خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم
به جان غلامی رند شراب خواره کنم
حصاریم غم دنیا و آخرت دارد
ازین میانه به مستی مگر کناره کنم
ز شیشه غیرت خورشید و ماه را ساقی
به جرعه ریز که خون در دل ستاره کنم
چه خوش بود که نشینی و گل برافشانی
پیاله نوشم و روی تورا نظاره کنم
گرفتم آنکه بود روز عدل و دادرسی
چگونه داغ جفای تو را شماره کنم؟
به حشر وعدهٔ دیدار اگر نصیب شود
رخ تو بینم و زنّار کفر پاره کنم
ز عشق من به عتابی، بنازم انصافت
به دست توست گریبان دل، چه چاره کنم؟
گذر به میکده ام گر فتد ز خود گذرم
به رغم مدعیان مستیی گذاره کنم
به چارهٔ دل سخت تو عاجزم ورنه
ز ناله رخنه به بنیاد سنگ خاره کنم
در انتظار وصال تو ساعتی صد بار
به مصحف دل سی پاره استخاره کنم
حزین اگر طلبد قبله دعا زاهد
به طاق ابروی خوبان شهر اشاره کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عاشقانه و عذابهای ناشی از دوری معشوق میپردازد. او با اشاره به خرقه و نهایتاً به میکده، نشان میدهد که تصمیم دارد ننگ و عذاب را کنار بگذارد و در پی لذت از عشق و مسکرات است. شاعر از سختیها و غمهای زندگی و آخرت سخن میگوید و امید دارد در مجالس شراب و عشق به آرامش برسد. او در انتظار وصال معشوق است و به قدرت نگاه و زیبایی او ارادت میورزد. در نهایت، شاعر به طلب دعا از زاهدان اشاره میکند و نگاهی محبتآمیز به زیباییهای موجود در شهر دارد.
هوش مصنوعی: خوشحالم که میتوانم با شکستن قید و بندهای ناموسی و اجتماعی، به زندگی آزاد و بیقید و شرطی دست پیدا کنم، و از خوشیها و لذتهای زندگی، حتی اگر در کج راهه باشد، بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من در حصاری هستم که غمهای دنیا و آخرت مرا احاطه کرده است، تنها راهی که میتوانم از این وضعیت رها شوم، رسیدن به حال مستی است.
هوش مصنوعی: ساقی، از شیشهٔ غیرت خورشید و ماه بنوشان، تا بتوانم به دل ستارهها خون بریزم.
هوش مصنوعی: چه زیبا میشد اگر تو نشسته باشی و گلها را پخش کنی، من هم در حال نوشیدن پیالهای، به چهرهی تو نگاه کنم.
هوش مصنوعی: در روزی که عدالت و قضاوت برقرار بود، چگونه میتوانم درد و زخم ناشی از بیوفایی تو را بشمارم؟
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت فرصتی برای دیدار تو نصیبم شود، چهرهات را میبینم و به خاطر عشق به تو، هر قید و بند کفر را میشکنم.
هوش مصنوعی: از عشق من به خاطر پرخاشی که کردی، به انصاف تو احترام میگذارم. اما نمیدانم چه باید بکنم وقتی دل من در دست توست.
هوش مصنوعی: اگر به میکده بروم، از خودم عبور میکنم و با اینکه دیگران درباره مستی و شرابخواری حرف میزنند، من به راحتی این کار را انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من از درمان دل سخت تو ناتوانم، وگرنه از شدت نالهام میتوانستم سنگ سخت را بشکافم.
هوش مصنوعی: در لحظههای انتظار برای رسیدن به تو، بارها و بارها به دل شکستهام رجوع میکنم و به امید خوب بودن نتیجه، دعا و استخاره میطلبم.
هوش مصنوعی: اگر حزین به دعا نیاز داشته باشد، من به زاهد اشاره میکنم که به طاق ابروی زیبا و دلکشی که در شهر وجود دارد، نگاه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم
بهارِ توبهشکن میرسد چه چاره کُنم؟
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
چو غنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
[...]
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم ز دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
[...]
دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
[...]
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
[...]
قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم
خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم
ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.