گنجور

حاشیه‌ها

! در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۶:

زشته. مهستی این جوری صریح نمیگه.

 

عباس در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۶:

چه بسا این شعر از مهستی گنجوی باشد و انتساب آن به رودکی درست به نظر نمی رسد.

 

؟ در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

میگوید: سعدی با این سخنان شیرینت، در روزگار تو سزاوار نیست که طوطی شکرخایی ( شکرجویدن که کنایه از شیرین حرف زدن و آواز خواندن خوش است) کند.

 

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

بیت اول، احتمالاً بایستی به صورت ذیل باشد:
غنچه‌سان، پر گل اگر خواهی دهان خویش را / «پرده‌ی» قفل خموشی کن، زبان خویش را

 

پری در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

معنی این بیت اخر مصرع دوم چیه “مسلم نیست طونی در ایامت شکر خایی"؟

 

شهرام در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۲:

پریر به چه معنی است ؟
کلا مصرع اول رو میشه توضیح بدید ؟

 

شهرام در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۰:

بسیار زیبا و ممنون از سایت گنجور که این اشعار را جمع آوری کردند

 

علی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را:

به نظر می رسد که صحیح همان«جفای»باشدنه خرابی به قرینه : تا دل اهل دلی نامد به درد
هیچ قرنی را خدا رسوا نکرد

 

حمید خوانین زاده در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:

درود
کاملا با نظر 9ناب عباس مشرف رضوی موافقم زیرا :
حکیم بزرگوار در این رباعی درباره هرآنچه نیست و هرآنچه هست میگوید پس به نظر میرسد چنین صحیح باشد که گفته باشد:
چون نیست به هرچه نیست جز باد بدست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
پس اینگونه که سایت محترم درج کرده است بنظر اشتباه باشد:
چون نیست به هرچه هست جز باد به دست !
شاعر در مصرع اول درباره نیستی میگوید ودر مصرع دوم درباره هستی و جدای از صناعات ادبی که نیستی را با نیستی و هستی را یا هستی همراه کرده است از لحاظ مفهومی نیز اینگونه صحیح است که گفته باشد :
چون نیست به هرچه نیست جز باد به دست
چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
معنی شعر کاملا گویا و واضح است
ولی در سرودن
چون نیست به هرچه هست جز باد بدست !
بی معنی و نامفهوم است.

 

مجید جلیلیان در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۲ - سفر اشک:

ملک‌الشعرای بهار دیوان خانم پروین اعتصامی را «گلدسته‌ای از ازهار نوشکفته» توصیف می‌کند و اضافه می‌کند که اگر تنها شعر «سفر اشک» از دیوان او منتشر می‌شد، جایگاه والایی در علم و ادب فارسی پیدا می‌کرد.

 

سـینا ----- در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴:

گر زی تو قول ترسا مجهول است
معروف نیست قول تو زی ترسا
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
ناصر خسرو چرا یلدا را به ترسایان نسبت میدهد؟! آیا آن زمان از روی ناآگاهی چنین فکر میکردند یا چنیـن بوده؟!

 

تیمور ناصری در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۱:

باز با طرز تکلف آشنا می‌بینمت
جام دردست (ا ز) عرقهای حیا می‌بینمت

 

تیمور ناصری در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱:

سعی‌ بیرون‌ تازی‌ات ز‌ین ‌بحرپر دشوار نیست
(می‌توان) ‌چون‌موج‌ گوهرترک‌ جولان‌کرد و رفت

 

تیمور ناصری در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱:

جای دل بیدل درین محفل (سپندی) داشتم
بسکه تنگ ‌آمد پری ‌ا فشاند و افغان‌ کرد و رفت

 

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:


• چون شوم با خار و خس محشور، در یک پیرهن؟ / من که می‌دزدم ز بوی گل، دماغ خویش را
مفهوم مصراع اول، با مصراع دوم، سازگاری ندارد. کسی که از بوی گُل، مشام خود را می‌دزدد و پوشاند، قطعاً با خار و خس، محشور می‌شود و همین الآن هم با خار و خس و خاشاک، محشور است.
در هر صورت شاید مصراع اول را به این صورت، باشد:
• می‌شوم با خار و خس محشور، در یک پیرهن / من که می‌دزدم ز بوی گل، دماغ خویش را
الله اعلم...

 

ارکیده در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

سلام بیت نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان...
واقعا مضامین عرفانی بسیار مهمی برای ما دارد.دنیا و دنیا خواهی همه آزار و اذیت است...

 

عرفان در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

سلام وقتتون بخیر.
یک پیشنهاد داشتم؛شما که انقد سایت خوب و جامعی دارید؛پس لطفا این عالی بودن رو به مرحله اعلا برسونین.
چطوری حالا)لطفا حدالمقدور هر بیت یا2بیت رو تحلیل کنین که اونی که میخونه لذتش کامل باشه؛درسته پایین یک چیز هایی نوشته شده ولی مرتبش یک چیز دیگس

 

صبا در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:

این داستان مثنوی الهام گرفته از داستان ابن سینا است، در زمان ابن سینا یک دختر یا پسر جوانی بیمار شد و هیچ کدام از طبیبان آن منطقه علاج این جوان را تشخیص ندادند، تا اینکه ابن سینا را به بالین او آوردند، ابن سینا تا او را دید فهمید که او عاشق است و از درد هجران در رنج است
پس، از بیماری او با کسی حرف نزد در عوض گفت شخصی را بیاورید که تمام محله های این شهر را می داند و از او خواست همان طور که نبض بیمار در دست دارد آن‌شخص نام همه محله ها را بگوید، با گفتن نام یک محله نبض بیمار تندتر زد، سپس از آن‌شخص خواست تا نام کوچه های آن محله را بگوید سپس نام صاحب خانه های آن محله و در آخر نام اشخاص آن خانه پس از آن ابن سینا فرد مورد نظر را یافت و زمینه ازدواج آنها را فرهم آورد، امروزه به این عمل در روانشناسی شرطی شدن می گویند

 

ندا در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:

که کند چاره‌ام این لحظه که بیچاره شدم؟
که دهد یاری‌ام امروز که آن یار برفت؟
این بیتش خیلی به دل می‌نشینه. مناسب اوقات ترک شدن...

 

محمد بالوئی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۱:

در مصراع دوم بیت دوم اینطور باید نوشت :
الا در دوست را که شب باز کنند

 

۱
۱۴۴۷
۱۴۴۸
۱۴۴۹
۱۴۵۰
۱۴۵۱
۵۰۴۳
sunny dark_mode