گنجور

 
وحشی بافقی

ای جان و تنم مطیع و شوق تو مطاع

رفتی و جدا زان رخ خورشید شعاع

هیهات که جان وداع تن کرد و نداد

چندان مهلت که تن شتابد به وداع

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode