اگر عنایت خسرو بود چنان گردم
که بر خزاین اقبال قهرمان گردم
جواهر ادیب و فضل را ز طبع و ز دل
بوقت نظم و گه نثر بحر و کان گردم
چنان نمایم در نظم دستبرد سخن
که در بسیطهٔ آفاق داستان گردم
چون در کشند سر از خوف امتحان فضلا
بمعرکه سپر تیر امتحان گردم
شوند گوش فصیحان همه بسان صدف
در آن زمان که چو سوسن هم زبان گردم
مرا گر از شه صاحب قران بود دولت
بقدر باشه سیاره هم قران گردم
علاء دولت ، خوارزمشه ، که دولت گفت :
ز عجز بر در عالیش پاسبان گردم
شهی ، که حشمت او هر زمان همی گوید
که : شرع را از حوادث نگاهبان گردم
حسام او ، که زبان ظفر شدست ، این گفت
که : من ز آیت مردیش ترجمان گردم
چه گفت نعمت او؟ گفت : آن منم، که بحق
همی مراقب احوال انس و جان گردم
چه گفت سنگ زمین ؟ گفت: با جلالت او
سزد که گوهر اکلیل آسمان گردم
جهان چه گوید؟ گوید: بفر او همه سال
پس از مشقت پیری همه جوان گردم
چه گفت نصرة او ؟ گفت: من بروز وغا
برنده خنجر او را همی فسان گردم
دهان گشاد چو بسته قضا و گفت: بطبع
چو گوز بسته بپیماق او میان گردم
سنانش گفت: اگر چه چو مغز بادامم
چو مغز فندق در سین ها نهان گردم
مجره گفت که : ای کاش! یابم آن دولت
که بارگی خداوند را عنان گردم
ز حل چه گوید؟ گوید که: گر بفرماید
منش بنیک و بد دهر دیدبان گردم
چو سعی شه نبود مشتری همی گوید:
اگر چه سود خلایق منم، زبان گردم
مدام گوید مریخ: دارم آن هیئت
که رمح او را در حربگه سنان گردم
ز رأی روشن او شمس گفت:دارم نور
ازین بود که همی زینت جهان گردم
نشان عشرت زهره است و گوید از سر صدق
که: بر مخالف شه نوحه را نشان گردم
همی عطارد گوید که: گر بخواهد شاه
من از عقوبت خورشید با امان گردم
بفخر گفت قمر: کز برای نصرة او
منم که گاه سپر، گاه چون کمان گردم
خدایگانا، آسایش زمانی و من
همی بمدح تو آرایش زمان گردم
چو سیرت تو نویسم همه بنان باشم
چو مدحت تو سرایم همه زبان گردم
اگر ببیهده جز من بشعر لاف زنند
نهان شوند بهیبت، چو من عیان گردم
چون من نباشد هر کس، نه چون کلیم شود
هرآنکه گوید: در وادیی شبان گردم
بخاندان نکنم فخر و آن همی طلبم
که از عنایت تو فخر خانمان گردم
همه مراد من اینست و آنچنان خواهم
که بر ستانهٔ تو جفت نام و نان گردم
در تو دانم و سگ نیستم، که بر هر در
بحرص طالب یک پاره استخوان گردم
حسود گوید: مدحی ببر بهر جایی
دهم جواب سبک چون برو گران گردم
که: خان و مان زخدای و خدایگان دارم
بگرد مدح خدای و خدایگان گردم
خدایگانا، چندان بمان تو اندر ملک
که من بمدح تو با ذکر جاودان گردم
مباد حال من از حسن سعی تو خالی
که من بسعی تو بر کام کامران گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره عشق و ارادتش به خداوند و عظمت و عنایت او سخن میگوید. او از آرزوهایش مینویسد که اگر لطف و عنایت الهی شامل حالش شود، به مقامهای بلند و فضیلتهای گوناگون دست خواهد یافت. شاعر میگوید که میخواهد با کمالات خود، در زمینه نظم و نثر به زیبایی و مهارت دست یابد و با اشعارش دیگران را فریفته و تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، او بر این باور است که با داشتن نعمتهای الهی و عنایت پروردگار، به سعادت و آرامش حقیقی دست خواهد یافت. در نهایت، شاعر با تواضع و شگفتی بیان میکند که نمیخواهد در مدح دیگران خود را بزرگ کند، بلکه میخواهد فقط به خاطر محبت خداوند و با تلاش و کوشش او به مقامات بالا برسد.
هوش مصنوعی: اگر توجه و محبت پادشاه شامل حال من شود، به قدری موفق و سعادتمند میشوم که بر گنجینههای خوشبختی و کامیابی حاکم خواهم شد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به بیان زیباییهای ادبیات و علم میپردازد و میگوید که نبوغ و استعداد او در نوشتن شعر و نثر، مانند جواهراتی قیمتی است که از دل و طبیعت او نشأت میگیرد. او به زیرکی و مهارت خود در خلق آثار ادبی در زمانهای مختلف اشاره میکند و به این نکته تأکید دارد که این زیباییها و فضایل از وجودش به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: من به گونهای در سخنسرایی عمل میکنم که داستان من در گستره بینهایت دنیا پیچیده و گسترش یابد.
هوش مصنوعی: وقتی که دانشمندان و فضلا به خاطر ترس از آزمایش و امتحان در معرض خطر قرار میگیرند، من مانند سپری خود را در میان تیرهای این امتحان قرار میدهم.
هوش مصنوعی: در آن زمان که من نیز همچون گل سوسن سخن بگویم، همهی گوشهای سخنوران مانند صدف خواهند شد و به سخنان من گوش خواهند سپرد.
