باید این دور اگر عالی و گردون باشد
گُنگ و کور و کر و سرگشته چو گردون باشد
در مُحیطی که پسندِ همه دیوانهگری است
عاقل آن است که در کِسوَتِ مجنون باشد
خسروِ کشور ما تا بُوَد این شیرینکار
لالهسان دیدهٔ مردم همه گلگون باشد
عذرِ تقصیر همیخواهد و گوید مأمور
کاین جنایت حَسَبُالْاَمرِ همایون باشد
هرکه زین پیش جوان مُرد و چنین روز ندید
باید از مرگ به جان شاکر و ممنون باشد
نقطهٔ مرکزِ آیندهٔ ما دانی کیست
آنکه امروز از این دایره بیرون باشد
کاوه در جامعهٔ کارگری بار نیافت
به گناهی که طرفدارِ فریدون باشد
لایقِ شاه بُوَد قصر نه هر زندانی
حاکمِ جامعه گر ملّت و قانون باشد
فرخی از کَرَمِ شاه شده قصرنشین
به تو این منزلِ نو فرخ و میمون باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دام دردست و بلا دایره قید جهان
عارف آنست کزین دایره بیرون باشد
همه عمر براحت گذراند اوقات
فارغ از دغدغه گردش گردون باشد
نه در آن فکر که آیا چه کنم چون سازم
[...]
داغ هر لاله که بر سینه هامون باشد
مهری از محضر رسوایی مجنون باشد
دورگردی نشود مانع یکتایی دل
قطره در ابر همان در دل جیحون باشد
ناز گرداند ورق، حسن به انصاف آمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.