تا کی از عشق تو کشم خواری؟
تا کی از هجر تو کنم زاری ؟
چند با من جفا کنی آخر ؟
شرم بادت ازین جفا گاری
زان دو زلف چو ابر پیوسته
بر سر من بلا همی باری
دل ربودی ز دست من ، بحلی
جان ربایی و دست آن داری
آفت جانی و شگفت اینست
که بجان کردمت خریداری !
تو دل و جان و دیده ای که نخست
از دل و جان دیده بیزاری
بندهٔ حضرت خداوندم
تا چنین بی کسم نپنداری
شمس دینم ز دست نگذارد
اگرم تو ز دست بگذاری
آسمان علو ، که پیشش پست
آسمان در بلند مقداری
کامگاری ، که با تبسط او
چرخ بنوشت فرش غداری
نامداری، که با تحفظ او
دهر بسترد نقش مکاری
آنکه بی سعی او روان نشود
مرغ روزی ز دام دشواری
و آن که با عدل او گله نکند
چشم فتنه ز رنج بیداری
حشمت او ز شخص قهاران
برکشیده لباس قهاری
همت او ز فرق جباران
در ربوده کلاه جباری
دور کرده وقایع عدلش
از دل زایران گران باری
سرورا ، با عطای تو نزند
بحر پرمایه لاف بسیاری
تویی آن کس که با سخا جفتی
تویی آن کس که با کرم یاری
در معالی سپهر تأثیری
در بزرگی زمانه آثاری
همچو ایمان مطهر از عیبی
همچو دولت منزه از باری
کی گزاید ترا رکاکت یار ؟
که تو با صدق صاحب الغاری
سرورا ، آمدم بزنهارت
کز حوادث تو حصن زنهاری
حافظ جان و جاه اشرافی
کافی نام و نان احراری
من بیمار را جوار تو هست
بخوشی همچو سایه دیواری
در مضیق بلا و رنج مرا
نبود زین سپس گرفتاری
تا بود نزد عاشقان معروف
طرهٔ دلبران بطراری
بادت از چرخ هر زمان اقبال
بادت از بخت هر زمان یاری
از سر کلک تو عدوی ترا
چون سر کلک تو نگونساری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق میگوید و از کشیدن رنج و زحمت به خاطر این عشق، ابراز نارضایتی میکند. او به محبوب خود میگوید که تا چه زمانی باید از دوری او رنج بکشد و بر کجرویهای او تاسف بخورد. شاعر اذعان دارد که عشق و جفا از سوی محبوب، دل و جان او را تصاحب کرده و این جدایی برایش رنجآور است. او از خداوند میخواهد که در این بلا و بیکسی، یار و یاوری داشته باشد و از خصوصیات مثبتی مانند عدل و کرم محبوبش یاد میکند. در نهایت، شاعر امیدوار است که با لطف و کرم خدا، از مشکلاتش کاسته شود و به خوشی و آرامش برسد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر عشق تو در عذاب هستم. چقدر باید به خاطر جداییات اشک بریزم؟
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی به من آزار برسانی؟ آیا از این کارهای ناپسندنت شرمنده نخواهی شد؟
هوش مصنوعی: دو زلف تو مانند ابرهایی که همیشه در حال باریدن هستند، بر سر من همچون بلایی سنگینی میافکنند.
هوش مصنوعی: دل من را از دستم ربودهای، و در حقیقت تو جان من را به دست داری.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی احساس ناامیدی و تعجب از شرایطی اشاره دارد که فرد از طرف دیگری به احساساتش خیانت شده است. او به نوعی حس میکند که کسی که دوستش داشت و به او اهمیت میداد، نه تنها او را درک نکرده، بلکه به او آسیب رسانده است. این احساس میتواند ناشی از انتظار مثبتی باشد که فرد از رابطهاش داشت، اما در عمل نتیجهای برعکس به بار آمده است.
هوش مصنوعی: تو قلب و روح و چشمی، اما در آغاز از دل و روح و چشم خود بیزاری.
هوش مصنوعی: من بندهٔ خدا هستم، پس اینطور فکر نکن که من به این تنهایی و بیکسی دچار هستم.
هوش مصنوعی: شمس دین نمیگذارد که از من دور شوی، حتی اگر تو خودت تصمیم بگیری که از من دوری کنی.
هوش مصنوعی: آسمان بلند و مرتفعی که در برابر آن، آسمان پایینتر به حساب میآید.
هوش مصنوعی: کامیابی که با راحتی و آسایش به دست میآید، همچون فرشی پرزرق و برق زیر پای انسان است که در عین زیبایی، ممکن است ناپایدار و فریبنده باشد.
هوش مصنوعی: جوانمردی که با حمایت و مراقبت او، دنیا نقش فریبندگی را از دست داد.
هوش مصنوعی: کسی که تلاش نکند، روزی او به راحتی به دست نمیآید و به سختی به دام میافتد.
هوش مصنوعی: کسی که با انصاف او شکایت نکند، از درد بیداری، چشمانش از فتنه دور میماند.
هوش مصنوعی: عظمت او فراتر از قدرتهای سرسخت است که او را در لباس اقتدار فراخوانده است.
هوش مصنوعی: عزم و اراده او فراتر از قدرت و سلطنت جباران است و این امر نشانهای بر تسلط او بر آنهاست.
هوش مصنوعی: واقعههای زندگی و عدالت او، دل زائران را از سنگینی بارهایشان دور کرده است.
هوش مصنوعی: ای سرور، با بخشش تو، دریاهای پر ارزشت هیچ وقت به خود نمیبالند و ادعای زیادی نمیکنند.
هوش مصنوعی: تو تنها کسی هستی که با بخشندگی و generosity خود، همراه و یاوری برای دیگران هستی.
هوش مصنوعی: در بلندی آسمان، تأثیرات خاصی بر عظمت و وقایع زمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: مانند ایمانی که از هر عیبی پاک است، مثل حکومتی که از هر وزنی سبک و آزاد است.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند تو را از چنگال سرسختیها رها کند، وقتی که تو با صداقت به قدرتی بزرگ متصل هستی؟
هوش مصنوعی: ای سرور، من به سوی پناهگاه تو آمدم، زیرا حوادث زندگی سبب شدهاند که به تو پناه ببرم.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که داشتن جان و مقام اشرافی کافی نیست، بلکه برای زندگی به نام و روزی آزادگان نیز نیاز است.
هوش مصنوعی: من که بیمار دلتنگ تو هستم، درکنار تو به خوشی و شادی مانند سایهای بر دیوار زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و پرمشقت، دیگر نگران مشکلات بیشتری نیستم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در میان عاشقان، نام زیبایی و جذابیت دلبران مشهور باشد و از آن صحبت شود.
هوش مصنوعی: هر زمانی که چرخ فلک بر وفق مرادت بچرخد، باد (کمک) تو از جانب بخت و اقبال تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که وقتی کسی بخواهد به تو آسیب بزند یا از تو بد بگوید، در واقع به خاطر خصیصههای منفی خود اوست که این کار را میکند. چون افرادی که خودشان در مشکلات و ناکامیها هستند، معمولاً به دیگران هم آسیبی میزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خدایی که آفرین کرده ست
زیرکان را به خویشتن داری
که نیرزد به نزد همت من
ملک هر دو جهان به یک خواری
ای فلک نیک دانمت آری
کس ندیدست چون تو غداری
جامه ای بافیم همی هر روز
از بلا پود و از عنا تاری
گر دری یابیم زنی بندی
[...]
گفت خضرم ز راه غمخواری
کای فرو مانده در گرفتاری
با من اندر گرفتهای کاری
کان به عمری کند ستمکاری
راستی زشت میکنی با من
روی نیکو چنین کند آری
بعد از این هم بکش روا دارم
[...]
که پدیده است در جهان باری
کار هر مرد و مرد هر کاری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.