ای در نظم گشته از تو فراز
در عدل تو بر خلایق باز
عالمی را بخدمت تو پناه
امتی را بحضرت تو نیاز
قدر تو بر سپهر جوید سبق
رأی تو با ستاره گوید راز
بدسگال تو در مضایق رنج
نیک خواه تو در حدایق ناز
کعبه ای گشته صدر تو ز شرف
کاسمانش برد بمعجز نماز
طایر بخت باز کرده جناح
گرد ایوان تو کند پرواز
کین تو سوی محنتست دلیل
مهر تو سوی دولتست جواز
یافته جامهٔ معلی و مجد
از صفات ستودهٔ تو تراز
یک شکوه تو و هزار عدو
یک عدد شیر و صد هزار گراز
بر کند کوشش تو دیدهٔ شرک
پر کند بخشش تو معدهٔ آز
گر تو در مشکلی کنی اطناب
ور تو در نکته ای کنی ایجاز
جز بفرخندگی نینجامد
هر چه اقبال تو کند آغاز
قدرت تو مجاور رحمت
وعدهٔ تو مقارن انجاز
گشته دشمن اسیر صولت تو
چون کبوتر اثیر مخلب باز
بارهٔ تست آن که از صرصر
بیکی تاختن نماند باز
چون خضای خدای سوی نشیب
چون دعای رسول سوی فراز
این جهان با مسیر بارهٔ تو
نیک تنگست ، باره تیز متاز
این هنر را بصدق تو رونق
وی هدی را بجاه تو اعزاز
زود بینی رسیده بی تعبی
ملک از خطهٔ ختا بحجاز
رایت تو کشیده در طمغاج
نایب تو رسیده در شیراز
یک غلام تو والی بلغار
یک وکیل تو عامل اهواز
گشته فرمان بر تو خان ختن
شده خدمت گر تو شاه طراز
هر کجاست مجمعست و مداحی
بر کشیده بمدح تو آواز
در جهان تا سعدتست و شفا
در سخن تا حقیقتست و مجاز
عدت حشمت تو باد تمام
مدت دولت تو باد دراز
عید آمد، بعید شادی کن
دل روشن بتف غم بگداز
گاه بر گاه صفدری بنشین
گاه بر تخت خسروی بگراز
چهرهٔ جود و مکرمت بفروز
رایت فضل و محمدت بفراز
همه چون جان بدسگال بسوز
همه چون کار نیک خواه بساز
من ز تو یافته هزار ضیاع
ز بذمینیه ، ز نوژ اباز
می سزم ارتفاعهای شگرف
بی غم جوی کند و رنج کراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بزرگی و عظمت یک شخصیت است که در عدل و انصاف به مردم توجه دارد. شاعر به ویژگیهای مثبت این شخص اشاره میکند و او را همچون سایهای بر سر مردم توصیف میکند که به آنها پناه میدهد. او همچنین روحیه خوبی دارد و در مواقع سختی یاریگران مردم است. قدرت و عظمتی که شاعر برای این شخص ترسیم میکند، بیانگر تأثیر او بر جهان و حکومتداریاش است. همچنین، از دشمنانش به عنوان افرادی که در برابر او شکست خوردهاند یاد میشود. در نهایت، شاعر برای این شخصیت آرزوی سلامت و موفقیت در حکومتداریاش میکند و از او خواسته میشود که در کنار شادی و جشن، همیشه نیکوکاری و محبت را در نظر داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به واسطه تو، نظم و ترتیب پیدا کرده است، در عدالت تو نسبت به مردم، دوباره میدرخشد.
هوش مصنوعی: به یک عالم، من پناهنده شدم تا خدمت تو را انجام دهم و به مردم نیازمند، به درگاه تو روی میآورم.
هوش مصنوعی: قیمت و ارزش تو در آسمان بسیار بالاست، اندیشه و نظر تو با ستارهها در میان است و رازهای عمیقی را در خود دارد.
هوش مصنوعی: تو در سختیها و مشکلات دچار بدخواهی و کینهتوزی هستی، اما کسی که به تو نیکو میاندیشد در باغهای زیبا و خوشبختی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: صدر تو به مانند کعبه ای مقدس شده است و با شرف و عظمتش، به واسطه ی معجزه ی نماز، آسمان را به خود جلب کرده است.
