بر در دیر مغان هرروز خدمت میکنم
صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت میکنم
پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می
سالها از مستی آن باده عشرت میکنم
تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین
هر پریوش را به مهر خویش تهمت میکنم
خو گرم با جور منما لطف بیحد زانکه من
میفتم در رنج اگر این طور عادت میکنم
گرچه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می
با صد افریدون و جم اظهار حشمت میکنم
وه چه عشق مفرط است این زانکه در هر چند روز
در دگر نوع جنون در شهر شهرت میکنم
گر مسلمانان بسوزندم جزا نبود هنوز
من که بهری کافری تغییر ملت میکنم
اینکه گه مغرور زهدم گاه پیر میکده
از تلونهای حال خویش حیرت میکنم
خلوت زاهد پی مقصود باشد فانیا
لیک چون من یافتم مقصود خلوت میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به عشق و دلبستگیاش به میخانه و مستی اشاره میکند. او هر روز در میکده خدمت میکند و به خاطر این عشق، خود را از دیگران متمایز میسازد. با اینکه وضعش در میخانه مانند یک گداست، اما با یک پیمانه شراب خود را با پادشاهان و شخصیتهای بزرگ مقایسه میکند. او به عشقش اشاره دارد که حتی اگر مورد آزمایش و آزار قرار بگیرد، تغییر ملت و دینش را برنمیتابد. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که خلوت زاهدان برای رسیدن به مقصود است، اما او خودش در این خلوت به حقیقت و مقصودش میرسد.
هوش مصنوعی: هر روز در کنار درِ میخانه، به خدمت میرسم و به خاطر این مقام و موقعیت، خود را نسبت به اهل ثروت و قدرت سرفراز میدانم.
هوش مصنوعی: اگر پیر میخانه به من یک لیوان می بدهد، من سالها از مستی آن شراب لذت میبرم و خوشحالی میکنم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که ندانم از عشق، چرا مانند مجنون هستم، هر زنی را به محبت خود متهم میکنم.
هوش مصنوعی: لطف و محبت بینهایت تو، باعث میشود که من با سختیها و مشکلات کنار بیایم، زیرا اگر این رفتار را ادامه دهم، خودم را در زحمت و رنج میاندازم.
هوش مصنوعی: هرچند که من در حال حاضر مانند یک گدا در میخانه نشستهام، اما با یک پیمانه می، به اندازه صد افریدون و جم، خود را با وقار و بزرگی نشان میدهم.
هوش مصنوعی: عشق چنان شدید و بیپروایی دارم که هر چند روز نوعی جدید از دیوانگی را در زندگیام تجربه میکنم و در بین مردم شناخته شدهام.
هوش مصنوعی: اگر مسلمانان مرا بسوزانند، جزای چنین کاری برای آنان وجود ندارد. من که خود را با کفر و بیدینی تغییر دادهام.
هوش مصنوعی: گاهی از اینکه به خودم میبالم، شگفتزده میشوم. گاهی هم وقتی به تغییرات احوال خودم فکر میکنم، از زهد و پرهیزکاری در میکده شگفتزده میشوم.
هوش مصنوعی: تنهایی زاهد برای رسیدن به هدفی فانی است، اما وقتی من به هدفم رسیدم، در تنهایی خود فرو میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباسِ فقر کارِ اهلِ دولت میکنم
تا کی اندر دام وصل آرم تَذَروی خوشخِرام
در کمینم و انتظار وقتِ فرصت میکنم
واعظِ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
[...]
چون نظر بر روی آن دشمن مروت میکنم
از بهار گریه گلریزان حسرت میکنم
تا به کی چون جام می عمرم به گردش بگذرد؟
مدتی در پای خُم قصد اقامت میکنم
اختیار گوشه درمان است، همت میکنم
مینشینم همچو عنقا و فراغت میکنم
تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت میکنم
هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
[...]
یاد چشمی را به افسون رام الفت میکنم
مینشینم گوشهای تنها فراغت میکنم
ننگ سربازی است امید ترحم داشتن
جان فدای جور یار بیمروت میکنم
خاطر من مفلس و گنج روان عشق نیست
[...]
شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کنم
خانه را روشن تر از صبح قیامت می کنم
عمر خود را صرف می سازم به شادی همچو گل
تا مرا در شاخ برگی هست عشرت می کنم
بر سر خاری که از پایی به مژگان می کشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.