گنجور

حاشیه‌ها

دکتر صحافیان در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

امیر وجودم چه موزون راه می روی، در برابر اندام زیبایت بمیرم.
خرامان راه برو، تا پیش قد رعنایت جان دهم(لحظه جلوه حق در یار)
گفته بودی کی بمیری پیش من، تعجیل چیست؟
خوش تقاضا می کنی پیش تقاضا میرمت
گفتی پس کی جانت را رها می کنی و می میری؟چرا عجله می کنی؟ درخواستت هم زیباست، اکنون می میرم( دلیل زنده بودنم مشاهده درخواست توست)
3- عاشقی خمار آلودم که از یار وامانده ام، ساقی زیباروی کجاست تا برایش( برای تو که ساقی عمرم هستی) بمیرم.
4- عمری را که در سودای عشقش سپری کردم، در برابر نگاهی از آن چشم شهلا نثار می کنم.
5- چه شیرین گفته ای که یاقوت لبانم هم درد است و هم دوا، گاهی پیش درد و گاه پیش دوایت می میرم.( پس از رهایی از خودخواهی های ذهنی درد و درمان یکی است، و این جان دادن حقیقی است)
6- چشم بد از راه رفتن نازت دور باد، در این خیال خوشم که در پایت جان دهم.
7- خلوت وصالت چنان رفیع است که شایسته آن نیستم( هنوز با آن هم سو نشده ام)، اما در هر جای و مرحله ای از وجود که باشی قرین حال خوشی، در برابر همه این حضورهایت بمیرم.
*این غزل در نسخه خانلری نیست
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

 

تنها خراسانی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۶:

"هر ذره که می پوید بی خنده نمی روید"
سخنرانی دکتر ایرج شهبازی در خصوص شادی مولانا
فوق العاده ارزشمند!

 

تنها خراسانی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۶:

ابن عربی معتقد است خداوند با خیال جهان را آفرید اما مولانا می گوید جهان یا ذره باخنده آغاز شد .
آدمی با خنده و لحظات شادی نطفه او بسته می شود
"خنده پدر و مادر در چرخ (زمین) درآوردت
بنمود به هر طورت الطاف احد خنده"

 

حمیدرضا در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

چرا در آخر زرگر کشته میشه ؟؟؟؟؟

 

علیرضا در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱ - آتش دل:

خیلی خوشحالم که امروز با سایت شما آشنا شدم و این شعر بانو اعتصامی خیلی به دلم نشست.باسپاس

 

بهروز در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

سلام سرکار خانم زهرا بزرگوار
مفهوم این بیت بسیار جالب است هر دو مصرع پاسخ یکدیگر است
پرهیزگاری راه خدا پرستیست که لازمه آن صبوری در مقابل هوس وعاقلانه عمل کردن در مقابل عشق است او مینالد از انسان که عقلش پی انواع عشق وصبرش زبون هوی وهوس است زبون یعنی مغلوب
عشق را در آخر شعر شرح می‌دهد که میگوید از لب شیرین فحش و شنام هم شیرین میاید صبر هم که با تیغ وزهر هم شکسته نمیشود
این شعر به لحاظ وزن ومعنا خارق العاده واینا قرآن است و بس البته اگر تسوف سوفیان مجالش دهد خیلی ساده همان است حضرت محمد درش کوشید ای کاش تصوف ودرویشی را از نظر من جدا کنیم از این بزرگان سوره شعرا را اگر لازم دانستید بخوانید از معنا تا بدانید چرا نامی چنین بر سعدیست

 

بهروز در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

سلام
زیباترین شعر سعدی مهربان همین است سعدی را بشناسید مالک ملک وجود همان دوست است که هر چه کند جور نیست چه دشنام دهد چه زهر برجام افکند
اوست استاد سخن ان هم ساده نویس وشیرین میبالم به خود از ایرانی بودنم او می‌آموزد راه خدا پرستی را چه شوکران دهد چه دشنام لب شیرین راهکار است سعدی جان مهربان حلالت باد یکی از 5 نام برتر ایران زمین نوشت باد شهد شیرین سختیهای روزگارت راستی در زمان تو کبوتر نامه بر وچاپار به اینجایت رساند
اگر در زمان من بودی افاق از بارنامت چه میکرد
دوستان من بااین شعر 15سال عمرم را رویایی گذراندم چه رنجها که از اخلاق دوست شیرینم آمد خداوند رحمتت کند زنده باد مهربان بزرگ
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
در آخر سعدی با مردم آزاری بسیار مشکل داشت من این ازسعدی گرفتم وخدمت چه اندک به خلق کردم البته مراد مرام وحاصل کار اوست نه ریا
این شعر انقدر گویاست که نیاز به تفسیر ندارد واینکه نکته ای جالب آمد دوستان افاغنه انقدر اشعارفارسی میدانند که باورتان نمیشود عوامشان اشعاری از برند که مبهوت میشوید بپرسید تا ببینید

