گنجور

 
وطواط

ای شمی دین جمال تو اصل سعادتست

درگاه فرخ تو سپهر سیادتست

هم عفو احتمال ترا رسم سیرتست

دور سپهر هست چنان کت ارادتست

من عاجزم ز گفتن مدحت ، که مدح تو

از هر چه از ضمیر من آید زیادتست

بوسند اهل شرع جناب ترا ، از آنک

بوسیدن جناب تو عین عبادتست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
وطواط

من بنده را لقای تو عین سعادتست

بوسیدن بساط تو اصل سیادتست

گویم بنظم و نثر دعا و ثنای تو

وندر ضمیر از آنچه بگویم زیادتست

چونانکه هست عادت تو نشر مکرمات

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه