حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۱ - ماده تاریخ (میوهٔ بهشتی = ۷۷۸)
آن میوهٔ بهشتی کآمد به دستت ای جان
در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند
سرجملهاش فروخوان از میوهٔ بهشتی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵
دِل میرَوَد زِ دَستَم، صاحِبدِلان، خدا را!
دردا، که رازِ پِنهان خواهد شد آشکارا.
کشتیشکستگانیم، ای بادِ شُرطِه برخیز،
باشد که باز بینم، دیدار آشنا را.
دهروزه مِهرِ گردون، افسانه است و افسون.
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴
زان یارِ دلنوازم شُکریست با شکایت
گر نکتهدانِ عشقی بشنو تو این حکایت
بیمزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدومِ بیعنایت
رندانِ تشنهلب را آبی نمیدهد کس
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶
جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴
راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد
شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد
بر آستانِ جانان گر سر توان نهادن
گلبانگِ سربلندی بر آسمان توان زد
قَدِّ خمیدهٔ ما سهلت نماید اما
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱
دوش از جنابِ آصف، پیکِ بشارت آمد
کز حضرتِ سلیمان، عشرت اشارت آمد
خاکِ وجود ما را، از آبِ دیده گِل کن
ویرانسرایِ دل را، گاهِ عمارت آمد
این شرحِ بینهایت، کز زلفِ یار گفتند
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مِهروَرزان رسمِ وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷
هر نکتهای که گفتم در وصفِ آن شَمایل
هر کو شنید گفتا لِلّهِ دَرُّ قائل
تحصیلِ عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسبِ این فضایل
حَلّاج بر سرِ دار این نکته خوش سُراید
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴
میسوزم از فِراقت روی از جَفا بگردان
هجران بلایِ ما شد، یا رب بلا بگردان
مَه جلوه مینماید بر سبز خِنگِ گَردون
تا او به سر درآید، بر رَخش پا بگردان
مَرغول را بَرافشان یعنی به رَغمِ سنبل
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵
دامنکشان همیشد در شرب زرکشیده
صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده
از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی
چون قطرههای شبنم بر برگ گل چکیده
لفظی فصیح شیرین قدی بلند چابک
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
اِنّی رَأیتُ دَهراً مِن هَجْرِکَ القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیسَت دُموعُ عَینی هٰذا لَنا العلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴
شهریست پرظریفان وز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
چشم فلک نبیند زین طرفهتر جوانی
در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری
هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
می ده که گرچه گشتم نامه سیاه عالم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹
ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی
کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده
صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی
بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم
[...]