هوش مصنوعی: اگر مرا از سوی پادشاهی که دارای قدرت و عظمت است، نعمت و موفقیتی برسد، به اندازهای که سیارههای دیگر به دور او میچرخند، من نیز همچون آنها در مدار آن قدرت دوران میزنم.
هوش مصنوعی: علاءالدوله خوارزمشاه میگوید که چون در تأمین قدرت و موفقیت خود ناتوان شدهام، تصمیم گرفتم که در مقابل دربار عالیش مانند نگهبانی بایستم.
هوش مصنوعی: پادشاهی که همواره عظمت و سروضع او گویای این مطلب است که باید از دین و شریعت در برابر حوادث و تغییرات زمانه محافظت کند.
هوش مصنوعی: حسام، که زبان پیروزی و موفقیت شده است، بیان میکند که من به عنوان ترجمهگر آیت (نشانه) مردیتم برگزیده شدهام.
هوش مصنوعی: نعمت او چه گفت؟ گفت: من هستم که به درستی همواره مراقب حال انسانها و جانها هستم.
هوش مصنوعی: سنگ زمین در پاسخ به عظمت و جلال خداوند میگوید: با توجه به بزرگی او، شایسته است که من نیز به عنوان جواهر از تاج آسمانها تبدیل شوم.
هوش مصنوعی: جهان چه میگوید؟ میگوید: بفرما، هر سال پس از رنج و سختیهای پیری، دوباره جوان میشوم.
هوش مصنوعی: نصرة میگوید: من در روز نبرد، خنجر او را جستجو کرده و در دل از او میترسم.
هوش مصنوعی: وقتی دهان باز شد و قضای الهی به آن پاسخ داد، به طبع میگوید که با گوز بستگی که گویی، به فضایی حرکت میکنم که در میان آن هستم.
هوش مصنوعی: سنان میگوید: اگرچه من شبیه مغز بادام هستم، اما به مانند مغز فندق در دلهای مردم پنهان میشوم.
هوش مصنوعی: مجره گفت: ای کاش آن نعمتی را به دست میآوردم که بتوانم بر این نعمتهای الهی تسلط داشته باشم.
هوش مصنوعی: از چه کسی بگویم؟ میگوید اگر او بپسندد، من نگهبانی میشوم که خوبیها و بدیهای زمانه را مشاهده کنم.
هوش مصنوعی: وقتی تلاش و کوششی از سوی حاکم نباشد، مشتری و درخواستکنندهای وجود ندارد. او میگوید: با وجود اینکه من منافع مردم را در نظر دارم، باید سکوت کنم و بیصدا بمانم.
هوش مصنوعی: مریخ همواره میگوید: من آن ویژگی را دارم که میتوانم چنان در میدان جنگ ایستاده باشم که همچون نیزهای بر دشمن بتازم.
هوش مصنوعی: به دلیل نظر روشنی که او دارد، خورشید میگوید: من به خاطر این نور هستم که زینتبخش این جهان شدم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و خوشی اشاره میکند که زهره (سیاره) علامتی از لذت و شادی است. او به صداقت و صمیمیت اشاره میکند و میگوید که به خاطر دشواریها و مخالفتها، به نوحه و اندوه روی آورده است. به طور کلی، اینجا تاکید بر تضاد میان زیبایی و شادی با اندوه و چالشهاست.
هوش مصنوعی: عطارد میگوید: اگر پادشاه من بخواهد، میتوانم از عذاب خورشید به دور باشم و از آن در امان بمانم.
هوش مصنوعی: قمر با افتخار میگوید: من به خاطر حمایت از او هستم، گاه به عنوان محافظی نیرومند و گاه به عنوان کمانی منعطف عمل میکنم.
هوش مصنوعی: ای خداوندگار، من در زمانی که آرامش هست، در ستایش تو مشغول میشوم و برای زیبایی و جلال تو وقت خود را صرف میکنم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم شخصیت و ویژگیهای تو را بنویسم، تمام قلمها و نوشتارها را به کار میبرم. و اگر بخواهم تو را ستایش کنم، تمام زبانها و گفتارهایم را صرف تو میکنم.
هوش مصنوعی: اگر کسی غیر از من به شعر خود لاف بزند، در خفا پنهان میشوند، اما من به وضوح خود را بیان میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی من وجود نداشته باشم، هیچکس نمیتواند مانند کلیم (موسى) در وادیای به عنوان شبان حضور یابد. به عبارت دیگر، بدون وجود من، هیچکس نمیتواند به مقام والایی دست یابد یا در جایگاه من قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: من به خاندان و نسب خود فخر نمیکنم، بلکه آنچه میخواهم این است که از لطف و محبت تو باعث افتخار و سربلندی خانوادهام شوم.
هوش مصنوعی: همه چیز من این است و به همین شکل آرزو دارم که در کنار تو، هم نام و هم روزیام را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: من در تو علم دارم و مانند سگی نیستم که به دنبال یک تیکه استخوان از در به در بروم.
هوش مصنوعی: حسود به من میگوید: برای تو تعریف و تمجیدی بیاورم تا جایی بروم. من به او پاسخ میدهم که چون اتفاقات تلخی برای من پیش میآید، نمیتوانم این کار را بکنم.
هوش مصنوعی: من در خاندانی بزرگ و با عزت به دنیا آمدهام و به همین دلیل، باید همواره در ستایش خدا و بزرگانی که به من ارادت دارند، بپردازم.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، ای کاش مدت زیادی در این دیار باقی بمانی تا من بتوانم در ستایش تو، نامت را برای همیشه ببرم.
هوش مصنوعی: نگرانم که حالت من از تلاش تو خالی باشد، چون من با تلاش تو به آرزوهایم دست پیدا میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.