در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها شیخ بهایی مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم :: خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲
شیخ بهایی (بیت ۹): هر مائده که دست ساز فلک است - یا بی نمک است یا سراسر نمک است
خاقانی (بیت ۲): هر مائدهای که دستساز فلک است - یا بینمک است یا سراسر نمک است
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود - نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:پردهٔ نو ساخت عشق، زخمهٔ نو درفزود - کرد به من آنچه خواست، برد ز من آنچه بود
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:الهی الهی، به حق پیمبر - الهی الهی، به ساقی کوثر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۶ - بالبدیهه در مدح ابوالهیجا خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروان شاه:سلاطین نژادا خلیفه پناها - توئی مملکت بخش و اسلام پرور
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:ای صاحب مسئله! تو بشنو از ما - تحقیق بدان که لامکان است خدا
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:از دست غم تو، ای بت حور لقا - نه پای ز سر دانم و نه، سر از پا
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا - شعری فش و فرقدفر و ناهید صفا
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:ای دوست اگر صاحب فقری و فنا - باید که شعورت نبود جز به خدا
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:دوش از درم آمد آن مه لاله نقاب - سیرش نه بدیدیم و روان شد به شتاب
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:این راه زیارت است، قدرش دریاب - از شدت سرما، رخ از این راه متاب
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول:از باغ جنان فتاده در دام عذاب - آدم زپی گندم و من بهر شراب
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:از من شب هجر میبپرسید حباب - دریای غمم کدام آرام و چه خواب
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب - چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب - آبی چو خماهن، آتشی چون سیماب
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:دنیا که دلت ز حسرت او زار است - سرتاسر او تمام، محنتزار است
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:هر تازه گلی که زیب این گلزار است - گر بینی، گل و گر بچینی، خار است
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:خاقانی اگر خرد سر ترا یار است - سیلی مزن و مخور که ناخوش کار است
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:فرخنده شبی بود که آن دلبر مست - آمد ز پی غارت دل، تیغ به دست
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:در میکده دوش، زاهدی دیدم مست - تسبیح به گردن و صراحی در دست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم:تا منزل آدمی سرای دنیاست - کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم:تیری ز کمانخانه ی ابروی تو جست - دل پرتو وصل را خیالی بربست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش سوم - قسمت دوم:آن چه پیش تو غیر از آن ره نیست - غایت فهم توست، الله نیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول:آن دوست که عهد دوستداری بشکست - میرفت و منش گرفته دامن در دست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم:در پای گنه شد دل بیمارم پست - یارب چه شود اگر مراگیری دست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:دستی که گرفتی سر آن زلف چو شَست - پائی که ره وصل نوشتی پیوست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:خاقانی را شکسته دیدی به درست - گفتی که ز چاره دست میباید شست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:چون سوی تو نامهای نویسم ز نخست - یا از پی قاصدی کمر بندم چست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:نور رخ تو طلسم خورشید شکست - خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:شب چون حُلی ستاره در هم پیوست - ماهم چو ستارگان، حلیها بربست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست - در کار شکستهای چو خود دل دربست
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:تا منزل آدمی سرای دنیاست - کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم:آباد خرابات زمی خوردن ماست - خون دو هزار توبه در گردن ماست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:آب جگرم به آتش غم برخاست - سوز جگرم فزود تا صبر بکاست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است - نانش ز جهان یا ز فلک بینمکی است
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:خاقانی از آن ریزشِ همت که توراست - جستن ز فلک ریزهٔ روزی نه رواست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:ملاح که بهر ماه من مهد آراست - گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست - یک قسم فتادند چنان کهایزد خواست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:تا یار عنان به باد و کشتی داده است - چشمم ز غمش هزار دریا زاده است
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست - وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست - وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست - گیتیش بگنجدی نگنجد در پوست
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:علم است برهنه شاخ و تحصیل، بر است - تن، خانهٔ عنکبوت و دل، بال و پر است
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:آن بت که ز عشق او سرم پر سوداست - نقش کژ او هیچ نمیگردد راست
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:آن حرف که از دلت غمی بگشاید - در صحبت دل شکستگان میباید
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:کاری ز وجود ناقصم نگشاید - گویی که ثبوتم انتفا میزاید
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:خاقانی را که آسمان بستاید - ای فاحشه زن تو فحش گوئی شاید
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:با دل گفتم: به عالم کون و فساد - تا چند خورم غم؟ تنم از پا افتاد
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:خوش آن که صلای جام وحدت در داد - خاطر ز ریاضی و طبیعی آزاد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول:خوش آن که صلای جام وحدت در داد - خاطر ز ریاضی و طبیعی آزاد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم:در طینت آدمی خدا حرص نهاد - زآن است کفَش بسته در آن وقت که زاد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم:با دل گفتم ز عالم کون و فساد - تا چند خورم غم، تنم از پا افتاد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹:کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد - هم باقر بود هم رضا هم سجاد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱:تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد - از چشمهٔ چشم من دو صد چشمه گشاد
