گنجور

 
وحشی بافقی

چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

جفای او همه کس می‌کشد چرا نکند

فغان ز سنگدل من که خون سد مظلوم

به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند

چه غصه‌ها که نخوردم ز آشنایی تو

خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند

کدام سنگدل از درد من خبر دارد

که با وجود دل سخت گریه‌ها نکند

کشیده جام و سر بی‌گنه کشی دارد

عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند

به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل

اگر ز تیر تو پیکان به سینه جا نکند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شمارهٔ ۲۱۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شمارهٔ ۲۱۸ به خوانش محمدرضا خوشدل
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
انوری

ترا هجا نکند انوری معاذالله

نه او که از شعرا کس ترا هجا نکند

نه از بزرگی تو زانک از معایب تو

چه جای هجو که اندیشه هم کرانکند

صائب تبریزی

سپهر نیک وبد از یکدگر جدا نکند

تمیز گندم و جواز هم آسیا نکند

ز آه وناله افتادگان ملاحظه کن

که تیر مردم بی دست وپا خطا نکند

به لقمه دشمن خونخوار مهربان نشود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
عارف قزوینی

دلم ز کف سر زلف تو را رها نکند

دل از کمند تو وارستگی خدا نکند

اگرچه خون مرا بی‌گنه بریخت ولیک

کسی مطالبه از یار خون‌بها نکند

هر آنکه از کف معشوق جامِ می گیرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه