گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ظهیر فاریابی

ای ظفر موکب تو را بر پی

دو جهان پیش همتت لا شی

در صف بندگان تو مریخ

روز رزم از شمار بسمل و فی

بر تن خصم بسته راه مسام

نوک پیکانت از ترشح خوی

سالها بگذرد که حادثه را

نرسد در حریم ملکت پی

از تن اژدهای رایت تو

مار افعی شود عدو را نی

تا بدیده ست ماه چتر تو را

جرم خورشید هم عنان جدی

هر شب از امتلای غصه کند

خون دل در کنار مغرب قی

به زبان سنان زند رمحت

هر زمان بانگ بر زمانه که هی

ورنه معجون کند به جای شکر

زهر آغشته در مفاصل نی

عقل تا سایه قبول تو دید

نور شد از ورای ظلمت غی

نفس کلی برای راتب رزق

بی اساس خلقته بیدی

چنگ در دامن قضا زده بود

کرمت گفت:الضمان علی

ای خرد را نشاط مجلس تو

آشتی داده با طبیعت می

آسمانی که چنین حضرت توست

از جفاهای آسمان تا کی

نیست دل گرمیی مرا در خورد

سردی روزگار و موسم دی

چون میسر نمی شود به مراد

خدمت صدر شاه و قربت وی

داغ حسرت نهاده ام بر دل

گفته اند:آخر الدواءالکی

تا به کلی زمانه طی نکند

نسخه مکرمات حاتم طی

دایم از معجزات ذات تو باد

آسمان را سجل دعوی طی

تا ابد زیر سایه علمت

از در بلخ تا نواحی ری

 
 
 
مسعود سعد سلمان

ای به تو زنده نام حاتم طی

صاحب صد هزار صاحب ری

تاج اهل عرب قصی آمد

تا تو نسبت همی کنی به قصی

خاک را بر فلک مفاخر توست

[...]

ابوالفرج رونی

آمد آن اصل شرع و شاخ هدی

آمد آن برگ عقل و بار ندی

سید عالم و عمید اجل

عمده ملک و دین ابوالاعلی

رتبت او نهاده منبر و تخت

[...]

انوری

نکنم خواجه را به شعر هجا

لیک برخوانم آیتی ز نبی

ان قارون کان من موسی

خواجه آنست کاید از پی فی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه