با جلال تو ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
طلعت فضل و چهرهٔ دانش
از ضمیر تو در نقاب نماند
بیتو ما را به حق نعمت تو
در دل و چشم صبر و خواب نماند
تا من از تو جدا شدم به خطا
در دلم فکرت صواب نماند
جامهٔ عیش را طراز برفت
خیمهٔ لهو را طناب نماند
شخص اقبال را حیات بشد
جام لذات را شراب نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و نورانی بودن وجود حمیدالدین اشاره میکند و میگوید که بدون او، زندگی و لذتها کمرنگ و بیمعنی شدهاند. او به حسرت و از دست دادن شادیها بعد از جدایی از حمیدالدین اشاره میکند و میگوید که شادی و سعادتی که به واسطهی او وجود داشت، اکنون از بین رفته است. به طور کلی، شعر بیانگر عشق و نیاز شاعر به حضور دوستش است و از کمرنگ شدن زندگی بدون او شکایت میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت تو، ای حمیدالدین، دیگر خبری از درخشش ماه و خورشید نمانده است.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دانش تو هرگز در دل پنهان نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: بدون تو، ما در دل و چشمانمان هیچ نشانی از صبر و خواب نداریم و نعمتهای تو ما را از همکاری با حق بینصیب کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از تو دور شدم، به اشتباه فکر کردم که دلم دیگر تفکر درستی ندارد.
هوش مصنوعی: لباس لذت و خوشی کنار رفته و در خیمهٔ سرگرمی هیچ بندی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: شخصی که اقبال و موفقیت را در زندگی تجربه کرده، از لذتها و شادیها بهرهمند میشود و دیگر از شراب و مستیهای موقتی خبری نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با جمال تو ، ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
در جهان با مکارم دستت
نام و آوازهٔ سحاب نماند
پیش الطاف تو ز غایت لطف
[...]
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
آفتابی ز چشم پنهان شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.