باید این دور اگر عالی و گردون باشد
گُنگ و کور و کر و سرگشته چو گردون باشد
در مُحیطی که پسندِ همه دیوانهگری است
عاقل آن است که در کِسوَتِ مجنون باشد
خسروِ کشور ما تا بُوَد این شیرینکار
لالهسان دیدهٔ مردم همه گلگون باشد
عذرِ تقصیر همیخواهد و گوید مأمور
کاین جنایت حَسَبُالْاَمرِ همایون باشد
هرکه زین پیش جوان مُرد و چنین روز ندید
باید از مرگ به جان شاکر و ممنون باشد
نقطهٔ مرکزِ آیندهٔ ما دانی کیست
آنکه امروز از این دایره بیرون باشد
کاوه در جامعهٔ کارگری بار نیافت
به گناهی که طرفدارِ فریدون باشد
لایقِ شاه بُوَد قصر نه هر زندانی
حاکمِ جامعه گر ملّت و قانون باشد
فرخی از کَرَمِ شاه شده قصرنشین
به تو این منزلِ نو فرخ و میمون باشد