شکوه از چرخ ستمگر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
گله از گردش اختر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
غم عباس بلاکش چکشم گر نکشم
چکشم گر نکشم
ناله بر حسرت اکبر چه کنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
شیرمردان ولایت همه چو آهو بچگان
چنگ فرسود سگان
گله ز اهمال غضنفر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
رنج ناکامی قاسم چه برم گر نبرم
چه برم گر نبرم
یاد محرومی اصغر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
موج خون بر طرف افکند چو ناچیز صدف
در دریای نجف
دیدگان لجه گوهر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
آه بر خواری خواهر چه کشم گر نکشم
چه کشم گر نکشم
گریه در سوک برادر چه کنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
آنچه بر آل علی کینه و عدوان وعناد
رفت ز اولاد زیاد
داوری پیش پیمبر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
سنگ از این غایله بر دل چه زنم گر نزنم
چه زنم گر نزنم
خاک از این واقعه بر سر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
تن شاهی که فراز فلکش پای گهست
خفته بر خاک رهست
خاک با چرخ برابر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
سر به زنجیر اسیری چه دهم گر ندهم
چه دهم گر ندهم
گردن آماده چنبر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
کودکان بسته زنجیر و زنان خسته بند
دختران در به کمند
التجا جانب مادر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
دل به بیداد اعادی چه نهم گر ننهم
چه نهم گر ننهم
صبر برغارت لشکر چه کنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
هر قدم زخمه دیگر چه خورم گر نخورم
چه خورم گر نخورم
هر نفس ناله دیگر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
میل در دیده از این غم چه کشم گر نکشم
چه کشم گر نکشم
نیل از این عارضه در بر چکنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
والی هیچ بها را که در این خیل رهی است
سر صاحب کلهی است
خاکپای تواش افسر چه کنم گر نکنم
چکنم گر نکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، شعری حماسی و عاشورایی است که شاعر از درد و رنج اهل بیت (علیهم السلام) و مصایب وارده بر آنها در واقعه عاشورا سخن میگوید. شاعر با تکرار سوالاتی از این دست که "چکنم گر نکنم" به بیان شکایت و غم خود میپردازد و به مصائب یاران امام حسین (ع) مانند عباس، اکبر، قاسم و اصغر اشاره میکند. همچنین، او به احساسات خواهران و مادران آنها و مقاومت در برابر ظلم و ستم ذوالجلال میپردازد. شعر به نوعی ندا سر میدهد که در برابر این مصائب چه اقدامی باید انجام داد، و در نهایت با احساسی از ناامیدی و اندوه از وضعیت آل علی و غارت و بیعدالتی در جامعه حکایت دارد.
هوش مصنوعی: اوضاع سخت و نابرابر زندگی را چگونه بیان کنم؟ اگر بگویم، بیفایده است و اگر هم نگویم، باز هم بیفایده خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از گردش ستارهها شکایت کنم، باید بگویم که اگر هم نگوییم، باز هم در دل حسرت وجود دارد.
هوش مصنوعی: غم عباس را میچشم، حتی اگر نتوانم تحمل کنم، فقط کافی است که احساسش کنم.
هوش مصنوعی: درباره حسرت بزرگ اکبر چه کنم؟ اگر ناله نکنم، چه کار باید بکنم؟
هوش مصنوعی: شجاعان و مردان دلیر در این سرزمین همچون آهوهایی هستند که گلهداران در برابرشان از پا درمیآیند و به سادگی تسلیم میشوند.
هوش مصنوعی: اگر من از بیتوجهی غضنفر شکایت کنم، آیا فایدهای دارد؟ اگر شکایت نکنم نیز همین وضعیت ادامه دارد.
هوش مصنوعی: رنج و سختی که از شکست قاسم به من میرسد، حتی اگر چیزی را از دست بدهم یا به دست بیاورم، برایم یکسان است.
هوش مصنوعی: اگر به یاد محرومیتهای اصغر فکر نکنم، انگار که نه چیزی را به یاد میآورم و نه فراموش میکنم. با هر دو حالت، حس درونیام تغییر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: خون مانند موجی برطرف میشود، مانند اینکه صدفی در دریای نجف به نظر ناچیز میرسد.
