گنجور

حاشیه‌ها

مسعود رضازاده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو:

حرف آخر مصرع 84ام به به جای "بند" به اشتباه یند تایپ شده است.

 

حسام در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

وزن مصرعی که میگه:
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم با مصرع قبلش نا مطابقه بهتر بود عبارت "که" از مصرع دوم حذف بشه.

 

سپهر انصاری در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:

با درود
شخص روانشاد استاد مشفق کاشانی شاعر بزرگ معاصر این دو بیت را از باباافضل مرقی کاشانی می دانست و با دستخط خود برای من نوشت.
جهت آگاهی علاقه‌مندان یاد کردم.
پاینده باشید

 

نوید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:

آه که چقدر ابله هستند بعضی ها ..
کسی که دنبال قرآن هست و زاهد تشریف داره اومده زیر شعر خیام حاشیه مینویسه ؟؟؟

 

دیگر مپرس از من نشان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۶ - فی قطع العلائق و العزلة عن الخلایق:

بله. وزن مصراع دوم آن بیت مشکل دارد و لابد کلمه ای را اشتباه تایپ کرده اند. شاید اینگونه باشد:
و استتر و اختف عن کل الانام
بیت 13 و 14 هم یکی اش زائد است.

 

مژده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»:

سلام من معنی کلمه سؤر رو در ابیات آخر متوجه نمیشه کسی می تونه توضیح بده؟

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

معانی کلمات و ترکیبات در عرفان اسلامی؛
شب فراق= غیبت کبرا
زندان عشق= محبت اهل بیت علیهم السلام
راه بوستان= امت اسلام( صراط مستقیم )
بالای دوست= بر قامت قائم (ولایت)
بر سر کویت= آستانه ولایت تو
بیا که بر سر کویت= عجل فرجک
به جای خاک که در زیر پایت= ما در زیر سایه ولایت تو هستیم
خیال روی تو= آرزوی دیدن چهره ات
بیخ امید= نهال آرزو
تو مجموع= تو در عالم وحدتی
زیر هر خم مویت= در عالم کثرت تو (انسان کامل جامع عالم کثرت و عالم وحدت است)
برهنه نباشی= مجرد و غایب نباشی
که شخص بنمایی= که وجود خودت را به همه نشان دهی(ظهور شخصی نمایی)
پیراهنت= وجود مقیّدت(جسم و بدن دنیوی)
گل آکند= گل باران، خوشبو، زیبا( گُل کنایه از انسان غایب و دوست داشتنی است)
در این سودا = دراین عشق
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است= چه دستهایی که از خداوند تو را می خواهند
فراق یار= دوری سعدی (ما) از او (غیبت از جانب ماست)
کوه الوند است = بسیار سخت است
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ ....

 

.. در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۵:

صنما به چشم مستت
به می خوشی که هستت
دل و جان غلام دستت:
ببر اختیار مستان..

 

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی
گمان برند پیراهنت گل آکندست
برهنه بودن در عرفان اسلامی کنایه از مجرد بودن است و انسان کامل در جهان هستی مجرد است و هر امر مجردی غایب از دیده هاست و لذا وجود مبارک انسان کامل و مکمل اگر از برهنگی(غیبت) درآید و وجود مقدس خود را چون شخصی نشان دهد همه می بیبنند که تمام بدن و پوشش وجودش آکنده از گل خوش بوی و عطر آمیز است همانطور که وجود مقدس و قائم او همانند سروی بلند قامت است که بالاتر از او دوستی نیست و من (سعدی) با این که این همه پیمان شکنی دراین عهد دوستی با تو کردم، ولی با این حال هنوز هم آرزوی دیدار ترا دارم ...
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ ، وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَة منِّی اِلَیْهِ ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ ....
والحمد لله رب العالمین علی کل حال

 

محمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

در مصرع نخستین بیت یکم
"بشنو از نی چون شکایت میکند" درست تر می نماید چراکه قرار دادن "این" جای "از" وزن شعر را بر هم می زند

 

حسین در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۷:

قلندر یعنی آن‌که در قید آداب و سنن نیست! بر هر سفره که می‌رسد، می‌نشیند و چون پس از آن معلومش نیست، کی طعام نصیبش شود، تا جان دارد، می‌خورد!

 

طاهره در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۵:

آیا نباید ردیف شعر بسازو باشد؟

 

حکیم در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

ومن یتّق الله آب حیات
ویجعل له مخرجاً ما یحب
ویرزقه باشد مدد بحر عبد
من حیث لا یدری لا یحتسب

 

سینا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۹:

محسن چاوشی

 

مرتضی پرورش در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۷ - حکایت:

متن منطبق بر تصحیح مرحوم محمدعلی فروغی است و همهٔ ابیات به همین صورت که آمده صحیح است. تصحیح مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی نیز همین را تأیید می‌کند، با تغییری بسیار جزئی در مصرع دوم از بیت دوم «که این جوفروش است گندم‌نمای». در متن بالا فقط رسم‌الخط کمی امروزی‌تر شده‌است.
- بزارید bezārīd، سوم‌شخص ماضی ساده از مصدر جعلیِ «زاریدن»
- زحام zehām، مصدر عربی؛ هم‌معنا با ازدحام، اما نه هم‌ریشه.
«کزدحام»: در دو نسخه از بوستان، نخست «چاپ و شرحِ Ch. H. Graf؛ ویَن، 1858 م» و سپس «چاپ اسماعیل امیرخیزی؛ طبع دوم: تبریز، 1312 ش»، مصرع نخست بیت سوم چنین است: نه از مشتری کزدحامِ مگس…
که بی‌تردید غلط است. زیرا اگر هجای اول را مخففِ «که از» بگیریم، آنچه می‌ماند «دِحام» است و نه «ازدحام». یعنی یک «ز» کم می‌آید که واژه را بی‌معنا می‌کند. پس همان ضبط بالا صحیح است.

 

تانیش در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:

سلام

این شعر با توضیحات لازم
با صدای استاد شهریار در اینترنت موجود است
در صورت امکان آن هم به این مجموعه اضافه شود .
با تشکر

 

محمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

سلام
صدای اصلی استاد در نت هست
در صورت امکان از صدای خود استاد زیر این شعر استفاده شود.

هم حس خوبی داره
و هم به متن نزدیکتر
با تشکر

 

Parviz Jafari در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

سلام و عرض ادب
در ارتباط با “ دردی‌ست غیر مردن کان را دوا نباشد”
عاشق یک درد دارد و آن وصال است درد مولانای عاشق نیز وصل و وصال به معشوق است و در یک حالت این وصال می‌تواند رخ دهد و آن مردن واقعی و خلاصی کامل از زندان جسم است و حتی او تلاش دارد در زندگی دنیایی در عین زنده بودن بمیرد، بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید و ....
و اینک لحظه وصال برای او نزدیک شده است ❤️

 

خوانساری در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۸ - نعت سوم:

در مصرع (زنده دل از غالیه بوی تست) باید یک حرف "این" اضافه شود. (زنده دل از غالیه این بوی تست)

 

۷ در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:

پیوند به وبگاه بیرونی
سخن استاد تاریخ و ادبیات ترک از تلویزیون ترکیه

 

۱
۱۹۰۷
۱۹۰۸
۱۹۰۹
۱۹۱۰
۱۹۱۱
۵۰۷۶
sunny dark_mode