گنجور

 
وحشی بافقی

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است

یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی

بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

سد بلعجبی هست همه لازمه عشق

از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است

عشق است که سر در قدم ناز نهاده

حسن است که می‌گردد و جویای نیاز است

این زاغ عجب چیست که کبک دریش را

رنگینی منقار ز خون دل باز است

این مهرهٔ مومی که دل ماست چه تابد

با برق جنون کاتش یاقوت گداز است

وحشی تو برون مانده‌ای از سعی کم خویش

ورنه در مقصود به روی همه باز است

 
 
 
غزل ۳۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عراقی

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟

کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است

آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص

خود جان و جهان نغمهٔ آن پرده‌نواز است

عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
حافظ

اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی

وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است

از وی همه مستی و غرور است و تکبر

[...]

حیدر شیرازی

المنة لله که در میکده باز است

زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است

خمها همه در جوش و خروشند ز مستی

و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است

از وی همه مستی و غرورست و تکبر

[...]

حسین خوارزمی

تا عشق توام بدرقه راه حجاز است

اندر حرم وصل دلم محرم راز است

احرام در دوست چو از صدق ببستیم

در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است

عمریست که از آتش سودای تو چون شمع

[...]

امیرعلیشیر نوایی

تا کوثر و فردوس ره دور و دراز است

وان عیش غنیمت که در میکده باز است

از ناز مران رخش پی قبل که هر سو

بر خاک ره افتاده سر اهل نیاز است

بنگر به حباب می گلرنگ که در دور

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه