۳۲۱
۲۳۲۲
۲۳۲۳
۲۳۲۴
۲۳۲۵
۵۰۵۰
sunny dark_mode