کانون حقیقت دهن بسته ما بود
قانون درستی، دل بشکسته ما بود
صیاد از آن رخصت پرواز به ما داد
چون باخبر از بال و پر بسته ما بود
از هر دو جهان چشم به یک چشم زدن بست
آزاد ز بس خاطر وارسته ما بود
هر پست سزاوار سردار نگردید
این منزلت و مرتبه شایسته ما بود
اسرار جهان روشن از آنست بر ما
چون مظهر آیینه، دل خسته ما بود
انگشت قضا نامه گیتی چو ورق زد
سردفتر آن مسلک برجسته ما بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حقیقت و جایگاه والای انسان در جهان است. شاعر به بیان این نکته میپردازد که انسانها با وجود محدودیتها و دردها، دارای ارزش و مقام بالایی هستند. او به آزادی و بالندگی روح انسان اشاره دارد و میگوید که اسرار جهان در دلهای آزاده و خستهی ما روشن میشود. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که سرنوشت و قضا، انسانی را به جایگاه برجستهای میرساند که شایسته آن است.
هوش مصنوعی: مرکز حقیقت در ما خاموش بود و قانون درستی که داشتیم، دل ما را شکسته بود.
هوش مصنوعی: صیاد به ما اجازه پرواز داد چون از حال ما و محدودیتهایمان مطلع بود.
هوش مصنوعی: در آن لحظه کوتاه و بیزمان، از تمام دنیاها چشم پوشیدم و به آزادی دست یافتم، زیرا ذهن و دل من به قدری آرام و آزاد بود که هیچ چیز دیگری برایم اهمیت نداشت.
هوش مصنوعی: هر کسی به حسب مقام و جایگاه خود شایستهٔ آن موقعیت است و این مقام و مرتبه، تنها برای ما مناسب بود.
هوش مصنوعی: رازهای جهان برای ما روشن است، زیرا دل خسته ما مانند آیینه ای است که آنها را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، سرنوشت را مانند یک دفترچه میگردانند و سرنوشت ما به دست کسی است که در این حرفه برجسته و با تجربه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.