هوش مصنوعی: چشمان من مثل دریا پر از گوهر و زیبایی است. آیا باید این زیبایی را بروز دهم یا نه، که اگر نکنم، حسرتش بر دلم میماند.
هوش مصنوعی: درد و اندوهی که بر خواهرم میکشم، چنان است که اگر آن را تحمل نکنم، باز هم احساس ضعف و ناامیدی میکنم.
هوش مصنوعی: در سوگ برادرم، نمیدانم چه باید بیاندیشم؛ اگر گریه نکنم، چه باید کرد؟ اگر هم نکنم، باز هم نمیدانم.
هوش مصنوعی: آنچه که بر خاندان علی (ع) از سوی فرزندان زیاد، کینه، ظلم و دشمنی روا داشته شد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم داوری کنم در حضور پیامبر، چه کنم؟ اگر انجام دهم، اگر انجام ندهم، چه کار کنم؟
هوش مصنوعی: اگر دل را به درد بیفکنم، چه فایده دارد؟ و اگر هم دردش نکنم، آیا تفاوتی به حال من خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: از این واقعه به قدری دلشکسته و غمگین هستم که نمیدانم باید چه کنم. اگر من بیخیال باشم، چه بسا که باید اقدام کنم و اگر اقدام کنم، ممکن است هیچکسی به آن اهمیت ندهد.
هوش مصنوعی: تن شاهی که در اوج آسمان قرار دارد، بر روی خاک زمین آرام گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با خاک و چرخ برابر شوم، باید تلاش کنم؛ حالا اینکه آیا این کار را بکنم یا نه، مسئله همین است.
هوش مصنوعی: اگر سر به زنجیر اسیری باشد، چه فایدهای دارد اگر چیزی به آن ندهیم یا نداشته باشیم؟ در واقع، بیمعنی است که چیزی عطا کنیم در حالی که اسیری در بند و زنجیر هست.
هوش مصنوعی: اگر گردنام را به وعدهام متعهد کنم، اگر انجام دهم، خوب است و اگر انجام ندهد، باز هم خوب است.
هوش مصنوعی: کودکان تحت فشار و محدودیت هستند و زنان نیز با کمال خستگی در زنجیر مشکلات زندگی گرفتارند. دختران هم در شرایط سخت و مخاطرهآمیزی قرار دارند.
هوش مصنوعی: اگر از کسی که به او نیاز دارم درخواست کمک نکنم، چه راهی دارم؟ اگر از او درخواست کنم و او کمک نکند، چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: دل به ظلم و ستم دیگران نمیدهم، حالا چه بخواهم و چه نخواهم.
هوش مصنوعی: وقتی که لشکری به ما حمله کرده است و من نمیتوانم کاری کنم، چه باید بکنم؟ اگر اینجا بمانم و بیعمل بگذارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و اگر برخیزم و اقدامی کنم، نتیجهاش چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: هر قدمی که برمیدارم، زخمی به من وارد میشود. حالا فرقی ندارد که بخورم یا نخورم، در هر صورت آسیب میبینم.
هوش مصنوعی: هر لحظه که میگذرد، درد و رنجی دیگر را احساس میکنم. اگر این احساس را نشان ندهم، باز هم در درونم میجوشد و وجود دارد.
هوش مصنوعی: در چشمانم این غم را تحمل میکنم، حالا چه بخواهم و چه نخواهم، من به این احساس ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از این مشکل رهایی یابم، باید تلاش کنم؛ اگر هم تلاش نکنم، باز هم باید به نوعی مواجه شوم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که در این جمعیت به راه خود ادامه میدهد، ارزشی برای او قائل نیست و در واقع او مقام و موقعیت خود را منحصراً برای خودش دارد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم برای تو خدمت کنم، پس چه کاری از من برمیآید؟ اگر نتوانم کاری کنم، پس چه باید بکنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.