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:ای آنکه دلم غیر جفای تو ندید - وی از تو حکایت وفا کس نشنید
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول:ای آن که دلم غیر جفا از تو ندید - وی از تو حکایت وفا کس نشنید
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم:در بزم تو دل بار غم عیش کشید - یک جرعه زکام دوستکامی نچشید
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:دیدی که نسیم نوبهاری بوزید - ما را ز بهار ما نسیمی نرسید
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:آهنگ حجاز مینمودم من زار - کامد سحری به گوش دل این گفتار
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:گفتم که کنم تحفهات ای لاله عذار - جان را، چو شوم ز وصل تو برخوردار
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول:راه در دوست آشکارا مسپار - نامحرم پا بود در این ره، رفتار
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم:در خلوت اگر با خودم اندر گفتار - عیبم بجنون مکن که دارم من زار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:خاقانی ازین خانه و خوان غدار - برخیز و به خانیان کلیدش بسپار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:خاقانی اگر یار نماید رخسار - رخسار چو زر به ناخنان خسته مدار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:خاقانی ازین مختصران دست بدار - در کار شگرف همتی دست برآر
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:دانی ز چه یک نام حق آمد غفار - یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:در مدرسه جز خون جگر، نیست حلال - آسوده دلی، در آن محال است، محال
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:ای بدر همال قدر خورشید جمال - کیوان دل مشتری رخ زهره مثال
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳:خو کرده به خلوت، دل غم فرسایم - کوتاه شد از صحبت مردم، پایم
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۵:تو گلبن و من بلبل عشق آرایم - جز با تو نفس ندهم و دل ننمایم
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵:امشب بوزید باد طوفان آیین - چندانکه برفت، گرد عصیان ز جبین
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:هر شام و سحر ملائک علیین - آیند به طرف حرم خلد برین
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:ای دوست به ماتم چه نشینی چندین - کز ماتم تو شدیم با مرگ قرین
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:فصاد، به قصد آنکه بردارد خون - میخواست که نشتری زند بر مجنون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون - چونی تو در این گلخن خاکسترگون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۰:دل خون شد و آتش زده دارم ز درون - پیش آر میی چو خون که هست آتشگون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:در کوی تو خاطری ندیدم محزون - زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:ای چرخ که با مردم نادان یاری - هر لحظه بر اهل فضل، غم میباری
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت اول:ای چرخ که با مردم نادان یاری - پیوسته بر اهل فضل غم می باری
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۴:یک نیمه ز عمر شد به هر تیماری - تا داد فلک به آخرم دلداری
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۳:ترسا صنمی کز پی هر غمخواری - بر هر در دیری زده دارد داری
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۴:عمرم همه ناکام شد از بیکاری - کارم همه ناساز شد از بییاری
-
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:زاهد، به تو تقوی و ریا ارزانی - من دانم و بیدینی و بیایمانی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۵:ای زلف بتم عقرب مه جولانی - جادو صفتی گرچه به ثعبان مانی
-
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶:خاره خاره چو نباشد اثر درد ترا - لعل کردى چه خورى غوطه به خوناب جگر
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - قصیده:در جهان کس نیست اندوه جهان کس مخور - کوس عزلت زن دوال رایگان کس مخور
-
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶:راستى موجب رضاى خداست - کس ندیدم که گم شد از ره راست
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۲۱:راستى موجب رضاى خداست - کس ندیدم که گم شد از ره راست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹:به خدائی که در ره عدلش - بندگان را هزار آفتهاست
-
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۲۳:بهمه حال شکر باید کرد - که مبادا از این بتر گردد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۸:مرد باید که چون هنر ورزد - بحر باشد که امتحان ارزد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:من که خاقانیم حساب جهان - جو به جو کردهام به دست خرد
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول:همچنین فرد باش خاقانی - کافتاب اینچنین دل افروز است
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - در موعظه و نصیحت:هم چنین فرد باش خاقانی - کآفتاب این چنین دل افروز است
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم:خاقانیا به تقویت دوست دل مبند - ور غصه و شکایت دشمن جگر مخور
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم:گردن چرا نهیم جفای زمانه را - زحمت چرا کشیم بهر کار مختصر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸:خاقانیا به تقویت دوست دل مبند - وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود:چون من خطر زدم به فراق از پی وحید - جان از پی وحید برآمد بدان خطر
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم:خاقانی را مپرس کز غم - ایام چگونه میگذارد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۴:خاقانی را مپرس کز غم - ایام چگونه میگذارد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - در مدح مجد الدین افتخار الاسلام:با آینهٔ ضمیر مخدوم - خواهد که نفس زند نیارد
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول:بد کردم و اعتذار بدتر ز گناه - چون هست در این عذر سه دعوی تباه
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش سوم - قسمت دوم:ای عاشق و زاهد از تو در ناله و آه - نزدیک تو و دور ترا حال تباه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۷:خاقانی و روی دل به دیوار سیاه - کز بام سپهر ملک بیرون شد ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹:خاقانی را بیقلم کاتب شاه - انگِشت شد انگُشت و قلم ز آتش آه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه - بر بسته نقاب و نو چنین باشد ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۴:دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه - سیارهٔ اشک ریخت صد دلو آن ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۵:گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه - شبهای فراقت چه دراز آمد آه