هوش مصنوعی: پرندهای که نشانگر شانس و بخت خوب است، بالهایش را گشوده و از دور به سمت گوشهی ایوان تو میپرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر تو به سمت مشکلات و سختیها میروی، نشاندهنده آن است که مهر و محبت تو به سمت رفاه و ثروت نیز راهی دارد. به طور کلی، اشاره به این دارد که تلاش و صبر در مقابل سختیها میتواند منجر به موفقیت و خوشبختی شود.
هوش مصنوعی: جامهٔ فاخر و عظمت، از ویژگیهای شایستهٔ تو نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت تو به اندازهای است که در مقابل آن، حتی اگر هزار دشمن وجود داشته باشند، چندان اهمیتی ندارند. تو مانند یک شیر هستی که در برابر صد هزار گراز، باز هم قوت و قدرت خود را حفظ میکنی.
هوش مصنوعی: براساس تلاشهای تو، نظرات متعصبانه و ناپسند از بین میرود و بخشش و generosity تو، روح و جان انسانها را سیراب میکند.
هوش مصنوعی: اگر در مشکلات به تفصیل صحبت کنی، یا در نکتهای به اختصار بگویی، هر دو روش قابل قبول است.
هوش مصنوعی: هرچه که با خوششانسی تو شروع شود، جز به خوشحالی و شادابی نخواهد انجامید.
هوش مصنوعی: قدرت تو همواره در کنار رحمتت قرار دارد و وعدهات همواره به تحقق نزدیک است.
هوش مصنوعی: دشمن مانند کبوتر در دام تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: باران تند و سردی که در حال باریدن است، نمیگذارد برگشتن از مسیر را در نظر بگیریم.
هوش مصنوعی: وقتی که زندهدلان مانند گیاهان، به سمت پستیها و نشیبها میروند، مانند دعاهای پیامبر که به سوی اوج و بلندیهاست.
هوش مصنوعی: این دنیا برای تو به خوبی فراهم شده است، بنابراین بیدلیل خود را در فشار نگذار.
هوش مصنوعی: این هنر به خاطر صداقت تو شکوفا شده و این هدیه به خاطر مقام تو قدر و منزلت یافته است.
هوش مصنوعی: به زودی میبینی که بدون هیچ تردیدی، سلطنت از سرزمین ختا به حجاز رسیده است.
هوش مصنوعی: درود تو در طمغاج نمایان شده و پیام تو به شیراز رسیده است.
هوش مصنوعی: تو در مقام و رتبهای هستی که حتی یک غلام تو میتواند مقام حاکمیتی در بلغارستان داشته باشد و یا یک وکیل تو میتواند نمایندهای برای اداره امور در اهواز باشد.
هوش مصنوعی: تو به مقام و جایگاهی رسیدهای که بر دیگران تسلط داری و اگر بخواهی، میتوانی به عنوان خدمتکار و در مقام شاه، خدمت کنی.
هوش مصنوعی: در هر جایی گردهماییها و تشویقها بر پا است و همه به ستایش تو آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در جهان خوشبختی و سلامت وجود دارد، سخن گفتن تا زمانی ارزش دارد که حقیقت و واقعیت در آن نهفته باشد و از هر نوع افسانه و غیرواقعی دور باشد.
هوش مصنوعی: آرزو دارم که بزرگی و شکوه تو همواره پابرجا باشد و دوران حکومتت طولانی و پایدار بماند.
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده، به شادی بپرداز و دل خود را از غم پاک کن.
هوش مصنوعی: گاهی بر زمین ساده نشسته و زندگی کن و گاهی هم بر تخت پادشاهی تکیه بزن و از لذتهای آن بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: چهرهات را با بخشش و نیکویی روشن کن و پرچم فضیلت و احترام خودت را برافراز.
هوش مصنوعی: همه باید مانند جان بدخواه بسوزند و همه باید مانند کسی که نیکوکاری میکند، بسازند.
هوش مصنوعی: من از تو هزاران امتیاز کسب کردهام، مانند زمینهایی که از بذری خوب روییدهاند و به بار نشستهاند.
هوش مصنوعی: من در ارتفاعات بلند و شگفتانگیز میسوزم، بدون اینکه غمی جویایی کنم و از رنجهای ناشی از آن در امان باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.