گنجور

حاشیه‌ها

امید در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

باز هم دعوا سر معنی و مقصود شعر حافظ ، من مطمئنم از تفریحات حضرت حافظ در دیار باقی اینه می شینه خلق رو تماشا می کنه سر معنی و مفهوم اشعارش با هم مجادله می کنن (روحش شاد )
اما نکته ای از محقق و استاد گرامی کزازی بگم که مسلئه مشخص بشه :
اصلی ترین مشخصه شعر حافظ آب گونگی این آثار هستش ، آب رو داخل خر ظرفی بریزید شکل همون ظرف به خودش می گیری ، یعنی اگه شعر رو بخواین عرفانی نگاه کنید می شه غزل عرفانی ، مذهبی نگاه کنید می شه مدحیه اهل بیت ، بخواین زمینی و عشقی نگاهش کنید می شه شعر عاشقانه و دقیقا به خاطر همین خاصیت با دیوانحافظ فال می گیرن چون این انعطاف پذیری رو داره که به فرم شکل نیت شما دربیاد .
و حافظ عامدانه به این گونه شعر می گفته پس ایرادی نداره هر کس هر طور که مایله شعر رو تفسیر کنه

 

حسام در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳ - گفتار اندر بخشایش بر ضعیفان:

نه بی حکم شرع آب خوردن خطاست
و گر خون به فتوا بریزی رواست
در نسخه خطی که در گنجینه گنجور وجود دارد این گونه نوشته شده است....
فکر می کنم درستش این باشد
با تشکر فراوان

 

حسن راد در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۶۳:

درود بر شجریان بزرگ
روح این ابرمرد آواز ایران شاد باد که بحق و زیبا این دوبیتی را در آلبوم پیام نسیم خوانده

 

حسین در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

می گویند گاو را به آسیاب می بستند و گردونه آسیاب را می چرخاند وقتی دهلی هم می زدند گاو به نوای دهل مدام میرفت و کار آسیابان را بهتر راه می انداخت، یعنی حکایت جور رقیبان و سرزنش اهل روزگار نه تنها من رو سست نمی کند بلکه حرکت من رو تسریع و مطمئن تر می کند. چه آنکه بر خلاف دشمنان و تبری، به سمت دوست بودن است ....

 

آرشام در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷:

در بیت آخر به نظر برای حفظ تقارن بهتر است باشد:
بی گفت، زبان تو
بی حرف، بیان تو ...

 

آرش در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹:

در بیت:
چرا آب بر جام می بفگنی
که تیزی نبیند کهن بشکنی
واژه "نبیند" اشتباه املایی دارد و واژه درست می بایستی "نبید" یا "نبیذ" باشد که به معنای شراب است.

 

درویش در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

جناب ساقی
سپاس از تفسیرهای شما.
بجاست از همت وسعی شما جهت بهتر فهمیدن غزلیات حافظ سپاسگزار باشیم
دانش شما و تفسیرهای پر معنای شما با کمال درایت ودانایی نوشته می‌شود وخالی از هر گونه خرافات و اعتقادات مذهبی می‌باشد
باشد که افرادی که سواد و دانش کافی ندارند از ابراز اعتقادات مذهبی وخرافاتی خود در این سایت ممانت نمایند واین سایت را به افرادی دانا واگزارند که از ارزش والای آن حفظ شود

 

جوانه در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۷:

برنامه 401 معرفت شبکه چهار درباره همین غزل صحبت میکنه حتما گوش کنید بسیار زیباست

 

تنها خراسانی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

باز پرسیدند: مسلمانی چیست و مسلمان کیست؟ گفت: مسلمانی در کتابهاست و مسلمانان در زیر خاک اند.
از او پرسیدند: اصل دین چیست؟
فقال الورع.
گفتند: آن چیست که ورع را تباه کند؟
فقال الطمع
ذکر حسن بصری رحمه الله علیه
تذکره اولیا عطار

 

E در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:

در مورد مصرع سوم باید بگم که حضرت خیام درست گفتند چرا که مفهوم مصرع سوم اینه که نباید مامور انسانهای پایین تر از سطح خودمون بشیم یا به طوری داره بیان میکنه که نباید به زیر دستیمون زور بگیم و در مصرع بعدش خودش رو در بعد دوم قرار داده که نباید برده بالا دستی هامون بشیم منظورشون اینه که همه انسانها برابرند چه حاکم چه انسان های فقیر

 