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم:میرفت چو جانم ز تن غم فرسود - شد بار خبردار و قدم رنجه نمود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹:ای کشته مرا لعل تو مانند بسد - وی کشته به دندان بسد عاشق صد
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم:ای عشق ترا روح مقدس منزل - سودای تو را عقل مجرد محمل
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱:ای درد چو بیدرد ز حالم غافل - بر گردن او بستهٔ مهری از دل
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم:سرو امل بباغ چنان تازه گشت هان - پائی برون نه از در دروازه جهان
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم:هر لحظه هاتفی به تو آواز می دهد - کاین دامگه نه جای امان است الامان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران:قحط وفاست در بنهٔ آخر الزمان - هان ای حکیم پردهٔ عزلت بساز هان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در موعظه و گوشهگیری:هین کز جهان علامت انصاف شد نهان - ای دل کرانه کن ز میان خانهٔ جهان
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۷:بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان - در وی شدن همان و برون آمدن همان
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم:جدلی فلسفی است خاقانی - تا به فلسی نگیری احکامش
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱۲:جدلی فلسفی است خاقانی - تا به فلسی نگیری احکامش
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم:خرکی را به عروسی خواندند - خر بخندید و شد از قهقهه سست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم:مگرم رحمت تو گیرد دست - ور نه اسباب نامرادی هست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در هجو شهر زوری:سیزده جنس نهاده است نبی - که همه مسخ شدند و همه هست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶:حوری از کوفه به کوری ز عجم - دم همی داد و حریفی میجست
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول:گفت دیروز طبیبی که تب یار شکست - لله الحمد که امروز به صحت پیوست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷:چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را - گر کریمی و معاشر مده این چار ز دست
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت دوم:در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست - بر صراط المستقیم ای دل کسی گمراه نیست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸:دوستکانی داد شاهم جام دریا شکل و من - خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم:ست در دیده ی من خوب تر از روی سفید - روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۰:من که خاقانیم این مایه صفا یافتهام - که به دل در حق بدخواه شدم نیکی خواه
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش سوم - قسمت دوم:از بخت بد است بی سرانجامی من - و از سستی طالع است ناکامی من
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول:دیشب من و دل به قول آن عهد شکن - در کوچه ی انتظار کردیم وطن
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:بس کور دل است این فلک بیسر و بن - زان کم نگرد به صورت آرای سخن
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:خاقانی را غم نو و درد کُهُن - آورد بدین یک نفس و نیم سُخُن
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول:شنیدستم که روزی کرد لیلی - به قصد فصد سوی نیش میلی
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - در شکایت و عزلت و تخلص به نعت پیامبر بزرگوار:ضماندار سلامت شد دل من - که دار الملک عزلت ساخت مسکن
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم:می بارم اشک سرخ بر چهره ی زرد - باشد که دلت نرم شود زین غم و درد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:در باغچهٔ عمرِ منِ غم پرورد - نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:چون درد تو بر دلم شبیخون آورد - دندانت موافق دلم گشت به درد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:گردیِ لبت از لبم به بوسی آزَرد - تب دوش تن مرا بیازرد به درد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد - از نالهٔ او جهان بنالید به درد
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم:شاها به دیده ای که دلم را خدای داد - در دیده ی تو معنی نیکو بدیده ام
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:از گلستان وصل نسیمی شنیدهام - دامن گرفته بر اثر آن دویدهام
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول:اول که مرا عشق نگارم بربود - همسایه من زناله ی من نغنود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود - زین روی بنفشه حلقه در گوش نمود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود - برخواندم و زو شبی دگر کردم سود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:ای بت علم سیه ز شب صبح ربود - برخیز و می صبوحی اندر ده زود
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول:تا گفت بلی، دل به بلای تو در افتاد - هرگز زبلای تو نرست این چه بلا بود؟
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود - زیرا که نه شب بود که تاریخ بقا بود
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم:غافل مشو که مرکب مردان مرد را - در سنگلاخ بادیه پیها بریده اند
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجهای:خاقانیا عروس صفا را به دست فقر - هر هفت کن که هفت تنان در رسیدهاند
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم:مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هر یکی بدگر گونه داردم ناشاد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته:بهشت صدرا تا دولت تو در دربست - بر آستان تو درهای آسمان بگشاد
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول:انصاف بده ای فلک مینا فام - کز این دو کدام خوبتر کرد خرام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:احکام شریعت است چون شارع عام - بیرون مرو از راه شریعت یک گام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴:ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام - بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:سروی است سیاه چرده آن ماه تمام - بر آب دو عارضش خطی آتش فام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۷:گردون قفسی است سبز پُر چشمه چو دام - مرغان همه زین قفس پریدند مدام
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول:غم عشاق تو آخر نشود - انزل الله علیکم برکات
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:ای قوی دل به رفیعالدرجات - وز برائت به جهان داده برات
-
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم:باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است - شمشاد سایه پرور من از که کمتر است؟
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است - در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است


