گنجور

 
یغمای جندقی

به جز ارواح مکرم که ز دیوان ازل

به خداوندیشان خط غلامی دادم

خاک تن باد روان آب بقا آتش جان

بی تکلف به فدای ره ایشان بادم

آشکارا و نهان گاه به زرگاه به زور

به همان شیوه که در فن سپوز استادم

به نعوظ شتر و ایر خر و ضربه گاو

مرده و زنده هفتاد و دو ملت گادم