تنها خراسانی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

پیر ما وقت سحر بیدار شد
از در مسجد بر خمار شد
از میان حلقهٔ مردان دین
در میان حلقهٔ زنار شد
کوزهٔ دردی به یک دم درکشید
نعره‌ای دربست و دردی‌خوار شد
چون شراب عشق در وی کار کرد
از بد و نیک جهان بیزار شد
اوفتان خیزان چو مستان صبوح
جام می بر کف سوی بازار شد
غلغلی در اهل اسلام اوفتاد
کای عجب این پیر از کفار شد
هر کسی می‌گفت کین خذلان چبود
کان‌چنان پیری چنین غدار شد
هرکه پندش داد بندش سخت کرد
در دل او پند خلقان خار شد
خلق را رحمت همی آمد بر او
گرد او نظارگی بسیار شد
آنچنان پیر عزیز از یک شراب
پیش چشم اهل عالم خوار شد
پیر رسوا گشته مست افتاده بود
تا از آن مستی دمی هشیار شد
گفت اگر بدمستیی کردم رواست
جمله را می‌باید اندر کار شد
شاید ار در شهر بد مستی کند
هر که او پر دل شد و عیار شد
خلق گفتند این گدیی کشتنی است
دعوی این مدعی بسیار شد
پیر گفتا کار را باشید هین
کین گدای گبر دعوی‌دار شد
صد هزاران جان نثار روی آنک
جان صدیقان برو ایثار شد
این بگفت و آتشین آهی بزد
وانگهی بر نردبان دار شد
از غریب و شهری و از مرد و زن
سنگ از هر سو برو انبار شد
پیر در معراج خود چون جان بداد
در حقیقت محرم اسرار شد
جاودان اندر حریم وصل دوست
از درخت عشق برخوردار شد
قصهٔ آن پیر حلاج این زمان
انشراح سینهٔ ابرار شد
در درون سینه و صحرای دل
قصهٔ او رهبر عطار شد

 

لئون ساسانیان در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

سگی راه به کلبی و کلبیون و کلبی مسلکی ممکن است راه ببرد. با توجه به اینکه هدف کلبی مسلک بی‌نیازی و خودبسندگی ست، با آنچه شاعر از آن نهی می‌کند همخوانی دارد.

 

علی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:

بیت زیر در کتاب انجوی به شکل دیگری آمده است:
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه شهد و شکر می‌بارم
همچنین این بیت در کتاب انجوی هست و در متن غزل در سایت گنجور نیست:
به صد امید نهادیم در این بادیه پای
ای دلیل دل گم گشته فرو نگذارم

 

مصطفی قباخلو در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴:

با سلام
بیت ماقبل آخر
یکایک چو گیتی که گسترد مهر
نخواهد نمودن به بد نیز چهر
به نظر بنده معنی نمیده و همچنین گیتی در دو بیت قبل ذکر شده اما این کونه معنی میده و وزنش بهتره
یکایک ((ببینی)) که گسترد مهر
نخواهد نمودن به بد نیز چهر
یعنی ببینی به جای به گیتی جایگزین شود.

 

مصطفی قباخلو در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳:

با سلام
در بیت
پزشکان فرزانه گرد آمدند
همه یک‌بهٔک داستانها زدند
لطفا یک بهک با یک بیک (یک به یک) بر وزن تک به تک جایگزین گردد.

 

مصطفی قباخلو در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳:

با سلام
لطفه در بیت
دو مار سیه از دو کتفش برست
عمی گشت و از هر سویی چاره جست
غمی جایگزین عمی شود.
غمی یعنی غمگین

 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

در بیت آخر، «سینه خاقانی و غم، تا نزند ز اصل دم» درست است.

 

مصطفی قباخلو در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳:

با سلام
به خویش بپرورد برسان شیر
بدان تا کند پادشا را دلیر
خویش اشتباه و خونش درسته یقینا

 

مصطفی قباخلو در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳:

سلام
فراوان نبود آن زمان پرورش
که کمتر بد از خوردنیها خورش
به نظر میرسه همین ((خوردنیها )) درسته و بیت هایی که یکی از دوستان به عنوان سند آورده و ((کشتنیها)) رو پیشنهاد فرموده الحاقی باشه.

 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

مصرع اول بیت ششم و هشتم از نظر وزنی چیزی کم دارند.
مصرع دوم بیت ششم «که سرم باد و پای تو» درست است.

 

۱
۱۱۲۷
۱۱۲۸
۱۱۲۹
۱۱۳۰
۱۱۳۱
۵۰۴۳
sunny dark_mode