 

آریان در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:

سلام ممنون از پویان عزیز بخاطر توضیحات ارزشمندشون

 

بهروز در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

در جریان دیدن آن دنیا وسایر داستانهایی چنین همین بس که ما چقدر علاقه به دیدن داریم چقدرم ما چیزایی که دیدیدم باور کردیم و معتقد شدیم پس ندیدنی نیست که باشه مثلا هوا احساس بزرگترین دیدن است شعر زبان احساس است وشعرایی چنین با این نام نیک گواهانی پاک دیگر از دامان خداوند چه میخواهیم دوستان حالا این چیزها را ندیدیم عیب نیست عیب آنست که پاکانی که دیدند را بتازیم بمیرم برای این استاد
اما آنان ان چه بر دوش داشتندو به کمندشان میکشیدند به درستی ادا کردند روحشان شاد

 

احمد در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:

سُلَم : ج سَلَالِم و سَلَالِیم: نردبان یا پلکان اعم از چوبی یا سنگی. این واژه کاربرد مذکر و مؤنث دارد، وسیله یا سبب رسیدن به چیزی؛ «اتَّخَذَه سُلَّماً الی حَاجتِهِ»: او را وسیله ای برای رفع نیاز خود گرفت.

 

بهروز در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

از این سایت خوشحالم دمت گرم وسرت خوش باد

 

امیر اصغری در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵۵ - در طیبت:

به وقت آنکه...

 

Zizi در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

با احترام به همه بزرگواران، از نظر من کمترین اینجا از کلمه مَلِک به معنی پادشاه استفاده شده نه مَلَک به معنی فرشته

 

هم او در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۴۸:

غزل شماره 1724 دیوان شمس باهمین ابیات شروع شده است.

 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - ختم کتاب به نام شروان‌شاه:

ببخشید متملق یا تملق‌گو درست است.

 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - ختم کتاب به نام شروان‌شاه:

دوستان گرامی در گذشته صنعت چاپ و نشر وجود نداشته و شاعران و نویسندگان برای این که اثر پر ارزش و پر زحمتشان از بین نرود و ماندگار باشد، باید آن را به پادشاه یا وزیر یا صاحب منصبی از دربار تقدیم می‌کردند تا به وسیله کاتبان چندین نسخه از آن اثر رونویسی ‌شود و به کتابخانه‌ها و شهرهای مختلف فرستاده شود تا نام و اثر شاعر یا نویسنده باقی بماند به طوری که امروز به دست ما رسیده است. نسخه‌برداری آثار هزینه‌های بسیاری می‌طلبیده که قطعا از عهده شاعران و نویسندگان بیرون بوده است. در شاهنامه نیز می‌خوانیم که فردوسی می‌گوید آورنده کتاب منثور ابومنصوری به من توصیه کرد پس از پایان سرودن کتاب، آن را به پادشاهی مقتدر تقدیم کنم تا جاودان بماند. پس موضوع چاپلوسی نیست چراکه بزرگانی مانند نظامی و فردوسی و ... مدیحه‌سُرا و متملق‌گو نبوده‌اند.

 

امیر در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

درود جناب محمد از نظر بنده معنی بیت 7 : خاطر (دل ) جمع (آرامش و آسوده خاطر بودن )دل من در راه عشقت همیشه در سوز و گداز است و یک دم آرامش ندارد و در مصرع 2 حالتی از معشوق رو به رخ میکشه (پریشانی) که بر پریشانی خود اضافه می شود ...

 

آزادبخت در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:

این شعر به همراه بسیاری از اشعار دیگر در زمان سنایی فریادیست بر ستمی که غزان سلجوقی بر سر ایرانیان اوردند

 

آزادبخت در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:

ببخخشید
در سماع پند و اندر دیدن ایات حق

 

آزادبخت در ‫۳ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:

غازیان نابوده در غز و غزای روم و هند غز درست است ان زمان غزان به ایران میتاختند در احسن التقاسیم در مدح خراسانیان امده
ترس الترک و سد الغز و هول الروم

 

۱
۱۱۲۹
۱۱۳۰
۱۱۳۱
۱۱۳۲
۱۱۳۳
۵۰۵۰
sunny dark_mode