گنجور

حاشیه‌ها

سامان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۹:

وزن صحیح این شعر هشت رُکنِ فَعِلُن است که آن را «رَکضُ الخَیل» و «صَوتُ الناقوس» هم می‌نامیده‌اند و در خانواده‌ی بحر متدارک قرار می‌گیرد. (کتاب این کیمیای هستی، استاد کدکنی، صفحه‌ی 292)

 

مهسا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۸:

ای آنکه طبیب دردهای مائی
این درد ز حد رفت چه میفرمائی
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمائی

 

کورس در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:

بیت دوم این رباعی رامن بدینگونه دیده و شنیده ام
بودیم به یک شراب در محفل عمر
یک دور ز ما پیشترک مست شدند
لطفا اگر از دوستان کسی این بیت را بدینصورت
دیده راهنمایی فرمایند

 

علیمحمد امامی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۵:

از جمله داستان های بسیار زیبا و پر اندیشه شاهنامه همین زادن رستم دستان از مادر با روش علمی جراحی است که از دیدگاه پزشکی عرض میکنم تمام نکات علمی و آکادمیک امروزی که منجر به انتخاب روش جراحی برای انجام سزارین که با عرق ملی اگر به آن نگاه کنیم میبایستی از کلمه رستمینه استفاده کنیم ،در آن گنجانده شده
من زمنیکه در سال پنجم پزشکی در دوره زنان و مامایی آموزش میدیدم عهده دار کنفرانسی در مورد تاریخچه و کاربرد سزارین در مامایی شدم . و بر حسب علاقه ای که به شعر و ادبیات داشتم در مقدمه کنفرانس این حماسه علمی غرور آفرین از حکیم بزرگ توس و این گنجینه افتخار ملی ، شاهنامه را بیان کردم که بسیار مورد توجه قرار
گرفت . در این حماسه و در همین داستان به ظاهر کوتاه که در حقیقت تئوری اولیه در به کار گیری روش جراحی برای زایمان های پر مخاطره و غیر طبیعی که منجر به مرگ مادر و کودک خواهد شد ، کلیه مراتب علمی و آکادمیک در نظر گرفته شده . حتی شرایط روحی مادر و اطرافیان و نقش پدر در مراقبت روحی از مادر در این مرحله بحرانی . نکته بسیار خاص اینست که در علم پزشکی هم وقتی با شرایط غیر معقول و مخاطره دار برای مادر و کودک مواجه باشیم مانند طولانی شدن مراحل پیشرفت زایمان ، برای ختم حاملگی و حفظ جان مادر و کودک از روش جراحی استفاده میشود . و چقدر دقیق اقدام به جراحی را ابتدا با بیهوشی که در اینجا از می و مستی کمک میگیرد شروع میکند
حکیم توس یک دانشمند و تئوریسین علم و اخلاق است و مایه سربلندی و غرور ما ایرانی هاست
در هیچ کتاب مذهبی که مدعی ارائه همه نیاز های بشر هست اشاره ای به این مقوله اولیه که با آفرینش انسان در ارتباط است نشده است
دکتر علیمحمد امامی

 

مهدی ابراهیمی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:

-..-..-
{باز‌(آ)} که چَشمِ بَد ز رُخَت دفع می‌کُند
(ای) تازه‌گُل که دامَن ازین خار می‌کَشی
"حافظ"
پرده‌ها گُشاده دارید و مُژه بر‌ هم‌ نزنید تا شَهد و مَزه‌اش را در دهان کَشید، آری چون تارِ تننده و انگبینِ اَنبَست راهِ بُرون و خلاصی ز دستَ‌ش نیست، از دستِ وین دو بیتِ او به قدم‌ رنجه‌ای پناه به باغِ دِگرَش گردیم، آن جا که او به صُحبدمی اندر چِیدَنِ گُلی روان و تا می‌گردد که ناگاه‌ افغانِ بُلبُلی و غُلغُلی اَمانَش نمی‌‌‌دهد، مِسکین چو من به عشقِ گُلی گَشته مُبتلا، و تا به آنجا که سُخن در احتیاجِ ماست؛
.
بَس[گُل‌شِکُفته‌می‌شوداین‌باغ‌را] ولی
کَس بی‌بَلایِ خار نَچیده‌ست ازو گُلی
_
اینجاست که او در سرآمدی و شاعری پا را ز اَفسونِ زیبایی و سُخن فراتر‌ نهاده و آن می‌آفریند که می‌بینی، می‌‌‌توانست سرنوشتِ‌ لُغاتِ [گُل]و [شِکُفته]و [می‌شود]و [این‌ باغ را]را در انشاء به حلقه‌ی هم نیاورد و پیوندِ‌شان ندهد ولیکن چُنین نکرد، در خوانشی این‌گونه‌‌است؛
.
[بس گُل شِکُفته می‌شود این‌ باغ را] ولی، تا به انتها.
.
ولیکن او‌ نگه‌بانی و حافظیِّ خود را درین باغ خواهانِ به رُخ کَشیدنِ گُل‌َست و بَس، پس لُغات و حروف را در حلقه‌ی هم آورده و پیوند می‌‌زند و لابُد کَسیِّ خود را نیز هم، پس نقشِ دِگر می‌‌بازد.
.
بَس [گُل‌شِکفته‌می‌شوداین‌باغ‌را]، (ولی)، تا به پایانَ‌ش.
.
و کارِ باد را نیز در کار می‌کَشد، و آنکه از غنچه‌گی تا بازیِّ گُل بدست اوست، درین باغ آن قَدَر گُل بِبازی و بو به بختِ بَد پَرپَر کرده‌ست که مَپُرس، بدونِ اینکه دستبُردی(ازین یا درین) در آن‌ مصرع نهاده باشد و ردِّ پایی نیز هم، و اکنون نوبتِ کَسّی‌ست، آری او[حافظ] که ارزشِ گُل می‌داند و بَس نیز بی‌بلایِ خار نچیده‌ست ازو گُلی.
اکنون داوِ آن است که در شِکارِ خود باشیم.
.
باز‌آ که چَشمِ بَد ز رُخَت دفع می‌کُند
ای تازه‌گُل که دامَن ازین خار می‌کَشی
.
ای نازِ من بازآ که ما در‌ نِگهبانی ز رویِ تو چون خاری به رفعِ چَشمِ بَد آییم و شیرینیِّ آن اینجاست که خار در زیرِ پایِ گل که ما باشیم ز دستبُرد زمانه نهاده گَشت پس تو چرا چون دُخترکانِ پُرناز و ادا دامن ازین (ما) خار به بالا کشیده‌ای، دستی ما را به عمدا این‌جا نشان و نهاده است، بی بیم شو، بی باک آی و در بازی بازِ باز گَرد، و این ها را همه تن‌ها امشب این گُلِ خونینِ قالیِ ما بهانه گشت و بس.
شب و روزگار خوَش.
کاهل‌رُوی چو بادِ صبا را به بویِ زُلف
هر دم به قیدِ سلسه در کار می‌ کَشی
"حافظ"
___
.
بِماند آن‌ توسنِ باد به کاهل‌رُوی در بندِ زنجیرِ سلسله‌وارَت به نازِ وا

 

گویان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

دوستان لطفا ”ش”جهانش را به هر
که سودای تو دارد منتسب کنید
و جهاندن را در نظر بگیرید
با توجه به اینکه جهاندن معنای
به زور ستاندن هم میدهد
شاید معنای متفاوتی بدست بدهد
چه اینکه در سودا این اتفاق می افتد
مصرع بعدی هم در. همین راستاست

 

علیرضا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۰ - حکایت محمد خوارزمشاه کی شهر سبزوار کی همه رافضی باشند به جنگ بگرفت اما جان خواستند گفت آنگه امان دهم کی ازین شهر پیش من به هدیه ابوبکر نامی بیارید:

اتصالی که نگنجد در کلام گفتنش تکلیف باشد والسلام
دیگه اصلا حرفی باقی نمی ماند....

 

حیدرزاده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

چون در مصرع دوم اشاره به هر دو شده است لذا اشاره به فضل و کرامت است نه سجود
در جای دیگر حضرت سعدی میفرماید :
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
بر خاک نهی پیشانی هما سجود است
ودر مصرع بعد
زهد پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

 

آیینه در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

پیمان عزیز
اطلاعی ندارم که خیام آتئیست بوده با خدا باور. و نمیدانم که این شعر واقعا از خیام است یا منسوب به او
اما چیزی که از این شعر میشود نتیجه گرفت آتئیست بودن ساعر نیست!
اشاره به "دو جهان" در قاموس یک ناخدا باور چه معنی دارد؟
چرا یم آتیست میگوید در دو جهان؟
اما در باره نفی کفر و اسلام و... اگر نگاهی به اشعار عطار و مولوی و عراقی که بزرگان عرفان ایرانند بیاندازید آنها هم به این معنی اشاره دارند . مگر اینکه معتقد باشید آنها هم آتیست هستند!

 

احمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷:

داوش—->دواش

 

احمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱:

کز هوا چیزی نزاد. به جای نژاد

 

احمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱:

مبتلا در درد “ عصیانی”. به جای عصبانی

 

محمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

یکی از صفات زشت خصلت وحشی گری و پاچه گیری بدون دلیل به دیگران است که این خصلت در سگهای ولگرد و بخوص مبتلا به بیماری هاری (ناشی از نوعی ویروس)که موجب التهاب مغزی در حیوان میشود یافت میشود اما سگهای نگهبان و وفادار به صاحب خود چنانچه به این بیماری مبتلا نشوند بدون اذن صاحب خود هرگز به دیگران حمله نمیکنند لذا وقتی نفس و درون شخص بی صاحب و رها باشد چه بسا از حیوان مبتلا به بیماری هاری نیز خطرناکتر خواهد بود.

 

پریشان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

آیه‌ای از قرآن که در بیت آخر از مفاهیم آن استفاده شده
سوره مبارکه فرقان آیه 10.
تبارک الذی ان شاء جعل لک خیرا من ذلک جنات تجری من تحتها الانهار ویجعل لک قصورا
بزرگ [و خجسته‌] است کسی که اگر بخواهد بهتر از این را برای تو قرار می‌دهد: باغهایی که جویبارها از زیر [درختان‌] آن روان خواهد بود، و برای تو کاخها پدید می‌آورد.
در آیه اول همان سوره به نزول قرآن اشاره دارد و در آیات بعدی بر احتجاج کافران بر اینکه چرا رسول همچون زمینیان است و چرا فرشته با وی نیست و چرا از مال و مکنت و جاه بهره ندارد.
که این آیه در پاسخ می‌آید.

 

محمود در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۲:

لطفا تصحیح کنید.
"بر دلدار پیغامی فرستم ... که گر دوری خوشه دورتر شم"

 

جعفری مجید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۱۰ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۴۷ - حکایت عیاری که در زیر چوب شحنه چندان دندان فشرد که درم سیم در زیر دندان وی پاره پاره شد و دینار صبر وی درست بیرون آمد:

با سلام و تشکر
بیت سوم نامد
بیت ششم سؤالش
اصلاح شود لطفاً

 

جعفری مجید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۰۶ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۴۴ - حکایت آن شیر زن موصلی که به روبه بازی موصل اخبار خواجه ای که طالب مواصلت وی بود پای توکل از پیشه فقر بیرون ننهاد:

با سلام و تشکر
مؤنث و محراب در متن تصحیح شود

 

کورس در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:

من بیت دوم رابه اینصورت خوانده ام خیلی دوست دارم بدانم از کیست
بودیم به یک شراب در محفل عمر. یکدور ز ما پیشترک مست شدند

 

Fatêh.A در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در مذمت دشمنان و جاهلان:

به خواهش، مصرع اول ویرایش کنید: این ابلهان که «بی‌سببی» دشمن منند

 

مسعود فولادی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای:

سلام. با توجه به پیوستگی عناصر داستان به هم آنهم در پس پرده و توسط شعوری ماورای فهم انسانها. آیا میتوان به این نتیجه رسید که همیان زری که مرد مسکین آن شب یافت، مجموع کمک های نا شده ی مردم است به مرد فقیر؟ با توجه به متن زیبای شعر اینطور برمی آید که مرد مسکین در دریوزگی خیلی موفق نبوده و حتی آن شب کذایی هیچ کس بهش کمکی ننموده. لذا گم شدن همیان زر از دارایی کس دیگر اشاره دارد به این موضوع که با انفاق میتوان مال خود را حفظ و حراست نمود و چون انفاقی در کار نباشد گوشه ای از مال بر باد خواهد رفت و به دست صاحبش خواهد افتاد. در اینجا کسی که مالش را از دست داده میتواند تاجری موفق در ثروت اندوزی بوده باشد و چون همیانی از زرهایش را از دست داده متوصل به اخذ آن مبلغ از کیسه خلق الله خواهد شد.

 

۱
۱۹۰۵
۱۹۰۶
۱۹۰۷
۱۹۰۸
۱۹۰۹
۵۰۹۶
sunny dark_mode