با جمال تو ، ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
در جهان با مکارم دستت
نام و آوازهٔ سحاب نماند
پیش الطاف تو ز غایت لطف
آب را هیچ قدر و آب نماند
طلعت فضل و چهرهٔ دانش
از ضمیر و در حجاب نماند
تا تو معمار گشته ای، یک گام
در جهان هنر خراب نماند
بی تو ما را ، بحق نعمت تو
در دل و دیده صبر و خواب نماند
تا من از تو جدا شدم بخطا
در دلم فکرت صواب نماند
جامهٔ عیش را تراز برفت
خیمهٔ لهو را طناب نماند
شخص آمال را حیات بشد
جام لذات را شراب نماند
در فراق تو چرخ را با من
جز بلفظ جفا خطاب نماند
هر چه خواهد کنون تواند گفت
که مرا قدرت جواب نماند
بی تو در جمله روزگار مرا
هیچ راحت ز هیچ باب نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با جلال تو ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
طلعت فضل و چهرهٔ دانش
از ضمیر تو در نقاب نماند
بیتو ما را به حق نعمت تو
[...]
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
آفتابی ز چشم پنهان شد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.