به هنگامِ سیهروزی عَلَم کن قَدِّ مردی را
ز خونِ سرخفامِ خود بشوی این رنگِ زردی را
نصیبِ مردمِ دانا به جز خونِ جگر نَبوَد
در آن کشور که خلقش کرده عادت هرزهگردی را
ز لیدرهای جمعیت ندیدم غیر خودخواهی
از آن با جبر کردم اختیار اقدامِ فردی را
کنون تازم چنان بر این مبارزهای نالایق
که تا بیرون کنند از سر هوای همنبردی را
شبی کز سوزِ دل شد برقِ آهم آسمانپیما
چو بختِ خود سیه کردم، سپهرِ لاجوردی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.