خسروا، از کمال دانایی
روی دولت همی بیارایی
گاه مال زمین همی بخشی
گاه فرق فلک همی سایی
حرب جویان نهان شوند از بیم
چون تو از حربگه پدید آیی
پای فتنه تویی که بربندی
بند گردون تویی که بگشایی
شکنی روز کین بیک حمله
صد مصاف عدو بتنهایی
در جهان بر همه گنهکاران
بتجاوز همی ببخشایی
داند ایزد که هست خاک درت
نزد من بنده همچو بینایی
شغل من نیست بر در تو مگر
وصف گویی و مدح آرایی
خود نکردم گنه و گر کردم
از سر ابلهی و خود رایی
هیچ از آنجا که لطف سیرت تست
هست ممکن که عفو فرمایی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ویژگیهای مثبت خسروا (شاه) سخن میگوید و او را به عنوان نماد دانش و قدرت توصیف میکند. خسروا با کمال دانایی و ثروت، جهان را زیبا میکند و از دشمنان میهراسند. شاعر به او میگوید که تو قدرت بستن یا گشایش هر بند و گناهی را داری و در یک نبرد تنها میتوانی صد دشمن را شکست دهی. او به عفو و بخشش شاه اشاره میکند و میگوید که اگر گناهی کرده باشد، به خاطر نادانی و خودرایی بوده و از لطف و سیرت نیکو خسروا انتظار عفو دارد. شاعر به بیان احساسات خود و مدح خسروا میپردازد و از مقام او و قدرتش در بخشش یاد میکند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، با دانایی کامل خود، بر نعمتها و نعمتهای زندگیات زینت میبخشی.
هوش مصنوعی: گاه میبخشی از ثروت زمین و گاه سایهات از بلندی آسمان میافتد.
هوش مصنوعی: دشمنان در هنگام جنگ پنهان میشوند از ترس، اما تو مانند یک قهرمان از میدان نبرد نمایان میشوی.
هوش مصنوعی: تو هستی که باعث ایجاد مشکلات میشوی و همزمان همان کسی هستی که میتوانی این مشکلات را برطرف کنی.
هوش مصنوعی: در روز انتقام، تنها با یک حمله میتوانی دشمن را به طور کامل مغلوب کنی.
هوش مصنوعی: در این جهان، تو بر گناهکاران رحم میکنی و از خطاهایشان میگذری.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ میداند که من بنده، مانند کسی که بینا است، خاک در آستانه تو را میشناسم و به آن اهمیت میدهم.
هوش مصنوعی: من فقط برای توصیف و ستایش تو اینجا هستم و کار دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: من خودم مرتکب گناه نشدهام و اگر هم که اشتباهی کردهام، این کار از نادانی و خودرأییام بوده است.
هوش مصنوعی: آیا امکان دارد که بخاطر نیکوکاریت، ببخشی و عذرای من را بپذیری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دو شغل برید و عرض به تو
یافته خرمی و زیبایی
روی این را همه بیفروزی
صدر آن را همه بیارایی
چون پدید آمدی تو بر هر کس
[...]
چند پویی به گرد عالم چند؟
چند کوبی طریق پویایی؟
تا کی از بهر قوت و شهوت نفس
همچو کاسانه مینیاسایی؟
چون بدان شهر جان فرود آیی
زین همه دردسر بیاسایی
تاج دین ، در بسیط عالم نیست
بی ثنای تو هیچ دانایی
نه چو قدر تو هست گردونی
نه چو جود تو هست دریایی
اختران سپهر کی بینند
[...]
این همه چابکیّ و زیبایی
این چنین از کجا همیآیی
چون مه چارده به نیکویی
چون بت آزری به زیبایی
مه نخوانم تو را معاذالله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.