گنجور

 
فضولی

دام دردست و بلا دایره قید جهان

عارف آنست کزین دایره بیرون باشد

همه عمر براحت گذراند اوقات

فارغ از دغدغه گردش گردون باشد

نه در آن فکر که آیا چه کنم چون سازم

نه در آن قید که یارب چه شود چون باشد