گنجور

 
حافظ

حالِ خونین دلان که گوید باز؟

وز فلک خونِ خُم که جوید باز؟

شرمش از چشمِ مِی پرستان باد

نرگسِ مست اگر بروید باز

جز فَلاطونِ خُم نشینِ شراب

سِرِّ حکمت به ما که گوید باز؟

هر که چون لاله کاسه گَردان شد

زین جفا رُخ به خون بشوید باز

نَگُشایَد دلم چو غنچه اگر

ساغری از لبش نبوید باز

بس که در پرده چنگ گفت سخن

بِبُرَش موی تا نَمویَد باز

گِردِ بیتُ الحَرامِ خُم حافظ

گر نمیرد به سَر بپوید باز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش پریا حضرتی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش