دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد
زبان کز شکوهام پر زهر بود اکنون شکر دارد
دگر راهِ کدامین کاروانِ صبر خواهد زد
که چشمش صد نگهبان در کمینگاهِ نظر دارد
به یک صحبت که با او داشت دل کز من بحل بادا
دگر نامد ز من یادش بلی صحبت اثر دارد
دعاهای سحر گویند میدارد اثر آری
اثر میدارد اما کی شبِ عاشق سحر دارد
ز هر کس بیشتر مهرِ تو دارم وین دلیلم بس
که هر کس را فزونتر مهر حسرت بیشتر دارد
عجب نبود ز وحشی گریههای تلخِ ناکامی
که زهرآلوده پیکانهای حسرت بر جگر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و عواطف لطیف شاعر است. شاعر از تغییراتی در دل خود سخن میگوید و از احساسی شیرین سخن میگوید که به جای تلخی گذشته، اکنون احساس شکرگزاری دارد. او در مورد صبر و کمینگاه چشمها صحبت میکند و به تأثیر صحبتهای عاشقانه اشاره میکند که یاد محبوب را در دل زنده نگه میدارد. همچنین، شاعر به تأثیر دعاها در سحر و عشق اشاره کرده و میگوید که هر چه بیشتر مهر محبوب را دارد، حسرتش نیز بیشتر میشود. در نهایت، شاعر درباره غم و ناکامی خود صحبت میکند و به دردهای ناشی از حسرت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: امروز دلم برای آن لبهای شیرین همیشه یک طعم جدید و دلنشین دارد. زبانی که سابقاً به خاطر شکایت و غم و اندوه پر از تلخی بود، حالا به لطف شادی و عشق، شیرین شده است.
هوش مصنوعی: کدام کاروانِ صبر میتواند راهی را در پیش گیرد، زمانی که چشم او به شدت مراقب است و صد نگهبان آمادهاند تا بر روی نظارت کنند؟
هوش مصنوعی: با یک گفتگویی که با او داشتم، دلم از من دور شد. باشد که دیگر یاد او از دلم برود. بله، گفتگو تاثیر دارد.
هوش مصنوعی: دعاهای سحر اثر دارند، اما برای عاشق کی زمانی است که شبش به سحر برسد؟
هوش مصنوعی: من نسبت به هر کس دیگر، محبت بیشتری به تو دارم و همین دلیل من است. زیرا هر کس که بیشتر دوست دارد، حسرتش نیز بیشتر است.
هوش مصنوعی: طبیعی است که یک انسانی که در مسیر ناامیدی و سختی قرار دارد، به خاطر درد و رنجی که از ناکامیها میکشد، با احساسات تلخی روبرو شود. این فرد پیوسته با حسرت و آرزوهای برآورده نشده در درونش درگیر است و این احساسات مانند زهر بر وجودش اثر میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خوشا باد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد
که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد
گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد
گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد
دم عیسیست، پنداری، که مرده زنده گرداند
[...]
مَلِک سنجر جهانداری به میراث از پدر دارد
پدر شادست در فردوس تا چون او پسر دارد
ز فرّ و رسم و آیینش بیاراید همیگیتی
که فَرّ عمّ و رسم جدّ و آیین پدر دارد
بدو نازد همی دولت که با دولت خرد دارد
[...]
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد
که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد
دو در دارد: حیات و مرگ کاندر اوّل و آخر
یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قَدَر دارد
چو هنگام بقا باشد، قضا این قفل بگشاید
[...]
مرا گویند مولانا ترازوییست کز عدلش
نه میل این یکی دارد نه قصد آن دگر دارد
درین شک نیست کو همچون ترازوییست زین معنی
که میلش سوی آن باشد که او زر بیشتر دارد
هوا ز انسان خنک شد کز جنان حورا همی گوید
خنک آنکو درین سرما مقام اندر سقر دارد
ز مرغی کو خورد آتش حسدها میبرد مرغی
که طوبی آشیانست وز کوثر آبخور دارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.